مردم بومی بیافرا (IPOB): یک جنبش اجتماعی احیا شده در نیجریه

معرفی

این مقاله بر مقاله واشنگتن پست در 7 ژوئیه 2017 که توسط Eromo Egbejule نوشته شده است، با عنوان "پنجاه سال بعد، نیجریه نتوانست از جنگ داخلی وحشتناک خود درس بگیرد" تمرکز دارد. هنگام بررسی محتوای این مقاله دو عنصر توجه من را به خود جلب کرد. اولی تصویر جلدی است که ویراستاران برای مقاله انتخاب کردند که از آن گرفته شده است خبرگزاری فرانسه / گتی ایماژ با این توضیحات: "حامیان مردم بومی بیافرا در ژانویه در پورت هارکورت راهپیمایی کردند." دومین عنصری که توجه من را به خود جلب کرد، تاریخ انتشار مقاله 7 جولای 2017 است.

بر اساس نمادگرایی این دو عنصر – تصویر جلد مقاله و تاریخ –، این مقاله به دنبال دستیابی به سه هدف است: اول، تبیین موضوعات اصلی در مقاله اگبژول. دوم، انجام یک تحلیل هرمنوتیکی از این مضامین از منظر نظریه ها و مفاهیم مرتبط در مطالعات جنبش اجتماعی. و سوم، تأمل در مورد پیامدهای تحریک مداوم برای استقلال بیافرا توسط جنبش اجتماعی شرق نیجریه - مردم بومی بیافرا (IPOB).

"پنجاه سال بعد، نیجریه نتوانست از جنگ داخلی وحشتناک خود درس بگیرد" - موضوعات اصلی در مقاله Egbejule

یک روزنامه نگار نیجریه ای با تمرکز بر جنبش های اجتماعی غرب آفریقا، Eromo Egbejule شش موضوع اساسی در قلب جنگ نیجریه-بیافرا و ظهور جنبش جدید استقلال طرفدار بیافرا را بررسی می کند. این مسائل هستند جنگ نیجریه-بیافرا: ریشه ها، پیامدها و عدالت انتقالی پس از جنگ; علت جنگ نیجریه-بیافرا، پیامدها و شکست عدالت انتقالی؛ آموزش تاریخ – چرا جنگ نیجریه-بیافرا به عنوان یک موضوع تاریخی بحث برانگیز در مدارس نیجریه تدریس نشد. تاریخ و حافظه - وقتی به گذشته پرداخته نشود، تاریخ تکرار می شود. احیای جنبش استقلال بیافرا و ظهور مردم بومی بیافرا. و در نهایت، واکنش دولت فعلی به این حرکت جدید و همچنین موفقیت جنبش تا کنون.

جنگ نیجریه-بیافرا: ریشه ها، پیامدها و عدالت انتقالی پس از جنگ

هفت سال پس از استقلال نیجریه از بریتانیای کبیر در سال 1960، نیجریه با یکی از مناطق کلیدی خود - منطقه جنوب شرقی - واقع در منطقه ای که به طور رسمی به نام بیافرالند شناخته می شود، وارد جنگ شد. جنگ نیجریه-بیافرا در 7 ژوئیه 1967 آغاز شد و در 15 ژانویه 1970 به پایان رسید. به دلیل اطلاع قبلی من از تاریخ شروع جنگ، تاریخ انتشار مقاله واشنگتن پست اگبژول در 7 ژوئیه 2017 جذب من شد. انتشار آن مصادف با یادبود پنجاه ساله جنگ بود. همانطور که در نوشته‌های رایج، بحث‌های رسانه‌ای و خانواده‌ها نقل شده است، اگبجوله علت جنگ را در قتل عام ایگبوهای قومی در شمال نیجریه که هم در سال 1953 و هم در سال 1966 روی داد. شمال نیجریه در دوران استعمار و قبل از استقلال رخ داد، قتل عام سال 1953 پس از استقلال نیجریه از بریتانیای کبیر بود و انگیزه آن و وقایع اطراف آن ممکن است محرک جلسه بیافرا در سال 1966 باشد.

