رشد اقتصادی و حل تعارض از طریق سیاست عمومی: درس هایی از دلتای نیجر نیجریه
ملاحظات اولیه
در جوامع سرمایه داری، اقتصاد و بازار کانون اصلی تحلیل با توجه به توسعه، رشد و تلاش برای رفاه و خوشبختی بوده است. با این حال، این ایده به ویژه پس از تصویب برنامه توسعه پایدار سازمان ملل متحد توسط کشورهای عضو به همراه هفده هدف توسعه پایدار آن (SDGS) به تدریج در حال تغییر است. اگرچه بسیاری از اهداف توسعه پایدار، وعده سرمایه داری را بیشتر بهینه می کنند، برخی از اهداف بسیار مرتبط با بحث سیاست در مورد درگیری در منطقه دلتای نیجر در نیجریه است.
دلتای نیجر منطقه ای است که نفت خام و گاز نیجریه در آن قرار دارد. بسیاری از شرکت های نفتی چند ملیتی به طور فعال در دلتای نیجر حضور دارند و با مشارکت دولت نیجریه نفت خام را استخراج می کنند. حدود 70 درصد از درآمد ناخالص سالانه نیجریه از طریق فروش نفت و گاز دلتای نیجر به دست میآید و 90 درصد از کل صادرات سالانه این کشور را تشکیل میدهد. اگر استخراج و تولید نفت و گاز در طول هیچ سال مالی قطع نشود، اقتصاد نیجریه به دلیل افزایش صادرات نفت شکوفا می شود و قوی تر می شود. با این حال، زمانی که استخراج و تولید نفت در دلتای نیجر متوقف می شود، صادرات نفت کاهش می یابد و اقتصاد نیجریه کاهش می یابد. این نشان می دهد که اقتصاد نیجریه چقدر به دلتای نیجر وابسته است.
از اوایل دهه 1980 تا امسال (یعنی سال 2017)، درگیری مداوم بین مردم دلتای نیجر و دولت فدرال نیجریه همراه با شرکتهای نفتی چند ملیتی به دلیل بسیاری از مسائل مرتبط با استخراج نفت وجود داشته است. برخی از مسائل عبارتند از آسیب زیست محیطی و آلودگی آب، نابرابری در مورد توزیع ثروت نفت، حاشیه نشینی و محرومیت مشهود دلتان های نیجر و بهره برداری مضر از منطقه دلتای نیجر. این موضوعات به خوبی توسط آن دسته از اهداف توسعه پایدار سازمان ملل که به سمت سرمایه داری جهت گیری نمی شوند، از جمله اما نه محدود به هدف 3 - سلامت و رفاه خوب، نشان داده می شوند. هدف 6 - آب تمیز و فاضلاب؛ هدف 10 - کاهش نابرابری ها. هدف 12 - تولید و مصرف مسئولانه. هدف 14 - زندگی زیر آب؛ هدف 15 - زندگی در خشکی؛ و هدف 16 - صلح، عدالت و نهادهای قوی.
بومیان دلتای نیجر در تحریک خود برای این اهداف توسعه پایدار به روشهای مختلف و در زمانهای مختلف بسیج شدهاند. در میان فعالان و جنبش های اجتماعی دلتای نیجر، جنبش برای بقای مردم اوگونی (MOSOP) که در اوایل سال 1990 تحت رهبری کن سارو-ویوا، فعال محیط زیست، به همراه هشت نفر دیگر از مردم اوگنی (که عموماً با نام عمومی شناخته می شوند) شکل گرفت. Ogoni Nine)، در سال 1995 توسط دولت نظامی ژنرال سانی آباچا به اعدام محکوم شد. دیگر گروههای شبهنظامی عبارتند از جنبش برای رهایی دلتای نیجر (MEND) که در اوایل سال 2006 توسط هنری اوکا شکل گرفت و اخیراً، انتقامجویان دلتای نیجر (NDA) که در مارس 2016 ظاهر شدند و به تأسیسات و تأسیسات نفتی در داخل کشور اعلان جنگ کردند. منطقه دلتای نیجر تحریک این گروه های دلتای نیجر منجر به درگیری آشکار با نیروهای مجری قانون و ارتش شد. این رویاروییها به خشونت کشیده شد و منجر به تخریب تأسیسات نفتی، تلفات جانی و توقف تولید نفت شد که البته اقتصاد نیجریه را فلج کرد و در سال 2016 وارد رکود کرد.
