پدیده ذهنیت جمعی

باسیل اوگورجی با کالج منهتنویل محققین مرکز کلارک

دکتر باسیل اوگورجی به همراه برخی از محققان مرکز کلارک در طول اولین برنامه سالانه بین ادیان شنبه آنها که در 1 سپتامبر 24 در کالج منهتنویل، خرید، نیویورک برگزار شد. 

یکی از عوامل عمده ای که اغلب به درگیری های قومی-مذهبی در کشورهای سراسر جهان دامن می زند را می توان به پدیده مرگبار توده گرایی، اعتقاد کور و اطاعت نسبت داد. در بسیاری از کشورها، برخی از مردم تصوری از قبل دارند که اعضای برخی از گروه های قومی یا مذهبی صرفاً دشمنان آنها هستند. آنها فکر می کنند که هیچ وقت هیچ چیز خوبی از آنها بیرون نمی آید. اینها نتایج نارضایتی ها و تعصبات طولانی مدت است. همانطور که مشاهده می کنیم، چنین نارضایتی ها همیشه به شکل بی اعتمادی، عدم تحمل شدید و نفرت ظاهر می شود. همچنین برخی از اعضای گروه های مذهبی خاص هستند که بی دلیل دوست ندارند با افراد دیگر گروه های مذهبی معاشرت، زندگی، نشستن و یا حتی دست دادن داشته باشند. اگر از آن افراد خواسته شود توضیح دهند که چرا چنین رفتار می کنند، ممکن است دلایل یا توضیح مشخصی نداشته باشند. آنها به سادگی به شما خواهند گفت: "این چیزی است که به ما آموخته اند". "آنها با ما متفاوت هستند"؛ "ما سیستم اعتقادی یکسانی نداریم"؛ آنها به زبان متفاوتی صحبت می کنند و فرهنگ متفاوتی دارند.

هر بار که به آن نظرات گوش می دهم، کاملاً ناامید می شوم. در آنها می بینیم که چگونه فرد در معرض تأثیر مخرب جامعه ای است که در آن زندگی می کند.

هر فرد به جای پذیرش چنین باورهایی، باید به درون خود نگاه کند و بپرسد: اگر جامعه نزدیک من به من بگوید که طرف مقابل شریر، فرودست یا دشمن است، من که یک موجود عاقل هستم چه فکر می کنم؟ اگر مردم علیه دیگران چیزهای منفی می گویند، من بر چه مبنایی باید قضاوت خود را مبنای قضاوت قرار دهم؟ آیا من از آنچه مردم می گویند غافلگیر شده ام یا دیگران را بدون توجه به اعتقادات مذهبی یا پیشینه قومی به عنوان انسان هایی مانند خودم می پذیرم و به آنها احترام می گذارم؟

در کتاب خود با عنوان خود کشف نشده: معمای فرد در جامعه مدرن، کارل یونگ [من] ادعا می کند که «بسیاری از زندگی فردی افراد در جامعه تحت انقیاد گرایش فرهنگی به سمت توده گرایی و جمع گرایی قرار گرفته است». یونگ توده‌اندیشی را این‌گونه تعریف می‌کند: «تقلیل افراد به واحدهای ناشناس و هم‌فکر بشریت، که با تبلیغات و تبلیغات دستکاری می‌شوند تا هر کارکردی را که صاحبان قدرت از آنها می‌خواهند انجام دهند». روح انبوه‌اندیشی می‌تواند فرد را بی‌ارزش و به حداقل برساند. یک انسان توده‌ای فاقد خود انعکاسی است، در رفتارش شیرخوار است، «غیر معقول، غیرمسئولانه، احساسی، نامنظم و غیرقابل اعتماد». در توده ها، فرد ارزش خود را از دست می دهد و قربانی «ایسم ها» می شود. یک انسان توده‌ای که هیچ احساس مسئولیتی در قبال اعمال خود نشان نمی‌دهد، مرتکب جنایات وحشتناک بدون فکر می‌شود و به طور فزاینده‌ای به جامعه وابسته می‌شود. این نوع نگرش می تواند منجر به پیامدهای فاجعه بار و درگیری شود.

