زندگی با هم در صلح و هماهنگی: سخنان خوش آمدگویی کنفرانس

خوش آمدی! خوشحالم و مفتخرم که اینجا با شما هستم. از اینکه به ما پیوستید، از شما ممنونم. برنامه الهام بخش و جذابی در پیش داریم.

اما قبل از شروع، می خواهم چند نکته را با شما در میان بگذارم. ما انسانها تمایل داریم که خود را از گوشت و خون، استخوان و رگ، پارچه ای از لباس، یک دسته مو تشکیل شده ببینیم که تحت تأثیر شرایط خارج از کنترل ما قرار گرفته است.

ما فکر می کنیم که همدیگر ذره های معمولی در توده ها هستند. سپس یک گاندی یا امرسون، یک ماندلا، یک انیشتین یا یک بودا روی صحنه می‌آیند، و جهان در هیبت است و معتقد است که آنها نمی‌توانند از همان چیزهایی تشکیل شوند که من و شما هستیم.

این یک سوء تفاهم است، زیرا در واقعیت، گفتار و کردار کسانی که ما آنها را تحسین می کنیم و به آنها احترام می گذاریم، اگر نتوانیم آنها را درک کنیم، معنایی ندارد. و ما نمی‌توانستیم معنای آنها را درک کنیم، مگر اینکه قبلاً برای دیدن حقایقی که آنها آموزش می‌دهند مجهز شده باشیم و آنها را از آن خود کنیم.

ما خیلی بیشتر از آن چیزی هستیم که فکر می کنیم - وجوهی از همان گوهر درخشان. اما، این همیشه به راحتی آشکار نیست.

به عنوان مثال... در ماه می گذشته، وال استریت ژورنال مقاله ای را منتشر کرد که توسط مشاور امنیت ملی ایالات متحده، سپهبد مک مسترز نوشته شده بود. یک جمله برجسته بود:

در این مقاله آمده است: «جهان یک جامعه جهانی نیست، بلکه عرصه‌ای است برای ملت‌ها، بازیگران غیردولتی و کسب‌وکارها برای مشارکت و رقابت برای کسب مزیت».

خوشبختانه، فقط به این دلیل که کسی در موقعیت قدرت چیزی می گوید، آن را درست نمی کند.

به اطراف خود به افراد حاضر در این اتاق نگاه کنید. چی میبینی؟ من قدرت، زیبایی، انعطاف پذیری، مهربانی را می بینم. من انسانیت را می بینم.

هر یک از ما داستانی داریم که ما را در سفری که امروز به اینجا رساندیم آغاز کرد.

من دوست دارم نظرم را با شما به اشتراک بگذارم. سی سال پیش، از من برای کمک به مردم بومی که دارای زباله های خطرناک و مهمات قدیمی بودند که سرزمینشان را آلوده کرده بودند، دعوت شدم. من از چشم انداز متواضع شدم. سپس در راه خانه، یک برچسب ضربه گیر را دیدم که روی آن نوشته شده بود "اگر پیروان رهبری کنند، رهبران نیز دنبال خواهند شد." بنابراین، من کار را انجام دادم.

و بعداً با سازمان ملل متحد، دولت‌ها، ارتش‌ها، آژانس‌های کمک‌کننده و یک سوپ الفبای کامل از سازمان‌های بشردوستانه در زمینه درگیری و ثبات برای کشورهای شکننده در سراسر جهان خدمت کرد.

تقریباً یک سوم وقت من در جلسات با رهبری کشور میزبان، دلالان اسلحه، سفیران، قاچاقچیان، فرماندهی نیروهای مسلح، رهبران مذهبی، اربابان مواد مخدر/جنگ و مدیران مأموریت سپری شد.

ما چیزهای زیادی از یکدیگر یاد گرفتیم و من معتقدم که به خوبی به دست آوردیم. اما چیزی که اثری محو نشدنی بر من گذاشته، زمانی است که بیرون از آن سالن ها، آن سوی شیشه پنجره سپری کرده ام.