دو رویداد مهم کاتالیزور در آن زمان، کودتای 15 ژانویه 1966 بود که توسط گروهی از افسران نظامی تحت سلطه سربازان ایگبو سازماندهی شد که منجر به کشته شدن مقامات ارشد دولتی و نظامی عمدتاً از شمال نیجریه از جمله تعدادی از جنوب شد. -غربی ها تأثیر این کودتای نظامی بر گروه قومی هوسا-فولانی در شمال نیجریه و محرک‌های عاطفی منفی - خشم و غم - ناشی از کشتن رهبران آنها، انگیزه‌های ضدکودتای ژوئیه 1966 بود. 29 ژوئیه 1966 ضد کودتا که من آن را کودتای فرسایشی علیه رهبران نظامی ایگبو می نامم توسط مقامات نظامی هوسا-فولانی از شمال نیجریه طراحی و اجرا شد و منجر به کشته شدن رئیس دولت نیجریه (از قومیت ایگبو) و رهبران ارشد نظامی ایگبو شد. . همچنین، برای انتقام از کشته شدن رهبران نظامی شمال در ژانویه 1966، بسیاری از غیرنظامیان ایگبو که در یک زمان در شمال نیجریه ساکن بودند، با خونسردی قتل عام شدند و اجساد آنها به شرق نیجریه بازگردانده شد.

بر اساس این تحول زشت در نیجریه بود که ژنرال Chukwuemeka Odumegwu Ojukwu، فرماندار نظامی وقت منطقه شرقی تصمیم گرفت استقلال بیافرا را اعلام کند. استدلال او این بود که اگر دولت نیجریه و مجری قانون نتوانند از ایگبوهای ساکن در سایر مناطق - مناطق شمالی و غربی - محافظت کنند، پس بهتر است ایگبوها به منطقه شرقی بازگردند، جایی که در امنیت خواهند بود. بنابراین و بر اساس ادبیات موجود، اعتقاد بر این است که جدایی بیافرا به دلایل ایمنی و امنیتی بوده است.

اعلام استقلال بیافرا باعث جنگ خونینی شد که تقریباً سه سال (از 7 ژوئیه 1967 تا 15 ژانویه 1970) به طول انجامید، زیرا دولت نیجریه ایالت جداگانه بیافرا را نمی خواست. پیش از پایان جنگ در سال 1970، تخمین زده می شود که بیش از سه میلیون نفر جان خود را از دست دادند و یا مستقیماً کشته شدند یا از گرسنگی در طول جنگ جان باختند که بیشتر آنها غیرنظامیان بیافرا شامل کودکان و زنان بودند. ژنرال یاکوبو گوون، رئیس نظامی وقت نیجریه، برای ایجاد شرایط برای اتحاد همه نیجریه‌ها و تسهیل ادغام مجدد بیافران‌ها، اعلام کرد "هیچ پیروز، هیچ مغلوبی نیست، اما پیروزی برای عقل سلیم و وحدت نیجریه." در این اعلامیه یک برنامه عدالت انتقالی گنجانده شده بود که عموماً به عنوان "3Rs" شناخته می شود - آشتی (ادغام مجدد)، توانبخشی و بازسازی. متأسفانه، هیچ تحقیق قابل اعتمادی در مورد نقض فاحش حقوق بشر و سایر جنایات و جنایات علیه بشریت انجام نشده در طول جنگ وجود نداشت. مواردی وجود داشت که جوامع در طول جنگ نیجریه-بیافرا به طور کامل قتل عام شدند، به عنوان مثال، قتل عام آسابا در آسابا واقع در ایالت دلتای کنونی. هیچ کس در قبال این جنایات علیه بشریت پاسخگو نبود.

