مزایای هویت قومی و مذهبی در میانجیگری در مناقشه و ایجاد صلح

صبح بخیر. باعث افتخار است که امروز صبح در کنار شما هستم. من به شما سلام میرسانم من یک نیویورکی بومی هستم. بنابراین برای کسانی که خارج از شهر هستند، به شما در شهر ما نیویورک، نیویورک خوش آمد می گویم. این شهری است که خیلی خوب است که دو بار نام آن را گذاشته اند. ما واقعاً از باسیل اوگورجی و خانواده‌اش، اعضای هیئت مدیره، اعضای بدنه ICERM، هر شرکت‌کننده در کنفرانس که امروز اینجا هستند و همچنین آن‌هایی که آنلاین هستند، سپاسگزاریم، من با خوشحالی به شما سلام می‌کنم.

من بسیار خوشحالم، مشتاق و هیجان زده هستم که اولین سخنران اصلی اولین کنفرانس باشم که موضوع را بررسی می کنیم، مزایای هویت قومی و مذهبی در میانجیگری در مناقشه و ایجاد صلح. مطمئناً موضوعی است که برای من عزیز است و امیدوارم برای شما. همانطور که باسیل گفت، در چهار سال و نیم گذشته، من این افتخار، افتخار و لذت خدمت به رئیس جمهور باراک اوباما، اولین رئیس جمهور آفریقایی-آمریکایی ایالات متحده را داشتم. می‌خواهم از او و وزیر هیلاری کلینتون به خاطر معرفی من، انتصاب من و کمک به من در دو جلسه استماع تایید سنا تشکر کنم. حضور در واشنگتن و ادامه به عنوان یک دیپلمات و سخنرانی در سراسر جهان بسیار خوشحال کننده بود. اتفاقات زیادی برای من افتاده است. من تمام 199 کشور را به عنوان بخشی از کارنامه خود داشتم. بسیاری از سفرای کشورهایی که ما به عنوان روسای مأموریت می شناسیم کشور خاصی دارند، اما من تمام کره زمین را داشتم. بنابراین، نگاه کردن به سیاست خارجی و امنیت ملی از منظر مذهبی کاملاً تجربه ای بود. واقعاً قابل توجه بود که پرزیدنت اوباما یک رهبر مذهبی در این نقش خاص داشت، که در آن با نشستن پشت میز، در مقابل بسیاری از فرهنگ‌هایی که مذهبی بودند، نشستم. این واقعاً بینش کاملی را ارائه داد و همچنین پارادایم را از نظر روابط دیپلماتیک و دیپلماسی در سراسر جهان تغییر داد. ما سه نفر بودیم که رهبران اعتقادی در دولت بودیم، همه ما در پایان سال گذشته حرکت کردیم. سفیر میگل دیاز سفیر مقر مقدس در واتیکان بود. سفیر مایکل بتل سفیر اتحادیه آفریقا بود و من سفیر آزادی مذهبی بین المللی. حضور سه تن از علمای روحانی بر سر میز دیپلماسی کاملاً مترقی بود.

من به عنوان یک رهبر مذهبی زن آفریقایی-آمریکایی، در خط مقدم کلیساها، معابد و کنیسه ها بودم و در 9 سپتامبر، به عنوان کشیش پلیس در اینجا در شهر نیویورک در خط مقدم بودم. اما اکنون که به عنوان یک دیپلمات در سطوح عالی دولت بوده ام، زندگی و رهبری را از دیدگاه های مختلف تجربه کرده ام. من با بزرگان، پاپ، جوانان، رهبران سازمان‌های غیردولتی، رهبران مذهبی، رهبران شرکت‌ها، رهبران دولتی نشسته‌ام و سعی کرده‌ام به موضوعی که امروز درباره آن صحبت می‌کنیم، که این کنفرانس در حال بررسی آن است، رسیدگی کنم.

