استقلال کاتالونیا - درگیری وحدت اسپانیا

چی شد؟ پیشینه تاریخی درگیری

در 1 اکتبر 2017، کاتالونیا، یکی از ایالت های اسپانیا، همه پرسی استقلال از اسپانیا برگزار کرد. 43 درصد از مردم کاتالونیا رای دادند و از کسانی که رای دادند، 90 درصد از استقلال حمایت کردند. اسپانیا اعلام کرد که همه پرسی غیرقانونی است و اعلام کرد که به نتایج احترام نمی گذارد.

جنبش استقلال کاتالونیا پس از بحران اقتصادی در سال 2008 پس از خفته بودن دوباره بیدار شد. بیکاری در کاتالونیا افزایش یافت، و همچنین این تصور که دولت مرکزی اسپانیا مسئول است و اینکه کاتالونیا بتواند مستقل عمل کند، بهتر عمل خواهد کرد. کاتالونیا از افزایش خودمختاری حمایت کرد اما در سطح ملی در سال 2010 اسپانیا اصلاحات پیشنهادی کاتالونیا را رد کرد و همدردی با استقلال را تقویت کرد.

با نگاهی به گذشته، انحلال امپراتوری اسپانیا به دلیل موفقیت جنبش های استقلال استعماری و جنگ اسپانیا و آمریکا، اسپانیا را تضعیف کرد و آن را در برابر جنگ داخلی آسیب پذیر کرد. هنگامی که ژنرال فرانکو، یک دیکتاتور فاشیست، کشور را در سال 1939 تحکیم کرد، زبان کاتالان را ممنوع کرد. در نتیجه جنبش استقلال کاتالونیا خود را ضد فاشیست می داند. این امر باعث نارضایتی برخی از اتحادیه‌گرایان شده است که خود را ضد فاشیست نیز می‌دانند و احساس می‌کنند به‌طور ناعادلانه دسته‌بندی می‌شوند.

داستان های یکدیگر – چگونه هر فرد موقعیت را درک می کند و چرا؟

استقلال کاتالونیا - کاتالونیا باید اسپانیا را ترک کند.

موقعیت: کاتالونیا باید به عنوان یک کشور مستقل، آزاد در خودگردانی و تابع قوانین اسپانیا پذیرفته شود.

علاقه مندی ها: 

مشروعیت فرآیند:  اکثر مردم کاتالونیا طرفدار استقلال هستند. همانطور که کارلس پوجمونت رئیس جمهور کاتالونیا ما در سخنرانی خود در اتحادیه اروپا گفت: "تصمیم گیری دموکراتیک برای آینده یک ملت جرم نیست." ما از رای گیری و اعتراضات که ابزار مسالمت آمیز است برای طرح مطالبات خود استفاده می کنیم. ما نمی توانیم به سنا، که از نخست وزیر ماریانو راخوی حمایت می کند، اعتماد کنیم که با ما منصفانه رفتار کند. ما قبلاً در هنگام برگزاری انتخابات شاهد خشونت پلیس ملی بوده ایم. آنها سعی کردند حق تعیین سرنوشت ما را سرکوب کنند. چیزی که آنها متوجه نشدند این است که این فقط پرونده ما را تقویت می کند.

حفظ فرهنگ: ما ملتی قدیمی هستیم. ما در سال 1939 توسط دیکتاتور فاشیست فرانکو به اسپانیا مجبور شدیم، اما خود را اسپانیایی نمی‌دانیم. ما می خواهیم از زبان خود در زندگی عمومی استفاده کنیم و قوانین مجلس خود را رعایت کنیم. بیان فرهنگی ما تحت دیکتاتوری فرانکو سرکوب شد. ما درک می کنیم که در خطر از دست دادن چیزی هستیم که حفظ نمی کنیم.