تاریخ و حافظه: پیامدهای عدم پرداختن به گذشته - تاریخ تکرار می شود

از آنجایی که برنامه عدالت انتقالی پس از جنگ ناکارآمد بود، و نتوانست به نقض حقوق بشر و جنایات نسل کشی انجام شده علیه جنوب شرقی ها در طول جنگ رسیدگی کند، خاطرات دردناک جنگ حتی پنجاه سال پس از آن هنوز در ذهن بسیاری از بیافران ها تازه است. بازماندگان جنگ و خانواده هایشان هنوز از آسیب های بین نسلی رنج می برند. ایگبوها در جنوب شرقی نیجریه علاوه بر آسیب‌های روحی و اشتیاق برای عدالت، کاملاً توسط دولت فدرال نیجریه به حاشیه رانده شده‌اند. از زمان پایان جنگ، رئیس جمهور ایگبو در نیجریه وجود نداشته است. نیجریه بیش از چهل سال است که توسط هوسا-فولانی ها از شمال و یوروباها از جنوب غربی اداره می شود. ایگبوها احساس می کنند که هنوز به دلیل سقط شدن جلسه بیافرا مجازات می شوند.

با توجه به اینکه مردم بر اساس خطوط قومی در نیجریه رای می دهند، بسیار بعید است که هوسا-فولانی ها که اکثریت را در نیجریه تشکیل می دهند و یوروبا (اکثریت دوم) به نامزد ریاست جمهوری ایگبو رای دهند. این باعث می شود ایگبوها احساس ناامیدی کنند. به دلیل این مسائل، و با توجه به اینکه دولت فدرال در رسیدگی به مسائل توسعه در جنوب شرقی ناکام مانده است، امواج جدیدی از تحریک و درخواست مجدد برای استقلال بیافران دیگر هم از منطقه و هم در جوامع دیاسپورا در خارج از کشور پدید آمده است.

آموزش تاریخ – آموزش مسائل بحث برانگیز در مدارس – چرا جنگ نیجریه-بیافرا در مدارس آموزش داده نشد؟

موضوع جالب دیگری که بسیار مرتبط با تحریک مجدد استقلال بیافران است، آموزش تاریخ است. از زمان پایان جنگ نیجریه-بیافرا، آموزش تاریخ از برنامه درسی مدارس حذف شد. به شهروندان نیجریه ای که پس از جنگ (در سال 1970) متولد شده بودند، تاریخ در کلاس های درس آموزش داده نمی شد. همچنین، بحث در مورد جنگ نیجریه-بیافرا به عنوان یک تابو در نظر گرفته شد. بنابراین، کلمه "بیافرا" و تاریخ جنگ از طریق سیاست های فراموشی که توسط دیکتاتورهای نظامی نیجریه اجرا می شود به سکوت ابدی متعهد شد. تنها در سال 1999 پس از بازگشت دموکراسی در نیجریه بود که شهروندان برای بحث در مورد چنین موضوعاتی کمی آزاد شدند. با این حال، به دلیل عدم وجود اطلاعات دقیق در مورد آنچه واقعاً قبل، حین و بلافاصله پس از جنگ اتفاق افتاده است، از آنجایی که آموزش تاریخ تا زمان نگارش این مقاله (ژوئیه 2017) در کلاس‌های درس تاریخ در نیجریه تدریس نشده است، روایت‌های بسیار متضاد و قطبی فراوان است. . این موضوع مسائل مربوط به Biafra را در نیجریه بسیار بحث برانگیز و بسیار حساس می کند.

احیای جنبش استقلال بیافرا و ظهور مردم بومی بیافرا

تمام نکات ذکر شده در بالا - شکست عدالت انتقالی پس از جنگ، آسیب های بین نسلی، حذف آموزش تاریخ از برنامه های درسی مدارس در نیجریه از طریق سیاست های فراموشی - شرایط را برای بیداری مجدد و احیای تحریکات قدیمی برای استقلال بیافرا ایجاد کرده است. . اگرچه بازیگران، فضای سیاسی و دلایل ممکن است متفاوت باشد، اما هدف و تبلیغات همچنان یکی است. ایگبوها ادعا می کنند که قربانی یک رابطه و رفتار ناعادلانه در مرکز هستند. بنابراین، استقلال کامل از نیجریه راه حل ایده آل است.