وقتی خودمان را می شناسیم، نمی توانیم خود را از آن چیزی که هستیم جدا کنیم یا نفی کنیم، و هر یک از ما ریشه های عمیق فرهنگی - قومی داریم. ما ایمان داریم؛ ما ماهیت های مذهبی در وجود خود داریم. بسیاری از ایالت هایی که خودم را در مقابل آنها معرفی کردم، ایالت هایی بودند که قومیت و مذهب بخشی از فرهنگ آنها بود. و بنابراین، بسیار مهم بود که بتوانیم درک کنیم که لایه های زیادی وجود دارد. من به تازگی از ابوجا برگشتم و قبل از ترک نیجریه، کشور مادر باسیل. در صحبت با ایالت های مختلف، این فقط یک چیز نبود که در مورد آن صحبت می کردید، بلکه باید به پیچیدگی های فرهنگ ها و قومیت ها و اقوام نگاه می کردید که به چند صد سال قبل باز می گشتند. تقریباً هر دین و تقریباً هر ایالت دارای نوعی استقبال، برکت، وقف، تعمید یا خدمات برای زندگی جدید با ورود به جهان است. آداب زندگی متفاوتی برای مراحل مختلف رشد وجود دارد. مواردی مانند میتزوه های بار و میتزوه های خفاش و آیین های عبور و تایید وجود دارد. بنابراین دین و قومیت جزء لاینفک تجربه بشری است.

رهبران قومی-مذهبی برای بحث اهمیت پیدا می کنند، زیرا آنها همیشه مجبور نیستند بخشی از نهاد رسمی باشند. در واقع، بسیاری از رهبران مذهبی، بازیگران و مخاطبان واقعاً می توانند خود را از برخی از بوروکراسی که بسیاری از ما باید با آن دست و پنجه نرم کنیم، جدا کنند. من به عنوان یک کشیش می توانم به شما بگویم که با لایه های بوروکراسی وارد وزارت امور خارجه می شوم. مجبور شدم فکرمو عوض کنم من مجبور شدم الگوی فکری خود را تغییر دهم، زیرا کشیش در یک کلیسای آفریقایی-آمریکایی واقعاً ملکه بی، یا به اصطلاح کینگ بی است. در وزارت امور خارجه باید بفهمید که اصولا چه کسانی هستند و من بلندگوی رئیس جمهور آمریکا و وزیر خارجه بودم و لایه های زیادی در این بین وجود داشت. بنابراین، در نوشتن یک سخنرانی، آن را می فرستم و پس از 48 چشم متفاوت، آن را می بینم. بسیار متفاوت از آنچه من در ابتدا فرستادم خواهد بود، اما این بوروکراسی و ساختاری است که باید با آن کار کنید. رهبران مذهبی که در یک نهاد نیستند، واقعاً می توانند تحول آفرین باشند، زیرا بسیاری از اوقات آنها از زنجیره های اقتدار آزاد هستند. اما از سوی دیگر، گاه افرادی که رهبران مذهبی هستند در دنیای کوچک خود محصور می شوند و در حباب مذهبی خود زندگی می کنند. آنها در بینش کوچک جامعه خود هستند و وقتی افرادی را می بینند که مانند خود راه نمی روند، مانند خود صحبت نمی کنند، مانند خودشان فکر نمی کنند، گاهی اوقات تعارض ذاتی فقط در نزدیک بینی آنها وجود دارد. بنابراین مهم است که بتوانیم به کل تصویر نگاه کنیم، چیزی که امروز به آن نگاه می کنیم. وقتی بازیگران مذهبی در معرض جهان بینی های مختلف قرار می گیرند، واقعاً می توانند بخشی از ترکیب میانجیگری و ایجاد صلح باشند. زمانی که وزیر کلینتون چیزی را ایجاد کرد که گفت و گوی استراتژیک با جامعه مدنی نامیده می شد، این افتخار را داشتم که پشت میز بنشینم. بسیاری از رهبران مذهبی، رهبران قومی، و رهبران سازمان های غیر دولتی به میز مذاکره با دولت دعوت شدند. این فرصتی برای گفت‌وگوی بین ما بود که فرصتی برای گفتن آنچه واقعاً باور داشتیم فراهم کرد. من معتقدم چندین کلید برای رویکردهای قومی مذهبی برای حل مناقشه و ایجاد صلح وجود دارد.