رفاه اقتصادی: کاتالونیا کشوری مرفه است. مالیات های ما از ایالت هایی حمایت می کند که به اندازه ما کمک نمی کنند. یکی از شعارهای جنبش ما این است که «مادرید دارد از ما می‌دزدد» - نه فقط خودمختاری، بلکه از ثروت ما. به منظور عملکرد مستقل، ما به شدت به روابط خود با سایر اعضای اتحادیه اروپا متکی هستیم. ما در حال حاضر با اتحادیه اروپا تجارت می کنیم و می خواهیم این روابط را ادامه دهیم. ما در حال حاضر مأموریت های خارجی در کاتالونیا راه اندازی کرده ایم. ما امیدواریم اتحادیه اروپا کشور جدیدی را که ما ایجاد می کنیم به رسمیت بشناسد، اما آگاه هستیم که برای عضویت در آن به پذیرش اسپانیا نیز نیاز داریم.

سابقه: ما از اتحادیه اروپا می خواهیم که ما را به رسمیت بشناسد. ما اولین کشوری خواهیم بود که از یک عضو منطقه یورو جدا می شویم، اما تشکیل کشورهای جدید پدیده جدیدی در اروپا نیست. تقسیم بندی کشورهایی که پس از جنگ جهانی دوم ایجاد شد، ثابت نیست. اتحاد جماهیر شوروی پس از تقسیم خود به کشورهای مستقل تقسیم شد و حتی اخیراً بسیاری در اسکاتلند برای جدا شدن از بریتانیا تلاش می کنند. کوزوو، مونته نگرو و صربستان همگی نسبتاً جدید هستند.

اتحاد اسپانیایی - کاتالونیا باید یک کشور در داخل اسپانیا باقی بماند.

موقعیت: کاتالونیا ایالتی در اسپانیا است و نباید اقدام به جدایی کند. در عوض باید به دنبال رفع نیازهای خود در ساختار موجود باشد.

علاقه مندی ها:

مشروعیت فرآیند: اکتبر 1st همه پرسی غیرقانونی و خارج از محدوده قانون اساسی ما بود. پلیس محلی اجازه داد تا رأی گیری غیرقانونی صورت گیرد که باید برای جلوگیری از آن اقدام می کردند. مجبور شدیم با پلیس ملی تماس بگیریم تا اوضاع را کنترل کند. ما پیشنهاد کرده ایم که یک انتخابات جدید و قانونی برگزار کنیم که معتقدیم حسن نیت و دموکراسی را احیا خواهد کرد. در این میان، نخست وزیر ما ماریانو راخوی از ماده 155 برای برکناری رئیس جمهور کاتالونیا کارلس پوجمونت از سمت خود استفاده می کند و جوزپ لوئیس تراپرو، فرمانده پلیس کاتالونیا را به اتهام فتنه انگیزی متهم می کند.

حفظ فرهنگ: اسپانیا ملتی متنوع است که از فرهنگ های متمایز زیادی تشکیل شده است که هر کدام به هویت ملی کمک می کنند. ما از هفده منطقه تشکیل شده‌ایم و از طریق زبان، فرهنگ و حرکت آزاد اعضای خود به هم گره خورده‌ایم. بسیاری از مردم کاتالونیا احساس قوی هویت اسپانیایی دارند. در آخرین انتخابات قانونی، 40 درصد به طرفدار اتحادیه رأی دادند. اگر استقلال پیش برود آیا آنها به یک اقلیت تحت آزار و اذیت تبدیل خواهند شد؟ هویت نیازی به انحراف متقابل ندارد. می توان به اسپانیایی و کاتالانی بودن هم افتخار کرد.