در 27 آوریل 2017، سی ان ان گزارش خبری را به قلم النی گیوکوس با این عنوان پخش کرد: "اقتصاد نیجریه در سال 2016 یک "فاجعه" بود. آیا امسال متفاوت خواهد بود؟" این گزارش بیشتر تأثیر مخربی را که درگیری در دلتای نیجر بر اقتصاد نیجریه می گذارد، نشان می دهد. بنابراین هدف این مقاله بررسی گزارش خبری جیوکوس CNN است. این بررسی با بررسی سیاستهای مختلفی که دولت نیجریه طی سالها برای حل مناقشه دلتای نیجر اجرا کرده است، دنبال میشود. نقاط قوت و ضعف این سیاست ها بر اساس برخی از نظریه ها و مفاهیم مربوط به سیاست عمومی تحلیل می شوند. در پایان، پیشنهاداتی برای کمک به حل مناقشه فعلی در دلتای نیجر ارائه شده است.
مروری بر گزارش خبری سیانان جیوکوس: «اقتصاد نیجریه در سال 2016 یک فاجعه بود. آیا امسال متفاوت خواهد بود؟»
گزارش خبری جیوکوس علت رکود اقتصادی نیجریه در سال 2016 را حملات به خطوط لوله نفت در منطقه دلتای نیجر می داند. بر اساس گزارش پیش بینی چشم انداز اقتصاد جهانی که توسط صندوق بین المللی پول (IMF) منتشر شده است، اقتصاد نیجریه در سال 1.5 به میزان -2016 سقوط کرد. قیمت کالاها و خدمات به دلیل تورم افزایش یافت. و پول نیجریه - نایرا - ارزش خود را از دست داد (در حال حاضر بیش از 320 نایرا برابر با 1 دلار).
به دلیل فقدان تنوع در اقتصاد نیجریه، هر زمان که خشونت یا حمله به تاسیسات نفتی در دلتای نیجر رخ دهد - که به نوبه خود استخراج و تولید نفت را متوقف می کند - به احتمال زیاد اقتصاد نیجریه به سمت رکود فرو خواهد رفت. سوالی که باید به آن پاسخ داده شود این است: چرا دولت و شهروندان نیجریه نتوانسته اند اقتصاد خود را متنوع کنند؟ چرا بخش کشاورزی، صنعت فناوری، سایر سرمایه گذاری های تولیدی، صنعت سرگرمی و غیره برای دهه ها نادیده گرفته شده اند؟ چرا فقط به نفت و گاز متکی هستیم؟ اگرچه این سؤالات تمرکز اصلی این مقاله نیستند، تأمل در مورد آنها و پرداختن به آنها ممکن است ابزارها و گزینه های مفیدی برای حل مناقشه دلتای نیجر و برای بازسازی اقتصاد نیجریه ارائه دهد.
حتی با وجود اینکه اقتصاد نیجریه در سال 2016 وارد رکود شد، Giokos خوانندگان را برای سال 2017 خوش بین می کند. دلایل زیادی وجود دارد که چرا سرمایه گذاران نباید بترسند. ابتدا، دولت نیجریه، پس از اینکه متوجه شد که مداخله نظامی نه می تواند انتقام جویان دلتای نیجر را متوقف کند و نه به کاهش درگیری کمک می کند، گفت و گو و تصمیمات سیاست مترقی را برای حل مناقشه دلتای نیجر و بازگرداندن صلح در منطقه اتخاذ کرد. دوم، و بر اساس حل مسالمت آمیز مناقشه از طریق گفتگو و سیاست گذاری مترقی، صندوق بین المللی پول (IMF) پیش بینی می کند که اقتصاد نیجریه در سال 0.8 رشد 2017 را تجربه کند که این کشور را از رکود خارج می کند. دلیل این رشد اقتصادی به این دلیل است که استخراج، تولید و صادرات نفت پس از آغاز طرحهای دولت برای رسیدگی به خواستههای انتقامجویان دلتای نیجر از سر گرفته شده است.