همانطور که قبلاً گفتم، رهبران مذهبی و رهبران قومی باید به طور کامل در معرض زندگی قرار گیرند. آنها نمی توانند در دنیای خود و در محدوده های کوچک خود بمانند، اما باید نسبت به وسعت آنچه جامعه ارائه می دهد باز باشند. اینجا در شهر نیویورک، ما 106 زبان مختلف و 108 قومیت مختلف داریم. بنابراین، شما باید بتوانید در معرض تمام دنیا باشید. فکر نمی کنم این اتفاقی نبود که در نیویورک، متنوع ترین شهر دنیا به دنیا آمدم. در ساختمان آپارتمانم که در منطقه استادیوم یانکی زندگی می کردم، چیزی که آن ها منطقه موریسانیا می نامیدند، 17 آپارتمان و 14 قومیت مختلف در طبقه من وجود داشت. بنابراین ما واقعاً با درک فرهنگ یکدیگر بزرگ شدیم. ما به عنوان دوست بزرگ شدیم. "شما یهودی هستید و شما آمریکایی کارائیب هستید و شما آفریقایی هستید"، بلکه ما به عنوان دوست و همسایه بزرگ شدیم. ما شروع کردیم به دور هم جمع شدن و توانستیم یک جهان بینی را ببینیم. فرزندان من برای هدایای فارغ التحصیلی خود به فیلیپین و هنگ کنگ می روند تا شهروندان جهان باشند. من فکر می کنم که رهبران قومی مذهبی باید مطمئن شوند که شهروندان جهان هستند و نه فقط دنیای خود. وقتی واقعاً نزدیک‌بین هستید و افشا نمی‌شوید، این همان چیزی است که منجر به افراط‌گرایی مذهبی می‌شود، زیرا فکر می‌کنید که همه مثل شما فکر می‌کنند و اگر اینطور نباشند، آن‌ها از سر و وضع خارج شده‌اند. وقتی برعکس است، اگر مثل دنیا فکر نمی‌کنید، دیگر از کار افتاده‌اید. بنابراین من فکر می کنم ما باید به تصویر کلی نگاه کنیم. یکی از دعاهایی که تقریباً هر هفته در یک پرواز در سفر با خود می بردم، از عهد عتیق بود، که کتاب مقدس یهودیان است، زیرا مسیحیان واقعاً یهودی-مسیحی هستند. این از عهد عتیق به نام "دعای جابز" بود. در اول تواریخ 1:4 آمده است و یک نسخه می گوید: "خداوندا، فرصت های من را افزایش بده تا بتوانم زندگی های بیشتری را برای تو لمس کنم، نه برای اینکه بتوانم جلال را بدست بیاورم، بلکه برای اینکه تو جلال بیشتری کسب کنی." این بود که فرصت هایم را افزایش دهم، افق هایم را گسترش دهم، مرا به جاهایی ببرم که نرفته ام، تا بتوانم کسانی را که ممکن است شبیه من نباشند درک کنم و درک کنم. متوجه شدم که این موضوع در میز دیپلماتیک و در زندگی من بسیار مفید است.

دومین چیزی که باید اتفاق بیفتد این است که دولت ها باید تلاش کنند تا رهبران قومی و مذهبی را پای میز مذاکره بیاورند. گفت وگوی استراتژیک با جامعه مدنی وجود داشت، اما مشارکت های دولتی-خصوصی نیز به وزارت امور خارجه وارد شد، زیرا یک چیزی که من آموختم این است که شما باید بودجه داشته باشید تا چشم انداز را تقویت کنید. تا زمانی که منابع لازم را نداشته باشیم، به جایی نمی رسیم. امروز، برای ریحان شجاعانه بود که این را جمع آوری کند، اما برای حضور در سازمان ملل و برگزاری این کنفرانس ها بودجه لازم است. بنابراین ایجاد مشارکت‌های دولتی و خصوصی مهم است و در مرحله دوم، میزگردهای رهبر ایمانی مهم است. رهبران مذهبی فقط به روحانیون محدود نمی‌شوند، بلکه کسانی که اعضای گروه‌های مذهبی هستند، هر کسی که به عنوان یک گروه مذهبی معرفی می‌شود. این شامل سه سنت ابراهیمی، بلکه علم شناسان و بهائیان و سایر ادیان است که خود را به عنوان یک ایمان معرفی می کنند. بنابراین باید بتوانیم گوش کنیم و مکالمه داشته باشیم.

ریحان، من واقعاً تو را به خاطر شجاعت اینکه امروز صبح ما را دور هم جمع کردی، تحسین می کنم، این شجاعت و بسیار مهم است.

بیایید به او دست بدهیم.

(تشویق و تمجید)

و به تیم شما که به جمع آوری این کمک کرد.