با شروع در اوایل دهه 2000، امواج جدیدی از آشفتگی آغاز شد. اولین جنبش اجتماعی غیر خشونت آمیز که توجه عمومی را به خود جلب کرد، جنبش برای فعلیت بخشیدن به دولت مستقل بیافرا (MASSOB) است که توسط رالف اوازورویکه، وکیلی که در هند آموزش دیده بود، تشکیل شد. اگرچه فعالیت های ماسوب در مقاطع مختلف منجر به برخورد با نیروی انتظامی و دستگیری رهبر آن شد، اما کمتر مورد توجه رسانه ها و جامعه جهانی قرار گرفت. ننامدی کانو، نیجریه ای-بریتانیایی مستقر در لندن که در پایان جنگ نیجریه-بیافرا در سال 1970 به دنیا آمد، با نگرانی از اینکه رویای استقلال بیافرا از طریق MASSOB محقق نمی شود، تصمیم گرفت از شیوه ارتباطی نوظهور استفاده کند. رسانه های اجتماعی و رادیو آنلاین تا میلیون ها فعال، حامی و هوادار استقلال طرفدار بیافرا را به سوی آرمان بیافرا سوق دهد.

این یک حرکت هوشمندانه بود زیرا نام، رادیو بیافرا بسیار نمادین است رادیو بیافرا نام ایستگاه رادیویی ملی ایالت منقرض شده بیافران بود و از سال 1967 تا 1970 فعالیت می کرد. در یک زمان، از آن برای ترویج روایت ناسیونالیستی ایگبو به جهان و شکل دادن به آگاهی ایگبو در منطقه استفاده می شد. از سال 2009، رادیو بیافرا جدید از لندن به صورت آنلاین پخش شد و میلیون ها شنونده ایگبو را به تبلیغات ملی گرایانه خود کشاند. برای جلب توجه دولت نیجریه، مدیر رادیو بیافرا و رهبر خودخوانده مردم بومی بیافرا، آقای ننامدی کانو، تصمیم گرفت از لفاظی ها و عبارات تحریک آمیز استفاده کند که برخی از آنها به عنوان سخنان نفرت انگیز و تحریک آمیز شناخته می شود. به خشونت و جنگ او به طور مداوم برنامه هایی را پخش می کرد که نیجریه را به عنوان یک باغ وحش و نیجریه ای ها را حیواناتی بدون عقلانیت نشان می داد. روی بنر صفحه فیس بوک و وب سایت رادیو او نوشته شده بود: «باغ وحشی به نام نیجریه». وی خواستار تامین تسلیحات و مهمات برای جنگ با مردم شمال هوسا فولانی در صورت مخالفت با استقلال بیافرا شد و اظهار داشت که این بار بیافرا در جنگ نیجریه را شکست خواهد داد.

پاسخ دولت و موفقیت جنبش تا کنون

ننامدی کانو به دلیل سخنان نفرت انگیز و پیام های خشونت آمیز که از طریق رادیو بیافرا پخش می کرد، در اکتبر 2015 پس از بازگشت به نیجریه توسط سرویس امنیت دولتی (SSS) دستگیر شد. او در بازداشت بود و در آوریل ۲۰۱۷ با قرار وثیقه آزاد شد. دستگیری او فضای نیجریه و خارج از کشور را درگیر کرد و هوادارانش در ایالت های مختلف علیه دستگیری او اعتراض کردند. تصمیم رئیس جمهور بوهاری برای دستور دستگیری آقای کانو و اعتراضات پس از دستگیری به گسترش سریع جنبش استقلال طلب طرفدار بیافرا منجر شد. پس از آزادی در آوریل 2017، کانو در بخش جنوب شرقی نیجریه بوده و خواستار برگزاری همه پرسی است که راه قانونی را برای استقلال بیافرا هموار می کند.

علاوه بر حمایتی که جنبش استقلال طرفدار بیافرا به دست آورده است، فعالیت های کانو از طریق رادیو بیافرا و مردم بومی بیافرا (IPOB) الهام بخش یک بحث ملی درباره ماهیت ساختار فدرال نیجریه است. بسیاری از گروه‌های قومی دیگر و برخی ایگبوها که از استقلال بیافرا حمایت نمی‌کنند، سیستم حکومت فدرال غیرمتمرکزتری را پیشنهاد می‌کنند که به موجب آن مناطق یا ایالت‌ها استقلال مالی بیشتری برای مدیریت امور خود داشته باشند و سهم عادلانه‌ای از مالیات را به دولت فدرال بپردازند. .