سیاست های دولت در قبال درگیری دلتای نیجر: گذشته و حال
برای درک سیاست های فعلی دولت در قبال دلتای نیجر، بررسی سیاست های دولت های گذشته دولت و نقش آنها در تشدید یا کاهش تنش درگیری دلتای نیجر مهم است.
ابتدا، دولت های مختلف نیجریه سیاستی را اجرا کردند که به نفع استفاده از مداخله نظامی و سرکوب برای مدیریت بحران های دلتای نیجر بود. میزان استفاده از نیروی نظامی ممکن است در هر دولت متفاوت باشد، اما نیروی نظامی اولین تصمیم اتخاذ شده برای سرکوب خشونت در دلتای نیجر بوده است. متأسفانه، اقدامات اجباری هرگز در دلتای نیجر به دلایلی مؤثر نبوده است: تلفات غیرضروری از هر دو طرف. چشم انداز به نفع دلتان های نیجر است. شورشیان بسیار پیچیده هستند. خسارات زیادی به تاسیسات نفتی وارد می شود. بسیاری از کارگران خارجی در جریان رویارویی با ارتش ربوده می شوند. و مهمتر از همه، استفاده از مداخله نظامی در دلتای نیجر، درگیری را طولانی می کند که به نوبه خود اقتصاد نیجریه را فلج می کند.
دوم، برای پاسخ به فعالیتهای جنبش برای بقای مردم اوگونی (موسوپ) در اوایل دهه 1990، دیکتاتور نظامی و رئیس دولت وقت، ژنرال سانی آباچا، سیاست بازدارندگی با مجازات اعدام را ایجاد و به کار گرفت. با محکوم کردن اوگونی نه به اعدام با چوبه دار کردن در سال 1995 - از جمله رهبر جنبش برای بقای مردم اوگونی، کن سارو-ویوا، و هشت رفیقش - به اتهام تحریک به قتل چهار نفر از بزرگان اوگونی که در حمایت از دولت فدرال، دولت نظامی سانی آباچا می خواست مردم دلتای نیجر را از تحریکات بیشتر باز دارد. کشتن اوگونی نه مورد محکومیت ملی و بین المللی قرار گرفت و نتوانست مردم دلتای نیجر را از مبارزه برای عدالت اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی منصرف کند. اعدام اوگونی نه منجر به تشدید مبارزات دلتای نیجر شد و بعداً به ظهور جنبش های اجتماعی و مبارزاتی جدید در منطقه منجر شد.
سوم، از طریق یک قانون کنگره، کمیسیون توسعه دلتای نیجر (NDDC) در طلوع دموکراسی در سال 2000 در زمان مدیریت دولتی رئیس جمهور اولوسگون اوباسانجو ایجاد شد. همانطور که از نام این کمیسیون پیداست، چارچوب سیاستی که این ابتکار بر آن استوار است، حول محور ایجاد، اجرا و حمایت از پروژههای توسعهای با هدف پاسخگویی به نیازهای اساسی مردم دلتای نیجر - از جمله، اما نه محدود به محیط زیست و آب پاک، متمرکز است. کاهش آلودگی، بهداشت، مشاغل، مشارکت سیاسی، زیرساخت های خوب و همچنین برخی از اهداف توسعه پایدار: سلامت و رفاه خوب، کاهش نابرابری ها، تولید و مصرف مسئولانه، احترام به زندگی زیر آب، احترام به زندگی در خشکی. ، صلح، عدالت و نهادهای عملکردی.