بنابراین من معتقدم که همه رهبران مذهبی و قومی می توانند مطمئن شوند که افشا می شوند. و آن دولت نه تنها می تواند چشم انداز خود را ببیند، نه جوامع مذهبی فقط چشم انداز خود را می بینند، بلکه همه این رهبران باید با هم جمع شوند. بسیاری از اوقات، رهبران مذهبی و قومی واقعاً به دولت ها مظنون هستند، زیرا معتقدند که آنها با خط حزب همراهی کرده اند و بنابراین باید برای هر کسی مهم باشد که با هم بر سر میز بنشینند.

سومین اتفاقی که باید بیفتد این است که رهبران مذهبی و قومی باید تلاش کنند تا با اقوام و مذاهب دیگر که متعلق به خودشان نیستند تعامل داشته باشند. درست قبل از 9 سپتامبر، من کشیش در منهتن پایین بودم، جایی که امروز بعد از این کنفرانس می روم. من قدیمی ترین کلیسای باپتیست در شهر نیویورک را که معبد مارینرز نام داشت، کشیش کردم. من اولین کشیش زن در تاریخ 11 ساله کلیساهای باپتیست آمریکا بودم. و بنابراین فوراً من را بخشی از آنچه آنها می گویند "کلیساهای بزرگ شیب دار" می نامند. کلیسای من بزرگ بود، ما به سرعت رشد کردیم. این به من اجازه داد تا با کشیش‌ها مانند کلیسای ترینیتی در وال استریت و کلیسای کالج مرمر ارتباط برقرار کنم. کشیش فقید کالج مرمر آرتور کالیاندرو بود. و در آن زمان، بسیاری از کودکان در نیویورک ناپدید یا کشته می شدند. او کشیش‌های بزرگ را دور هم جمع کرد. ما یک گروه کشیش و امام و خاخام بودیم. این شامل خاخام های معبد امانوئل و امامان مساجد در سراسر شهر نیویورک بود. و ما دور هم جمع شدیم و چیزی را تشکیل دادیم که به آن مشارکت ایمان شهر نیویورک می گفتند. بنابراین، وقتی 200 سپتامبر اتفاق افتاد، ما قبلاً شریک بودیم، و مجبور نبودیم برای درک مذاهب مختلف تلاش کنیم، ما قبلا یکی بودیم. مسئله فقط نشستن دور میز و صرف صبحانه با هم نبود، کاری که ماهانه انجام می دادیم. اما در مورد درک فرهنگ یکدیگر عمدی بود. با هم رویدادهای اجتماعی داشتیم، منبرها را رد و بدل می کردیم. یک مسجد ممکن است در یک معبد باشد یا یک مسجد ممکن است در یک کلیسا باشد و بالعکس. ما در زمان عید فصح و همه رویدادها سروها را به اشتراک گذاشتیم تا از نظر اجتماعی یکدیگر را درک کنیم. ما که ماه رمضان بود برنامه ضیافت نمی کردیم. ما درک می کردیم و به هم احترام می گذاشتیم و از هم یاد می گرفتیم. ما به زمانی احترام می گذاشتیم که زمان روزه گرفتن برای یک دین خاص، یا زمانی که برای یهودیان روزهای مقدس بود، یا زمانی که کریسمس، یا عید پاک، یا هر یک از فصل هایی که برای ما مهم بود، بود. ما واقعاً شروع به تقاطع کردیم. مشارکت ایمانی شهر نیویورک همچنان به رشد خود ادامه می دهد و همچنان زنده است و از آنجایی که کشیش ها و امامان جدید و خاخام های جدید وارد شهر می شوند، آنها از قبل یک گروه بین ادیانی تعاملی استقبال کننده دارند. این بسیار مهم است که ما نه تنها خارج از دنیای خودمان بمانیم، بلکه با دیگران تعامل داشته باشیم تا بتوانیم یاد بگیریم.

اجازه دهید به شما بگویم که قلب واقعی من کجاست - این فقط کار مذهبی-قومی نیست، بلکه باید شامل همگرایی مذهبی-قومی-جنسیتی باشد. زنان در میزهای تصمیم گیری و دیپلماتیک غایب بوده اند، اما در حل منازعه حضور دارند. یک تجربه قدرتمند برای من سفر به لیبریا، غرب آفریقا و نشستن با زنانی بود که در واقع صلح را به لیبریا آورده اند. دو نفر از آنها برنده جایزه صلح نوبل شدند. آنها در زمانی که جنگ شدیدی بین مسلمانان و مسیحیان وجود داشت و مردان یکدیگر را می کشتند، صلح را به لیبریا آوردند. زنان لباس سفید پوشیدند و گفتند که به خانه نمی آیند و هیچ کاری نمی کنند تا آرامش برقرار شود. آنها به عنوان زنان مسلمان و مسیحی با هم پیوند خوردند. تا مجلس زنجیر انسانی تشکیل دادند و وسط خیابان نشستند. زنانی که در بازار ملاقات کردند، گفتند که ما با هم خرید می کنیم، بنابراین باید صلح را با هم به ارمغان بیاوریم. برای لیبریا انقلابی بود.