در آنجا، مردم هر روز که اغلب در بدترین و خطرناک ترین محیط ها زندگی می کنند بدون یک دولت کارآمد، فقط به طور متناوب به غذا، آب سالم یا سوخت دسترسی دارند، که دائماً در معرض تهدید هستند، غرفه های بازار خود را برپا می کنند، محصولات را کاشت می کنند، از کودکان مراقبت می کنند. ، از حیوانات مراقبت می کرد، چوب ها را حمل می کرد.

علیرغم کارکردن ساعات طولانی هر روز در شرایط ناامیدکننده، آنها راه هایی برای همکاری با یکدیگر برای کمک به خود، همسایگان و مهمتر از همه، غریبه ها پیدا کردند.

در راه های بزرگ و کوچک، آنها برخی از غیر قابل حل ترین و حل نشدنی ترین مشکلات جهان را از بین می برند. آن‌ها آنچه را که می‌دانند و چیزهای کمی دارند را با دیگران به اشتراک می‌گذارند، آواره‌های جنگ، دلالان قدرت، ناآرامی‌های اجتماعی و حتی خارجی‌هایی از خارج از کشور که اغلب به ناتوانی تلاش می‌کنند کمک کنند.

سرسختی، سخاوت، خلاقیت و مهمان نوازی آنها بی نظیر است.

آنها و مهاجرانشان با ارزش ترین معلمان هستند. آنها مثل شما شمع های یکدیگر را روشن می کنند، تاریکی را بیرون می کنند، جهان را در نور به هم می بندند.

این ماهیت جامعه جهانی استWSJ می تواند در این مورد از من نقل قول کند.

من می خواهم با تعبیر دکتر ارنست هلمز از سال 1931 پایان دهم:

«دنیا را خوب پیدا کن. هر مرد یا زنی را به عنوان یک روح در حال تکامل ببینید. بگذارید ذهن شما با آن خرد انسانی که دروغ‌هایی را که ما را از هم جدا می‌کند رد می‌کند و دارای قدرت، آرامش و قدرتی می‌شود که می‌تواند ما را در یک کل متحد کند، معتدل شود.»

Dianna Wuagneux، Ph.D.، رئیس بازنشسته ICERM، در کنفرانس بین المللی سالانه 2017 در مورد حل و فصل تعارضات قومی و مذهبی و ایجاد صلح، شهر نیویورک، 31 اکتبر 2017 صحبت می کند.

اشتراک گذاری

مقالات مرتبط

ادیان در ایگبولند: تنوع، ارتباط و تعلق

دین یکی از پدیده های اجتماعی-اقتصادی است که تأثیرات غیرقابل انکاری بر بشریت در هر جای دنیا دارد. به همان اندازه که مقدس به نظر می رسد، دین نه تنها برای درک وجود هر جمعیت بومی مهم است، بلکه در زمینه های بین قومی و توسعه ای نیز مرتبط است. شواهد تاریخی و قوم‌نگاری درباره مظاهر و نام‌گذاری‌های مختلف پدیده دین فراوان است. ملت ایگبو در جنوب نیجریه، در دو سوی رودخانه نیجر، یکی از بزرگ‌ترین گروه‌های فرهنگی کارآفرین سیاه‌پوست در آفریقا است، با شور مذهبی بی‌گمان که بر توسعه پایدار و تعاملات بین قومیتی در مرزهای سنتی آن دلالت دارد. اما چشم انداز مذهبی ایگبولند دائما در حال تغییر است. تا سال 1840، دین(های) غالب ایگبو بومی یا سنتی بود. کمتر از دو دهه بعد، زمانی که فعالیت مبلغان مسیحی در این منطقه آغاز شد، نیروی جدیدی آزاد شد که در نهایت منظره مذهبی بومی منطقه را دوباره پیکربندی کرد. مسیحیت رشد کرد تا سلطه این دومی را کوچک کند. قبل از صدمین سالگرد مسیحیت در ایگبولند، اسلام و دیگر مذاهب کمتر سلطه گر برای رقابت با ادیان بومی ایگبو و مسیحیت به وجود آمدند. این مقاله تنوع مذهبی و ارتباط عملکردی آن با توسعه هماهنگ در ایگبولند را دنبال می‌کند. داده های خود را از آثار منتشر شده، مصاحبه ها و مصنوعات می گیرد. این استدلال می‌کند که با ظهور مذاهب جدید، چشم‌انداز مذهبی ایگبو به تنوع و/یا سازگاری، یا برای فراگیری یا انحصار در میان ادیان موجود و در حال ظهور، برای بقای ایگبو ادامه خواهد داد.