تحلیل هرمنوتیکی: از مطالعات بر روی جنبش های اجتماعی چه چیزی می توانیم بیاموزیم؟

تاریخ به ما می آموزد که جنبش های اجتماعی نقش حیاتی در ایجاد تغییرات ساختاری و سیاستی در کشورهای سراسر جهان داشته اند. از جنبش لغو تا جنبش حقوق مدنی و تا جنبش کنونی زندگی سیاه‌پوستان مهم است در ایالات متحده، یا ظهور و گسترش بهار عربی در خاورمیانه، چیزی منحصر به فرد در همه جنبش‌های اجتماعی وجود دارد: توانایی آن‌ها برای جسارت و بدون ترس صحبت کرده و توجه عمومی را به مطالبات آنها برای عدالت و برابری یا تغییر ساختاری و سیاستی جلب می کند. مانند جنبش های اجتماعی موفق یا ناموفق در سراسر جهان، جنبش استقلال طلبانه طرفدار بیافرا زیر چتر مردم بومی بیافرا (IPOB) در جلب توجه عمومی به خواسته های آنها و جلب میلیون ها حامی و هوادار موفق بوده است.

دلایل زیادی می تواند ظهور آنها را به صحنه اصلی بحث عمومی ملی و صفحات اول روزنامه های بزرگ توضیح دهد. محور تمام توضیحاتی که می توان ارائه داد، مفهوم «عاطفه کار حرکات» است. از آنجایی که تجربه جنگ نیجریه-بیافرا به شکل گیری تاریخ و حافظه جمعی گروه قومی ایگبو کمک کرد، به راحتی می توان فهمید که چگونه احساسات در گسترش جنبش استقلال طرفدار بیافرا نقش داشته است. با کشف و تماشای فیلم‌های کشتار وحشتناک و مرگ ایگبوها در طول جنگ، نیجریه‌ای تبار ایگبو که پس از جنگ نیجریه-بیافرا متولد شده‌اند، کاملاً عصبانی، غمگین، شوکه شده و نسبت به هاوسا-فولانی‌ها نفرت خواهند داشت. شمال رهبران مردم بومی بیافرا آن را می دانند. به همین دلیل است که آنها چنین تصاویر و فیلم های وحشتناکی از جنگ نیجریه-بیافرا را در پیام ها و تبلیغات خود به عنوان دلایل استقلال طلبی خود قرار می دهند.

برانگیختن این عواطف، احساسات یا احساسات قوی، باعث تیرگی و سرکوب یک بحث ملی منطقی در مورد موضوع بیافرا می شود. از آنجایی که فعالان استقلال طرفدار بیافرا بر وضعیت عاطفی اعضا، حامیان و هواداران خود اهرم می‌گذارند، آنها همچنین با احساسات منفی علیه آنها توسط هاوسا-فولانی و دیگرانی که از جنبش آنها حمایت نمی‌کنند، مقابله کرده و سرکوب می‌کنند. به عنوان مثال، اخطار تخلیه 6 ژوئن 2017 به ایگبوهایی که در شمال نیجریه زندگی می کنند توسط ائتلافی از گروه های جوانان شمالی زیر چتر انجمن مشورتی جوانان آروا داده شد. اعلامیه اخراج همه ایگبوهای ساکن در تمام ایالت های شمالی نیجریه را موظف می کند که ظرف سه ماه از خانه خارج شوند و از همه هوسا-فولانی ها در ایالت های شرقی نیجریه می خواهد به شمال بازگردند. این گروه آشکارا اعلام کرد که در اعمال خشونت آمیز علیه ایگبوهایی که از اطاعت از اخطار اخراج سرباز می زنند و تا 1 اکتبر 2017 نقل مکان می کنند، شرکت خواهند کرد.