بنابراین زنان باید بخشی از بحث حل مناقشه و ایجاد صلح باشند. زنانی که در ایجاد صلح و حل منازعات مشارکت دارند، از سوی سازمان‌های مذهبی و قومی در سراسر جهان حمایت می‌شوند. زنان تمایل دارند با ایجاد رابطه کنار بیایند و به راحتی می توانند به خطوط تنش دست یابند. بسیار مهم است که ما زنان را بر سر میز مذاکره داشته باشیم، زیرا علیرغم غیبت آنها از میز تصمیم گیری، زنان با ایمان در حال حاضر در خط مقدم صلح نه تنها در لیبریا بلکه در سراسر جهان هستند. بنابراین ما باید سخنان گذشته را به عمل تبدیل کنیم، و راهی برای مشارکت زنان، شنیدن و توانمند شدن برای تلاش برای صلح در جامعه خود پیدا کنیم. با وجود اینکه زنان به طور نامتناسبی تحت تأثیر درگیری قرار می گیرند، در مواقعی که مورد حمله قرار می گیرند، ستون عاطفی و معنوی جوامع بوده اند. آنها جوامع ما را برای صلح و میانجیگری در مناقشات بسیج کرده اند و راه هایی برای کمک به جامعه برای دور شدن از خشونت پیدا کرده اند. وقتی به آن نگاه می کنید، زنان 50 درصد جمعیت را تشکیل می دهند، بنابراین اگر زنان را از این بحث ها حذف کنید، ما نیازهای نیمی از کل جمعیت را نفی می کنیم.

همچنین می خواهم مدل دیگری را به شما معرفی کنم. به آن رویکرد گفتگوی پایدار می گویند. من همین چند هفته پیش خوش شانس بودم که با بنیانگذار آن مدل، مردی به نام هارولد ساندرز، نشستم. آنها در واشنگتن دی سی مستقر هستند این مدل برای حل تعارضات قومی-مذهبی در 45 پردیس کالج استفاده شده است. آنها رهبران را گرد هم می آورند تا صلح را از دبیرستان تا کالج به بزرگسالان بیاورند. چیزهایی که با این روش خاص اتفاق می افتد شامل متقاعد کردن دشمنان برای گفتگو با یکدیگر و دادن فرصتی برای تخلیه است. این به آنها فرصتی می دهد که در صورت نیاز فریاد بزنند و فریاد بزنند زیرا در نهایت از فریاد زدن و جیغ زدن خسته می شوند و باید مشکل را نام ببرند. مردم باید بتوانند چیزی را که از آن عصبانی هستند نام ببرند. گاهی تنش تاریخی است و سال ها و سال ها ادامه دارد. در نقطه‌ای باید این موضوع تمام شود، آنها باید حرف خود را باز کنند و شروع کنند نه تنها آنچه را که از آن عصبانی هستند، بلکه در صورت رد شدن از این عصبانیت چه احتمالاتی وجود دارد. آنها باید به یک اجماع برسند. بنابراین، رویکرد گفتگوی پایدار توسط هارولد ساندرز چیزی است که من به شما پیشنهاد می کنم.

من همچنین چیزی را تأسیس کرده ام که جنبش طرفدار صدای زنان نامیده می شود. در دنیای من، جایی که من سفیر بودم، این یک جنبش بسیار محافظه کارانه بود. همیشه باید تشخیص می دادید که طرفدار زندگی هستید یا طرفدار انتخاب. نکته من این است که هنوز بسیار محدود است. این دو گزینه محدود کننده بودند و معمولاً از مردان می آمدند. ProVoice جنبشی در نیویورک است که در درجه اول زنان سیاه پوست و لاتین تبار را برای اولین بار در یک میز گرد هم می آورد.