چهارم، برای به حداقل رساندن تأثیر فعالیتهای «جنبش رهایی دلتای نیجر» (MEND) بر اقتصاد نیجریه، و برای پاسخگویی به خواستههای دلتانهای نیجر، دولت «عمارو موسی یارآدوآ» رئیسجمهور این کشور را کنار گذاشت. استفاده از نیروی نظامی و ایجاد برنامه های عدالت توسعه ای و ترمیمی برای دلتای نیجر. در سال 2008، وزارت امور دلتای نیجر به عنوان یک آژانس هماهنگ کننده برای برنامه های عدالت توسعه ای و ترمیمی ایجاد شد. برنامه های توسعه ای برای پاسخ به بی عدالتی ها و محرومیت های اقتصادی واقعی و درک شده، آسیب های زیست محیطی و آلودگی آب، مسائل بیکاری و فقر بود. برای برنامه عدالت ترمیمی، رئیس جمهور عمرو موسی یارآدوآ، از طریق فرمان اجرایی خود در 26 ژوئن 2009، شورشیان دلتای نیجر را عفو کرد. جنگجویان دلتای نیجر سلاح های خود را رها کردند، بازسازی شدند، آموزش فنی و حرفه ای و همچنین کمک هزینه ماهانه از دولت فدرال دریافت کردند. به برخی از آنها به عنوان بخشی از بسته عفو کمک های مالی برای ادامه تحصیل اعطا شد. هم برنامه توسعه و هم برنامه عدالت ترمیمی برای بازگرداندن صلح در دلتای نیجر برای مدت طولانی ضروری بودند که به نوبه خود اقتصاد نیجریه را تا زمان ظهور انتقام جویان دلتای نیجر در سال 2016 تقویت کرد.
پنجم، اولین تصمیم سیاستی دولت فعلی - رئیس جمهور محمدو بوهاری - در قبال دلتای نیجر، تعلیق برنامه عفو ریاست جمهوری یا عدالت ترمیمی بود که توسط دولت های قبلی اجرا شده بود، با بیان اینکه برنامه عفو جنایتکاران را قادر می سازد و به آنها پاداش می دهد. اعتقاد بر این است که چنین تغییر ریشه ای سیاست عامل اصلی جنگ انتقام جویان دلتای نیجر علیه تاسیسات نفتی در سال 2016 است. دولت بوهاری برای پاسخ به پیچیدگی انتقام جویان دلتای نیجر و آسیب عظیمی که آنها به تاسیسات نفتی وارد کردند، استفاده از این نیروها را در نظر گرفت. مداخله نظامی با این باور که بحران دلتای نیجر یک مشکل نظم و قانون است. با این حال، هنگامی که اقتصاد نیجریه به دلیل خشونت در دلتای نیجر وارد رکود شد، سیاست بوهاری در مورد مناقشه دلتای نیجر از استفاده انحصاری از نیروی نظامی به گفتگو و مشورت با بزرگان و رهبران دلتای نیجر تغییر کرد. به دنبال تغییر محسوس در سیاست دولت در قبال مناقشه دلتای نیجر، از جمله اجرای مجدد برنامه عفو و همچنین افزایش بودجه عفو، و با مشاهده گفتگوهای جاری بین دولت و رهبران دلتای نیجر، انتقام جویان دلتای نیجر به حالت تعلیق درآمد. عملیات آنها از اوایل سال 2017، صلح نسبی در دلتای نیجر برقرار است. استخراج و تولید نفت از سر گرفته شده است، در حالی که اقتصاد نیجریه به تدریج از رکود خارج می شود.
کارایی سیاست
درگیری در دلتای نیجر، تأثیر مخربی که بر اقتصاد نیجریه دارد، تهدیدات آن برای صلح و امنیت، و تلاشهای دولت نیجریه برای حل مناقشه را میتوان از تئوری کارآمدی توضیح داد و درک کرد. برخی از نظریه پردازان سیاست مانند دبورا استون معتقدند که سیاست عمومی یک پارادوکس است. در میان چیزهای دیگر، سیاست عمومی تناقض بین کارایی و اثربخشی است. مؤثر بودن یک خط مشی عمومی یک چیز است. کارآمد بودن آن سیاست چیز دیگری است. سیاست گذاران و سیاست های آنها گفته می شود موثر اگر و تنها در صورتی که با حداقل هزینه به حداکثر نتایج دست یابند. سیاستگذاران و سیاستهای کارآمد، اتلاف زمان، منابع، پول، مهارتها و استعدادها را تشویق نمیکنند و کاملاً از تکراری شدن اجتناب میکنند. سیاست های کارآمد حداکثر ارزش را به زندگی حداکثری افراد جامعه می افزاید. برعکس، گفته می شود که سیاست گذاران و سیاست های آنها چنین است موثر اگر آنها فقط یک هدف خاص را برآورده کنند - مهم نیست که این هدف چگونه و برای چه کسی محقق شده است.