این تحولات در نیجریه دو قطبی شده از نظر قومی و مذهبی نشان می‌دهد که برای اینکه فعالان جنبش اجتماعی بتوانند برانگیختگی خود را حفظ کنند و شاید موفق شوند، باید بیاموزند که چگونه نه تنها عواطف و احساسات را برای حمایت از دستور کار خود بسیج کنند، بلکه چگونه سرکوب و مقابله کنند. با احساسات علیه آنها.

تحریک مردم بومی بیافرا (IPOB) برای استقلال بیافرا: هزینه ها و مزایا

تحریکات مداوم برای استقلال بیافرا را می توان یک سکه دو رویی توصیف کرد. در یک طرف جایزه ای نوشته شده است که گروه قومی ایگبو برای تحریک استقلال بیافرا پرداخت کرده یا خواهد پرداخت. در طرف دیگر، فواید رساندن مسائل بیافران به عموم مردم برای بحث ملی حک شده است.

بسیاری از ایگبوها و دیگر نیجریه‌ای‌ها قبلاً جایزه اول را برای این تحریک پرداخته‌اند و از جمله مرگ میلیون‌ها بیافرا و سایر نیجریه‌ای‌ها قبل، حین و پس از جنگ نیجریه-بیافرا در سال‌های 1967-1970 می‌شود. تخریب اموال و سایر زیرساخت ها؛ قحطی و شیوع کواشیورکور (بیماری وحشتناک ناشی از گرسنگی)؛ طرد سیاسی ایگبوها در شاخه اجرایی دولت فدرال؛ بیکاری و فقر؛ وقفه در سیستم آموزشی؛ مهاجرت اجباری منجر به فرار مغزها در منطقه می شود. در حال توسعه؛ بحران بهداشت و درمان؛ ترومای بین نسلی و غیره.

تحریکات امروزی برای استقلال بیافرا پیامدهای زیادی برای گروه قومی ایگبو دارد. اینها فقط به تقسیمات درون قومی در گروه قومی ایگبو بین گروه استقلال طرفدار بیافرا و گروه استقلال ضد بیافرا محدود نمی شود. اخلال در نظام آموزشی به دلیل مشارکت جوانان در اعتراضات؛ تهدیدی برای صلح و امنیت در منطقه که از ورود سرمایه گذاران خارجی یا خارجی برای سرمایه گذاری در ایالت های جنوب شرقی و همچنین جلوگیری از سفر گردشگران به ایالت های جنوب شرقی جلوگیری می کند. رکود اقتصادی؛ ظهور شبکه های جنایی که ممکن است جنبش غیرخشونت آمیز را برای فعالیت های مجرمانه ربوده باشد. برخورد با مجریان قانون که می تواند منجر به مرگ معترضان شود، همانطور که در اواخر سال 2015 و در سال 2016 اتفاق افتاد. کاهش اعتماد هوسا-فولانی یا یوروبا به نامزد بالقوه ایگبو برای انتخابات ریاست جمهوری در نیجریه که انتخاب رئیس جمهور ایگبو نیجریه را دشوارتر از همیشه خواهد کرد.

در میان مزایای فراوان بحث ملی در مورد تحریک استقلال بیافران، ذکر این نکته مهم است که نیجریه ای ها می توانند این را فرصت خوبی برای بحثی معنادار در مورد نحوه ساختار دولت فدرال ببینند. آنچه در حال حاضر لازم است، بحث مخرب در مورد اینکه دشمن کیست یا حق یا باطل کیست، نیست. بلکه آنچه مورد نیاز است بحثی سازنده در مورد چگونگی ساختن یک کشور نیجریه فراگیرتر، محترمانه تر، عادلانه تر و عادلانه تر است.

شاید بهترین راه برای شروع، مرور گزارش و توصیه های مهم گفتگوی ملی در سال 2014 باشد که توسط دولت گودلاک جاناتان و با حضور 498 نماینده از همه گروه های قومی در نیجریه برگزار شد. مانند بسیاری از کنفرانس ها یا گفتگوهای ملی مهم دیگر در نیجریه، توصیه های گفتگوی ملی 2014 اجرا نشده است. شاید اکنون زمان مناسبی برای بررسی این گزارش و ارائه ایده های فعالانه و مسالمت آمیز در مورد چگونگی دستیابی به آشتی و وحدت ملی بدون فراموشی پرداختن به مسائل مربوط به بی عدالتی باشد.