رفاه اقتصادی:  کاتالونیا سهم ارزشمندی در اقتصاد کلی ما دارد و اگر آنها جدا شوند، ضررهایی را تجربه خواهیم کرد. ما می‌خواهیم هر کاری که می‌توانیم برای جلوگیری از این ضررها انجام دهیم. درست است که مناطق ثروتمندتر از مناطق فقیرتر حمایت کنند. کاتالونیا به دولت ملی اسپانیا بدهکار است و انتظار می‌رود که در پرداخت بدهی‌های اسپانیا به سایر کشورها مشارکت کند. آنها تعهداتی دارند که باید آنها را به رسمیت بشناسند. به علاوه، این همه ناآرامی برای گردشگری و اقتصاد ما مضر است. خروج از این کشور به کاتالونیا نیز آسیب می رساند زیرا شرکت های بزرگ نمی خواهند در آنجا تجارت کنند. به عنوان مثال، سابادل قبلاً مقر خود را به منطقه دیگری منتقل کرده است.

سابقه: کاتالونیا تنها منطقه در اسپانیا نیست که به جدایی ابراز علاقه کرده است. ما شاهد بودیم که یک جنبش استقلال باسک رام و متحول شده است. اکنون بسیاری از اسپانیایی ها در منطقه باسک تمایل دارند از روابط خود با دولت مرکزی ابراز رضایت کنند. ما می خواهیم صلح را حفظ کنیم و علاقه به استقلال را در دیگر مناطق اسپانیا باز نکنیم.

پروژه میانجیگری: مطالعه موردی میانجیگری که توسط لورا والدمن، 2017

اشتراک گذاری

مقالات مرتبط

ادیان در ایگبولند: تنوع، ارتباط و تعلق

دین یکی از پدیده های اجتماعی-اقتصادی است که تأثیرات غیرقابل انکاری بر بشریت در هر جای دنیا دارد. به همان اندازه که مقدس به نظر می رسد، دین نه تنها برای درک وجود هر جمعیت بومی مهم است، بلکه در زمینه های بین قومی و توسعه ای نیز مرتبط است. شواهد تاریخی و قوم‌نگاری درباره مظاهر و نام‌گذاری‌های مختلف پدیده دین فراوان است. ملت ایگبو در جنوب نیجریه، در دو سوی رودخانه نیجر، یکی از بزرگ‌ترین گروه‌های فرهنگی کارآفرین سیاه‌پوست در آفریقا است، با شور مذهبی بی‌گمان که بر توسعه پایدار و تعاملات بین قومیتی در مرزهای سنتی آن دلالت دارد. اما چشم انداز مذهبی ایگبولند دائما در حال تغییر است. تا سال 1840، دین(های) غالب ایگبو بومی یا سنتی بود. کمتر از دو دهه بعد، زمانی که فعالیت مبلغان مسیحی در این منطقه آغاز شد، نیروی جدیدی آزاد شد که در نهایت منظره مذهبی بومی منطقه را دوباره پیکربندی کرد. مسیحیت رشد کرد تا سلطه این دومی را کوچک کند. قبل از صدمین سالگرد مسیحیت در ایگبولند، اسلام و دیگر مذاهب کمتر سلطه گر برای رقابت با ادیان بومی ایگبو و مسیحیت به وجود آمدند. این مقاله تنوع مذهبی و ارتباط عملکردی آن با توسعه هماهنگ در ایگبولند را دنبال می‌کند. داده های خود را از آثار منتشر شده، مصاحبه ها و مصنوعات می گیرد. این استدلال می‌کند که با ظهور مذاهب جدید، چشم‌انداز مذهبی ایگبو به تنوع و/یا سازگاری، یا برای فراگیری یا انحصار در میان ادیان موجود و در حال ظهور، برای بقای ایگبو ادامه خواهد داد.