با تمایز فوق بین کارایی و اثربخشی - و دانستن اینکه یک سیاست نمی تواند کارآمد باشد بدون اینکه قبل از هر چیز مؤثر باشد، اما یک سیاست می تواند بدون کارآمدی مؤثر باشد - باید به دو سؤال پاسخ داده شود: 1) آیا آن تصمیمات سیاستی توسط دولت های نیجریه برای حل مناقشه در دلتای نیجر کارآمد یا ناکارآمد؟ 2) اگر آنها ناکارآمد هستند، چه اقداماتی باید انجام شود تا به آنها کمک کند کارآمدتر شوند و کارآمدترین نتایج را برای اکثر افراد جامعه به همراه داشته باشند؟
در مورد ناکارآمدی سیاست های نیجریه در قبال دلتای نیجر
بررسی تصمیمات سیاسی عمده اتخاذ شده توسط دولت های گذشته و فعلی نیجریه همانطور که در بالا ارائه شد، و ناتوانی آنها در ارائه راه حل های پایدار برای بحران های دلتای نیجر می تواند به این نتیجه برسد که این سیاست ها ناکارآمد هستند. اگر کارآمد بودند، با کمترین هزینه، حداکثر نتیجه را به همراه داشتند و از تکراری شدن و اتلاف بی مورد زمان، پول و منابع جلوگیری می کردند. اگر سیاستمداران و سیاستگذاران رقابت قومی-سیاسی و اعمال فساد را کنار بگذارند و از عقل سلیم خود استفاده کنند، دولت نیجریه میتواند سیاستهای عاری از تعصب ایجاد کند که بتواند به خواستههای مردم دلتای نیجر پاسخ مناسبی دهد و نتایج پایداری را حتی با بودجه و منابع محدود ایجاد کند. . دولتهای قبلی و دولت فعلی بهجای تدوین سیاستهای کارآمد، زمان، هزینه و منابع زیادی را هدر داده و به تکرار برنامهها پرداختهاند. رئیس جمهور بوهاری در ابتدا برنامه عفو عمومی را کاهش داد، بودجه اجرای مستمر آن را کاهش داد و سعی کرد از مداخله نظامی در دلتای نیجر استفاده کند - اقدامات سیاستی که او را از دولت قبلی دور کرد. تصمیمات سیاستی عجولانه از این دست تنها می تواند باعث سردرگمی در منطقه و ایجاد خلاء برای تشدید خشونت شود.
عامل دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد ماهیت بوروکراتیک سیاست ها و برنامه های طراحی شده برای مقابله با بحران دلتای نیجر، اکتشاف، تولید و صادرات نفت است. علاوه بر کمیسیون توسعه دلتای نیجر (NDDC) و وزارت فدرال امور دلتای نیجر، به نظر می رسد بسیاری از آژانس های دیگر هم در سطح فدرال و هم در سطح ایالتی برای نظارت بر توسعه اجتماعی-اقتصادی و زیست محیطی منطقه دلتای نیجر ایجاد شده اند. اگرچه شرکت ملی نفت نیجریه (NNPC) با یازده شرکت تابعه و وزارت منابع نفت فدرال وظیفه هماهنگی اکتشاف نفت و گاز، تولید، صادرات، مقررات و بسیاری از حوزه های لجستیکی دیگر را دارند، اما آنها همچنین دارای مسئولیت های اجتماعی شرکتی در داخل این سازمان هستند. دلتای نیجر و همچنین قدرت توصیه و اجرای اصلاحات سیاستی مرتبط با نفت و گاز دلتای نیجر. همچنین، خود بازیگران اصلی - شرکتهای نفت و گاز چندملیتی - برای مثال شل، اکسون موبیل، الف، آگیپ، شورون و غیره، هر کدام پروژههای توسعه اجتماعی را با هدف بهبود زندگی دلتانهای نیجر ایجاد کردهاند.