ما با هم زندگی کرده‌ایم، با هم بزرگ شده‌ایم، اما هرگز با هم سر میز نرفته‌ایم. صدای طرفدار یعنی هر صدایی مهم است. هر زنی در همه عرصه های زندگی خود صدایی دارد، نه فقط سیستم تولید مثل ما، بلکه ما در هر کاری که انجام می دهیم صدایی داریم. در بسته های شما، اولین جلسه چهارشنبه آینده، 8 اکتبر استth اینجا در نیویورک در ساختمان اداری ایالت هارلم. بنابراین کسانی که اینجا هستند، لطفاً به ما بپیوندند. گیل بروئر محترم که رئیس بخش منهتن است با ما گفتگو خواهد کرد. ما در مورد برنده شدن زنان صحبت می کنیم و نه در پشت اتوبوس یا پشت اتاق. بنابراین، هم جنبش ProVoice و هم گفتگوی پایدار به مشکلات پشت مشکلات نگاه می کنند، آنها لزوماً فقط روش شناسی نیستند، بلکه بدنه فکری و عملی هستند. چگونه با هم جلو برویم؟ بنابراین ما امیدواریم که بتوانیم صدای زنان را از طریق جنبش ProVoice تقویت، متحد و چند برابر کنیم. آنلاین هم هست ما یک وب سایت داریم، provoicemovement.com.

اما آنها مبتنی بر رابطه هستند. ما در حال ایجاد روابط هستیم. روابط برای گفتگو و میانجیگری و در نهایت صلح ضروری است. وقتی صلح پیروز می شود، همه برنده می شوند.

بنابراین آنچه که ما به آن نگاه می کنیم سوالات زیر است: چگونه همکاری کنیم؟ چگونه ارتباط برقرار کنیم؟ چگونه اجماع پیدا کنیم؟ چگونه ائتلاف بسازیم؟ یکی از چیزهایی که در دولت یاد گرفتم این بود که دیگر هیچ نهادی نمی تواند به تنهایی این کار را انجام دهد. اول از همه، شما انرژی ندارید، ثانیاً بودجه ندارید، و در آخر، وقتی با هم این کار را انجام دهید، قدرت بسیار بیشتری وجود دارد. می توانید یک یا دو مایل بیشتر را با هم طی کنید. این نه تنها به ایجاد رابطه، بلکه به گوش دادن نیز نیاز دارد. من معتقدم اگر مهارتی که خانم ها دارند، گوش دادن است، ما شنونده های خوبی هستیم. اینها جنبش های جهان بینی برای 21 هستندst قرن. در نیویورک می‌خواهیم روی هم‌آمیزی سیاه‌پوستان و لاتین‌تبارها تمرکز کنیم. در واشنگتن، می‌خواهیم لیبرال‌ها و محافظه‌کاران را در کنار هم ببینیم. این گروه ها زنانی هستند که برای تغییر استراتژی می شوند. زمانی که به همدیگر گوش می دهیم و گوش دادن مبتنی بر رابطه/ارتباطات داریم، تغییر اجتناب ناپذیر است.