اشتراک گذاری

ارتباطات بین فرهنگی و شایستگی

ارتباطات بین فرهنگی و شایستگی در رادیو ICERM شنبه، 6 اوت 2016 در ساعت 2 بعد از ظهر به وقت شرقی (نیویورک) پخش شد. موضوع مجموعه سخنرانی های تابستانی 2016: «ارتباطات بین فرهنگی و…

اشتراک گذاری

گرویدن به اسلام و ناسیونالیسم قومی در مالزی

این مقاله بخشی از یک پروژه تحقیقاتی بزرگتر است که بر ظهور ناسیونالیسم قومی مالایی و برتری در مالزی تمرکز دارد. در حالی که ظهور ناسیونالیسم قومی مالایی را می توان به عوامل مختلفی نسبت داد، این مقاله به طور خاص بر قانون تغییر مذهب اسلامی در مالزی و اینکه آیا این احساس برتری قومی مالایی را تقویت کرده است یا خیر، تمرکز دارد. مالزی کشوری چند قومیتی و مذهبی است که در سال 1957 استقلال خود را از بریتانیا به دست آورد. مالایی ها به عنوان بزرگترین گروه قومی همواره دین اسلام را بخشی از هویت خود می دانند که آنها را از سایر اقوام که در دوران استعمار بریتانیا به کشور آورده شده اند جدا می کند. در حالی که اسلام دین رسمی است، قانون اساسی به سایر ادیان اجازه می دهد تا توسط مالزیایی های غیرمالایی، یعنی چینی ها و هندی ها، به صورت مسالمت آمیز انجام شوند. با این حال، قانون اسلامی که بر ازدواج مسلمانان در مالزی حاکم است، مقرر کرده است که غیر مسلمانان در صورت تمایل به ازدواج با مسلمانان باید به اسلام گرویدند. در این مقاله، من استدلال می کنم که قانون تغییر اسلام به عنوان ابزاری برای تقویت احساسات ملی گرایی قومی مالایی در مالزی استفاده شده است. داده های اولیه بر اساس مصاحبه با مسلمانان مالایی که با غیرمالایی ها ازدواج کرده اند جمع آوری شد. نتایج نشان داده است که اکثر مصاحبه شوندگان مالایی، گرویدن به اسلام را آن گونه که دین اسلام و قوانین ایالتی لازم است، ضروری می دانند. علاوه بر این، آنها همچنین دلیلی برای مخالفت غیرمالایی‌ها با گرویدن به اسلام نمی‌بینند، زیرا پس از ازدواج، فرزندان به طور خودکار طبق قانون اساسی، که دارای موقعیت و امتیازات نیز می‌باشد، مالایی محسوب می‌شوند. دیدگاه‌های غیرمالایی‌هایی که به اسلام گرویده‌اند بر اساس مصاحبه‌های ثانویه است که توسط دانشمندان دیگر انجام شده است. از آنجایی که مسلمان بودن با مالایی بودن همراه است، بسیاری از غیرمالایی‌هایی که تغییر مذهب داده‌اند احساس هویت مذهبی و قومیتی خود را از دست داده‌اند و برای پذیرش فرهنگ قومیتی مالایی احساس فشار می‌کنند. در حالی که تغییر قانون تبدیل ممکن است دشوار باشد، گفتگوهای باز بین ادیان در مدارس و بخش های دولتی ممکن است اولین گام برای مقابله با این مشکل باشد.

اشتراک گذاری