همانطور که آنجلا دیویس، یک فعال حقوق مدنی آمریکایی، همیشه گفته است، "آنچه که مورد نیاز است تغییر سیستمیک است زیرا اقدامات فردی به تنهایی مشکلات را حل نمی کند." من معتقدم که تغییرات صادقانه و عینی سیاست از سطح فدرال شروع می شود و به ایالت ها می رسد تا اعتماد شهروندان را به ایالت نیجریه بازگرداند. در آخرین تحلیل، برای اینکه شهروندان نیجریه بتوانند در صلح و هماهنگی با هم زندگی کنند، باید به موضوع کلیشه ها و سوء ظن متقابل بین و بین گروه های قومی و مذهبی در نیجریه نیز بپردازند.

نویسنده، دکتر باسیل اوگورجی، رئیس و مدیر عامل مرکز بین المللی میانجیگری قومی-مذهبی است. او مدرک دکتری گرفت. در تجزیه و تحلیل و حل تعارض از گروه مطالعات حل تعارض، کالج هنر، علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه نوا جنوب شرقی، فورت لادردیل، فلوریدا.

اشتراک گذاری

مقالات مرتبط

ادیان در ایگبولند: تنوع، ارتباط و تعلق

دین یکی از پدیده های اجتماعی-اقتصادی است که تأثیرات غیرقابل انکاری بر بشریت در هر جای دنیا دارد. به همان اندازه که مقدس به نظر می رسد، دین نه تنها برای درک وجود هر جمعیت بومی مهم است، بلکه در زمینه های بین قومی و توسعه ای نیز مرتبط است. شواهد تاریخی و قوم‌نگاری درباره مظاهر و نام‌گذاری‌های مختلف پدیده دین فراوان است. ملت ایگبو در جنوب نیجریه، در دو سوی رودخانه نیجر، یکی از بزرگ‌ترین گروه‌های فرهنگی کارآفرین سیاه‌پوست در آفریقا است، با شور مذهبی بی‌گمان که بر توسعه پایدار و تعاملات بین قومیتی در مرزهای سنتی آن دلالت دارد. اما چشم انداز مذهبی ایگبولند دائما در حال تغییر است. تا سال 1840، دین(های) غالب ایگبو بومی یا سنتی بود. کمتر از دو دهه بعد، زمانی که فعالیت مبلغان مسیحی در این منطقه آغاز شد، نیروی جدیدی آزاد شد که در نهایت منظره مذهبی بومی منطقه را دوباره پیکربندی کرد. مسیحیت رشد کرد تا سلطه این دومی را کوچک کند. قبل از صدمین سالگرد مسیحیت در ایگبولند، اسلام و دیگر مذاهب کمتر سلطه گر برای رقابت با ادیان بومی ایگبو و مسیحیت به وجود آمدند. این مقاله تنوع مذهبی و ارتباط عملکردی آن با توسعه هماهنگ در ایگبولند را دنبال می‌کند. داده های خود را از آثار منتشر شده، مصاحبه ها و مصنوعات می گیرد. این استدلال می‌کند که با ظهور مذاهب جدید، چشم‌انداز مذهبی ایگبو به تنوع و/یا سازگاری، یا برای فراگیری یا انحصار در میان ادیان موجود و در حال ظهور، برای بقای ایگبو ادامه خواهد داد.

اشتراک گذاری

آیا چندین حقیقت می توانند به طور همزمان وجود داشته باشند؟ در اینجا آمده است که چگونه یک انتقاد در مجلس نمایندگان می تواند راه را برای بحث های سخت اما انتقادی در مورد مناقشه اسرائیل و فلسطین از دیدگاه های مختلف هموار کند.