همچنین می خواهم چند مطالعه و چند برنامه را به شما پیشنهاد کنم. اولین کتابی که به شما پیشنهاد می کنم نام دارد سه عهد توسط برایان آرتور براون این یک کتاب قطور بزرگ است. به نظر می رسد چیزی است که ما آن را دایره المعارف می نامیم. قرآن دارد، عهد جدید دارد، عهد عتیق دارد. این سه عهد است که با هم سه دین اصلی ابراهیمی را بررسی می‌کنند و با نگاهی به مکان‌ها می‌توانیم شباهت‌ها و اشتراکاتی را پیدا کنیم. در بسته شما یک کارت برای کتاب جدید من است به نام تبدیل شدن به یک زن سرنوشت ساز. جلد شومیز فردا می آید. اگر آنلاین شوید و آن را تهیه کنید می تواند پرفروش شود! این بر اساس دبورا کتاب مقدس از متون مقدس یهودی-مسیحی در کتاب قضات است. او یک زن سرنوشت ساز بود. او چند وجهی بود، قاضی بود، نبی بود و همسر بود. به این نگاه می‌شود که او چگونه زندگی خود را مدیریت کرد تا صلح را در جامعه خود به ارمغان آورد. مرجع سومی که می خواهم به شما بدهم نام دارد دین، درگیری و ایجاد صلحو از طریق USAID در دسترس است. در مورد آنچه این روز خاص امروز بررسی می کند صحبت می کند. من قطعا این را به شما تحسین می کنم. برای کسانی که به زنان و ایجاد صلح مذهبی علاقه مند هستند. کتابی هست به نام زنان در ایجاد صلح مذهبی. این کار توسط مرکز برکلی با همکاری موسسه صلح ایالات متحده انجام می شود. و آخرین برنامه یک برنامه دبیرستان به نام Operation Understanding است. دانش آموزان دبیرستانی یهودی و آفریقایی-آمریکایی را گرد هم می آورد. دور میز با هم می نشینند. با هم سفر می کنند. آنها به جنوب عمیق رفتند، به غرب میانه و به سمت شمال رفتند. آنها به خارج از کشور می روند تا فرهنگ یکدیگر را درک کنند. نان یهودی ممکن است یک چیز باشد و نان سیاه ممکن است نان ذرت باشد، اما چگونه مکان هایی را پیدا کنیم که بتوانیم با هم بنشینیم و یاد بگیریم؟ و این دانش‌آموزان دبیرستان در حال متحول کردن کاری هستند که ما می‌خواهیم در زمینه ایجاد صلح و حل مناقشه انجام دهیم. آنها مدتی را در اسرائیل گذراندند. آنها مدتی را در این ملت سپری خواهند کرد. بنابراین من این برنامه ها را به شما پیشنهاد می کنم.

من متقاعد شده‌ام که باید به آنچه مردم در زمین می‌گویند گوش دهیم. افرادی که در موقعیت های واقعی زندگی می کنند چه می گویند؟ در سفرهای خارج از کشور، من فعالانه به دنبال شنیدن آنچه مردم در سطح مردمی هستند، بودم. داشتن رهبران مذهبی و قومی یک چیز است، اما کسانی که در سطح مردمی هستند می توانند ابتکارات مثبتی را که انجام می دهند به اشتراک بگذارند. گاهی اوقات چیزها از طریق یک ساختار کار می کنند، اما بسیاری اوقات کار می کنند زیرا به تنهایی سازماندهی می شوند. بنابراین من آموخته‌ام که نمی‌توانیم با تصورات از پیش‌اندیشه‌ای در مورد آنچه که یک گروه در زمینه صلح یا حل منازعه باید به آن دست یابد، وارد شویم. این یک فرآیند مشارکتی است که در طول زمان اتفاق می افتد. ما نمی توانیم عجله داشته باشیم زیرا در مدت زمان کوتاهی وضعیت به آن حد وخیم نرسید. همانطور که گفتم، گاهی اوقات این لایه ها و لایه های پیچیدگی است که در طول سال ها اتفاق افتاده است، و گاهی اوقات، صدها سال. بنابراین باید آماده باشیم که لایه ها را مانند لایه های پیاز عقب بکشیم. چیزی که ما باید درک کنیم این است که تغییر درازمدت بلافاصله اتفاق نمی افتد. دولت ها به تنهایی نمی توانند این کار را انجام دهند. اما کسانی از ما در این اتاق، رهبران مذهبی و قومی که به این روند متعهد هستند، می توانند این کار را انجام دهند. من معتقدم که همه ما زمانی پیروز می شویم که صلح پیروز شود. من معتقدم که می‌خواهیم به کار خوب ادامه دهیم، زیرا کار خوب در مدت زمان معینی نتیجه خوبی می‌گیرد. آیا اگر مطبوعات رویدادهایی از این قبیل را پوشش دهند، از نظر پوشش رویدادهایی که مردم واقعاً در تلاش هستند تا به صلح فرصت دهند، عالی نیست؟ آهنگی وجود دارد که می گوید "بگذار صلح روی زمین باشد و بگذار با من شروع شود." امیدوارم امروز این روند و با حضور شما و رهبری شما در جمع کردن همه ما آغاز شده باشد. من معتقدم که ما واقعاً از نظر نزدیک شدن به صلح، روی آن کمربند قرار داده ایم. خوشحالم که با شما بودم، با شما در میان می گذارم، خوشحال می شوم به هر سوالی پاسخ دهم.

از این فرصت بسیار سپاسگزارم تا اولین سخنران اصلی شما برای اولین کنفرانس شما باشم.

بسیار متشکرم.