با تمام این تلاشها، میتوان پرسید: چرا بومیان دلتای نیجر هنوز شاکی هستند؟ اگر آنها همچنان برای عدالت اجتماعی، اقتصادی، زیستمحیطی و سیاسی تلاش میکنند، به این معنی است که سیاستهای دولت برای رسیدگی به این مسائل و همچنین تلاشهای توسعه جامعه توسط شرکتهای نفت کارآمد و کافی نیست. اگر برنامه عفو، برای مثال، بیشتر به نفع شبهنظامیان سابق طراحی شده بود، در مورد بومیان عادی دلتای نیجر، فرزندانشان، تحصیلات، محیط زیست، آبی که برای کشاورزی و ماهیگیری به آن وابسته هستند، جادهها، سلامتی و چیزهای دیگر چه میتوان گفت. می تواند رفاه آنها را بهبود بخشد؟ سیاستهای دولت و پروژههای توسعه اجتماعی شرکتهای نفتی نیز باید در سطح مردمی اجرا شود تا به نفع مردم عادی منطقه باشد. این برنامه ها باید به گونه ای اجرا شوند که بومیان عادی دلتای نیجر احساس قدرت و مشارکت کنند. برای تدوین و اجرای سیاستهای کارآمدی که به درگیری در دلتای نیجر رسیدگی میکند، ضروری است که سیاستگذاران ابتدا تشخیص دهند و همراه با مردم دلتای نیجر آنچه را که بهعنوان افراد مهم و مناسب برای کار با آنها به حساب میآید، تشخیص دهند.
در راه رو به جلو
علاوه بر شناسایی موارد مهم و افراد مناسب برای کار با آنها برای اجرای کارآمد خط مشی، چند توصیه مهم در زیر ارائه شده است.
- اولاً، سیاستگذاران باید بدانند که درگیری در دلتای نیجر سابقه ای طولانی دارد که ریشه در بی عدالتی اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی دارد.
- دوم، دولت و سایر ذینفعان باید درک کنند که پیامدهای بحران دلتای نیجر زیاد است و اثرات مخربی بر اقتصاد نیجریه و همچنین بر بازار بینالمللی دارد.
- سوم، راه حل های چند وجهی برای درگیری در دلتای نیجر باید بدون مداخله نظامی دنبال شود.
- چهارم، حتی زمانی که افسران مجری قانون برای حفاظت از تأسیسات نفتی مستقر می شوند، باید از هنجار اخلاقی پیروی کنند که می گوید: "به غیرنظامیان و بومیان دلتای نیجر آسیبی نرسانید".
- پنجم، دولت باید اعتماد و اطمینان دلتانهای نیجر را با اثبات اینکه دولت از طریق تدوین و اجرای سیاستهای کارآمد در کنار آنهاست، دوباره به دست آورد.
- ششم، روشی کارآمد برای هماهنگی برنامه های موجود و جدید باید ایجاد شود. یک هماهنگی کارآمد در اجرای برنامه تضمین می کند که بومیان عادی دلتای نیجر از این برنامه ها بهره مند شوند، نه فقط یک گروه منتخب از افراد با نفوذ.
- هفتم، اقتصاد نیجریه باید با ایجاد و اجرای سیاستهای کارآمدی که به نفع بازار آزاد باشد، متنوع شود، در حالی که درها را برای سرمایهگذاری و گسترش بخشهای دیگر مانند کشاورزی، فناوری، تولید، سرگرمی، ساختوساز، حملونقل باز میکند. (از جمله راه آهن)، انرژی پاک، و سایر نوآوری های مدرن. اقتصاد متنوع وابستگی دولت به نفت و گاز را کاهش می دهد، انگیزه های سیاسی ناشی از پول نفت را کاهش می دهد، رفاه اجتماعی و اقتصادی همه نیجریه ها را بهبود می بخشد و منجر به رشد اقتصادی پایدار نیجریه می شود.
نویسنده، دکتر باسیل اوگورجی، رئیس و مدیر عامل مرکز بین المللی میانجیگری قومی-مذهبی است. او مدرک دکتری گرفت. در تجزیه و تحلیل و حل تعارض از گروه مطالعات حل تعارض، کالج هنر، علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه نوا جنوب شرقی، فورت لادردیل، فلوریدا.