اشتراک گذاری

گرویدن به اسلام و ناسیونالیسم قومی در مالزی

این مقاله بخشی از یک پروژه تحقیقاتی بزرگتر است که بر ظهور ناسیونالیسم قومی مالایی و برتری در مالزی تمرکز دارد. در حالی که ظهور ناسیونالیسم قومی مالایی را می توان به عوامل مختلفی نسبت داد، این مقاله به طور خاص بر قانون تغییر مذهب اسلامی در مالزی و اینکه آیا این احساس برتری قومی مالایی را تقویت کرده است یا خیر، تمرکز دارد. مالزی کشوری چند قومیتی و مذهبی است که در سال 1957 استقلال خود را از بریتانیا به دست آورد. مالایی ها به عنوان بزرگترین گروه قومی همواره دین اسلام را بخشی از هویت خود می دانند که آنها را از سایر اقوام که در دوران استعمار بریتانیا به کشور آورده شده اند جدا می کند. در حالی که اسلام دین رسمی است، قانون اساسی به سایر ادیان اجازه می دهد تا توسط مالزیایی های غیرمالایی، یعنی چینی ها و هندی ها، به صورت مسالمت آمیز انجام شوند. با این حال، قانون اسلامی که بر ازدواج مسلمانان در مالزی حاکم است، مقرر کرده است که غیر مسلمانان در صورت تمایل به ازدواج با مسلمانان باید به اسلام گرویدند. در این مقاله، من استدلال می کنم که قانون تغییر اسلام به عنوان ابزاری برای تقویت احساسات ملی گرایی قومی مالایی در مالزی استفاده شده است. داده های اولیه بر اساس مصاحبه با مسلمانان مالایی که با غیرمالایی ها ازدواج کرده اند جمع آوری شد. نتایج نشان داده است که اکثر مصاحبه شوندگان مالایی، گرویدن به اسلام را آن گونه که دین اسلام و قوانین ایالتی لازم است، ضروری می دانند. علاوه بر این، آنها همچنین دلیلی برای مخالفت غیرمالایی‌ها با گرویدن به اسلام نمی‌بینند، زیرا پس از ازدواج، فرزندان به طور خودکار طبق قانون اساسی، که دارای موقعیت و امتیازات نیز می‌باشد، مالایی محسوب می‌شوند. دیدگاه‌های غیرمالایی‌هایی که به اسلام گرویده‌اند بر اساس مصاحبه‌های ثانویه است که توسط دانشمندان دیگر انجام شده است. از آنجایی که مسلمان بودن با مالایی بودن همراه است، بسیاری از غیرمالایی‌هایی که تغییر مذهب داده‌اند احساس هویت مذهبی و قومیتی خود را از دست داده‌اند و برای پذیرش فرهنگ قومیتی مالایی احساس فشار می‌کنند. در حالی که تغییر قانون تبدیل ممکن است دشوار باشد، گفتگوهای باز بین ادیان در مدارس و بخش های دولتی ممکن است اولین گام برای مقابله با این مشکل باشد.

اشتراک گذاری

بررسی مولفه های همدلی متقابل زوجین در روابط بین فردی با استفاده از روش تحلیل موضوعی

این پژوهش به دنبال شناسایی مضامین و مؤلفه های همدلی تعاملی در روابط بین فردی زوج های ایرانی است. همدلی بین زوجین از این نظر معنادار است که فقدان آن می تواند پیامدهای منفی بسیاری در سطوح خرد (روابط زوجین)، نهادی (خانواده) و کلان (جامعه) داشته باشد. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش تحلیل موضوعی انجام شده است. شرکت کنندگان در پژوهش 15 نفر از اعضای هیات علمی گروه ارتباطات و مشاوره شاغل در دانشگاه آزاد و دولتی و کارشناسان رسانه و مشاور خانواده با بیش از ده سال سابقه کار بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از رویکرد شبکه موضوعی آترید استرلینگ انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس کدگذاری موضوعی سه مرحله ای انجام شد. یافته‌ها نشان داد که همدلی تعاملی به‌عنوان یک مضمون جهانی دارای پنج درون‌کنش همدلانه، تعامل همدلانه، شناسایی هدفمند، چارچوب‌بندی ارتباطی و پذیرش آگاهانه است. این مضامین در تعامل مفصل با یکدیگر، شبکه موضوعی همدلی تعاملی زوجین را در روابط بین فردی خود تشکیل می دهند. به طور کلی، نتایج تحقیق نشان داد که همدلی تعاملی می تواند روابط بین فردی زوج ها را تقویت کند.

اشتراک گذاری