این وبلاگ با اذعان به دیدگاه‌های مختلف به درگیری اسرائیل و فلسطین می‌پردازد. این مقاله با بررسی انتقادات نماینده رشیده طالب آغاز می‌شود، و سپس گفتگوهای رو به رشد میان جوامع مختلف - در سطح محلی، ملی و جهانی - را در نظر می‌گیرد که شکافی را که در اطراف وجود دارد برجسته می‌کند. این وضعیت بسیار پیچیده است و شامل مسائل متعددی مانند اختلاف بین مذاهب و قومیت‌های مختلف، برخورد نامتناسب با نمایندگان مجلس در فرآیند انضباطی اتاق، و یک درگیری عمیق بین نسلی است. پیچیدگی‌های محکومیت طلیب و تأثیر لرزه‌ای که بر بسیاری از افراد گذاشته است، بررسی وقایع بین اسرائیل و فلسطین را حیاتی‌تر می‌کند. به نظر می رسد همه پاسخ های درستی دارند، اما هیچ کس نمی تواند موافق باشد. چرا باید اینجوری باشه؟

اشتراک گذاری

گرویدن به اسلام و ناسیونالیسم قومی در مالزی

این مقاله بخشی از یک پروژه تحقیقاتی بزرگتر است که بر ظهور ناسیونالیسم قومی مالایی و برتری در مالزی تمرکز دارد. در حالی که ظهور ناسیونالیسم قومی مالایی را می توان به عوامل مختلفی نسبت داد، این مقاله به طور خاص بر قانون تغییر مذهب اسلامی در مالزی و اینکه آیا این احساس برتری قومی مالایی را تقویت کرده است یا خیر، تمرکز دارد. مالزی کشوری چند قومیتی و مذهبی است که در سال 1957 استقلال خود را از بریتانیا به دست آورد. مالایی ها به عنوان بزرگترین گروه قومی همواره دین اسلام را بخشی از هویت خود می دانند که آنها را از سایر اقوام که در دوران استعمار بریتانیا به کشور آورده شده اند جدا می کند. در حالی که اسلام دین رسمی است، قانون اساسی به سایر ادیان اجازه می دهد تا توسط مالزیایی های غیرمالایی، یعنی چینی ها و هندی ها، به صورت مسالمت آمیز انجام شوند. با این حال، قانون اسلامی که بر ازدواج مسلمانان در مالزی حاکم است، مقرر کرده است که غیر مسلمانان در صورت تمایل به ازدواج با مسلمانان باید به اسلام گرویدند. در این مقاله، من استدلال می کنم که قانون تغییر اسلام به عنوان ابزاری برای تقویت احساسات ملی گرایی قومی مالایی در مالزی استفاده شده است. داده های اولیه بر اساس مصاحبه با مسلمانان مالایی که با غیرمالایی ها ازدواج کرده اند جمع آوری شد. نتایج نشان داده است که اکثر مصاحبه شوندگان مالایی، گرویدن به اسلام را آن گونه که دین اسلام و قوانین ایالتی لازم است، ضروری می دانند. علاوه بر این، آنها همچنین دلیلی برای مخالفت غیرمالایی‌ها با گرویدن به اسلام نمی‌بینند، زیرا پس از ازدواج، فرزندان به طور خودکار طبق قانون اساسی، که دارای موقعیت و امتیازات نیز می‌باشد، مالایی محسوب می‌شوند. دیدگاه‌های غیرمالایی‌هایی که به اسلام گرویده‌اند بر اساس مصاحبه‌های ثانویه است که توسط دانشمندان دیگر انجام شده است. از آنجایی که مسلمان بودن با مالایی بودن همراه است، بسیاری از غیرمالایی‌هایی که تغییر مذهب داده‌اند احساس هویت مذهبی و قومیتی خود را از دست داده‌اند و برای پذیرش فرهنگ قومیتی مالایی احساس فشار می‌کنند. در حالی که تغییر قانون تبدیل ممکن است دشوار باشد، گفتگوهای باز بین ادیان در مدارس و بخش های دولتی ممکن است اولین گام برای مقابله با این مشکل باشد.

اشتراک گذاری