سخنرانی اصلی سفیر سوزان جانسون کوک در اولین کنفرانس بین المللی سالانه حل و فصل منازعات قومی و مذهبی و ایجاد صلح که در 1 اکتبر 2014 در شهر نیویورک، ایالات متحده برگزار شد.

سفیر سوزان جانسون کوک سومین سفیر بزرگ برای آزادی مذهبی بین المللی برای ایالات متحده آمریکا است.

اشتراک گذاری

مقالات مرتبط

ادیان در ایگبولند: تنوع، ارتباط و تعلق

دین یکی از پدیده های اجتماعی-اقتصادی است که تأثیرات غیرقابل انکاری بر بشریت در هر جای دنیا دارد. به همان اندازه که مقدس به نظر می رسد، دین نه تنها برای درک وجود هر جمعیت بومی مهم است، بلکه در زمینه های بین قومی و توسعه ای نیز مرتبط است. شواهد تاریخی و قوم‌نگاری درباره مظاهر و نام‌گذاری‌های مختلف پدیده دین فراوان است. ملت ایگبو در جنوب نیجریه، در دو سوی رودخانه نیجر، یکی از بزرگ‌ترین گروه‌های فرهنگی کارآفرین سیاه‌پوست در آفریقا است، با شور مذهبی بی‌گمان که بر توسعه پایدار و تعاملات بین قومیتی در مرزهای سنتی آن دلالت دارد. اما چشم انداز مذهبی ایگبولند دائما در حال تغییر است. تا سال 1840، دین(های) غالب ایگبو بومی یا سنتی بود. کمتر از دو دهه بعد، زمانی که فعالیت مبلغان مسیحی در این منطقه آغاز شد، نیروی جدیدی آزاد شد که در نهایت منظره مذهبی بومی منطقه را دوباره پیکربندی کرد. مسیحیت رشد کرد تا سلطه این دومی را کوچک کند. قبل از صدمین سالگرد مسیحیت در ایگبولند، اسلام و دیگر مذاهب کمتر سلطه گر برای رقابت با ادیان بومی ایگبو و مسیحیت به وجود آمدند. این مقاله تنوع مذهبی و ارتباط عملکردی آن با توسعه هماهنگ در ایگبولند را دنبال می‌کند. داده های خود را از آثار منتشر شده، مصاحبه ها و مصنوعات می گیرد. این استدلال می‌کند که با ظهور مذاهب جدید، چشم‌انداز مذهبی ایگبو به تنوع و/یا سازگاری، یا برای فراگیری یا انحصار در میان ادیان موجود و در حال ظهور، برای بقای ایگبو ادامه خواهد داد.

اشتراک گذاری

نقش کاهش دهنده دین در روابط پیونگ یانگ و واشنگتن

کیم ایل سونگ با انتخاب میزبانی از دو رهبر مذهبی در پیونگ یانگ که جهان بینی آنها به شدت با جهان بینی او و یکدیگر در تضاد بود، در آخرین سال های ریاست جمهوری خود به عنوان رئیس جمهور جمهوری دموکراتیک خلق کره (DPRK) یک قمار حساب شده انجام داد. کیم برای اولین بار در نوامبر 1991 از بنیانگذار کلیسای وحدت، سان میونگ مون و همسرش دکتر هاک جا هان مون در پیونگ یانگ استقبال کرد و در آوریل 1992 میزبان بشارت دهنده مشهور آمریکایی بیلی گراهام و پسرش ند بود. هر دو قمر و گراهام روابط قبلی با پیونگ یانگ داشتند. مون و همسرش هر دو بومی شمال بودند. همسر گراهام، روث، دختر مبلغان آمریکایی در چین، سه سال را به عنوان دانش آموز راهنمایی در پیونگ یانگ گذرانده بود. ملاقات مون ها و گراهام ها با کیم منجر به ابتکارات و همکاری های مفید برای شمال شد. اینها در زمان کیم جونگ ایل، پسر رئیس جمهور کیم (1942-2011) و در زمان رهبر فعلی کره شمالی، کیم جونگ اون، نوه کیم ایل سونگ، ادامه یافت. هیچ سابقه ای از همکاری بین ماه و گروه های گراهام در همکاری با کره شمالی وجود ندارد. با این وجود، هر یک در طرح‌های Track II شرکت کرده‌اند که به اطلاع رسانی و گاهی کاهش سیاست ایالات متحده در قبال کره شمالی کمک کرده است.

اشتراک گذاری