چرا توده‌گرایی کاتالیزور درگیری‌های قومی-مذهبی است؟ به این دلیل که جامعه ای که در آن زندگی می کنیم، رسانه ها و برخی گروه های قومی و مذهبی ما را تنها با یک دیدگاه، یک طرز فکر معرفی می کنند و تشویق به پرسش جدی و بحث آزاد نمی کنند. سایر روش‌های تفکر - یا تفسیرها - نادیده گرفته می‌شوند یا تحقیر می‌شوند. دلیل و شواهد نادیده گرفته می شوند و اعتقاد و اطاعت کورکورانه تشویق می شوند. بنابراین، هنر پرسشگری، که در توسعه قوه انتقادی نقش اساسی دارد، متوقف شده است. سایر عقاید، سیستم‌های اعتقادی یا شیوه‌های زندگی که برخلاف آنچه یک گروه معتقد است، به شدت و به شدت رد می‌شوند. این نوع ذهنیت در جوامع معاصر ما مشهود است و باعث ایجاد سوء تفاهم بین اقوام و مذهبی های مختلف شده است.

نگرش توده گرایی باید با تمایل ذهن به پرسش، بازنگری و درک اینکه چرا برخی از باورها باید حفظ یا کنار گذاشته شوند جایگزین شود. افراد باید به طور فعال درگیر شوند و نه صرفاً منفعلانه از قوانین پیروی و حفظ کنند. آنها نیاز به مشارکت یا دادن برای منافع عمومی دارند، نه اینکه صرفاً مصرف کنند و انتظار داشته باشند که بیشتر به آنها داده شود.

برای تغییر این نوع ذهنیت، نیاز به روشنگری هر ذهنی وجود دارد. همانطور که سقراط خواهد گفت که "زندگی بررسی نشده برای یک انسان ارزش زیستن ندارد"، افراد باید خود را دوباره بررسی کنند، به ندای درون خود گوش دهند و به اندازه کافی شجاع باشند تا از عقل خود قبل از صحبت یا عمل استفاده کنند. به عقیده امانوئل کانت، «روشنگری خروج انسان از نابالغی خودخواسته است. نابالغی ناتوانی در استفاده از فهم خود بدون راهنمایی دیگری است. این ناپختگی زمانی به خود تحمیل می شود که علت آن نه در عدم درک، بلکه در فقدان عزم و شجاعت در استفاده از آن بدون راهنمایی دیگری باشد. Sapere Aude! [جرأت بدانید] "شجاعت استفاده از درک خود را داشته باشید!" - این شعار روشنگری است»[ii].

کارل یونگ می‌گوید: مقاومت در برابر این ذهنیت توده‌ای تنها توسط فردی می‌تواند به طور مؤثر انجام شود که فردیت خود را درک کند. او کاوش در «کیهان خرد - بازتابی از کیهان بزرگ در مینیاتور» را تشویق می کند. ما باید خانه خود را تمیز کنیم، آن را مرتب کنیم قبل از اینکه بتوانیم برای نظم دادن به دیگران و بقیه دنیا پیش برویم، زیرا "Nemo dat Quod No Habet"، "هیچکس چیزی را که ندارد نمی دهد". ما همچنین باید نگرش گوش دادن را ایجاد کنیم تا بیشتر به ریتم وجود درونی یا صدای روح خود گوش دهیم و کمتر در مورد دیگرانی که سیستم اعتقادی مشابهی با ما ندارند صحبت کنیم.

من این برنامه اعتکاف شنبه میان ادیان را فرصتی برای تأمل در خود می بینم. چیزی که زمانی در کتابی که در سال 2012 منتشر کردم آن را کارگاه صدای روح نامیدم. عقب نشینی مانند این فرصتی طلایی برای گذار از نگرش توده گرایی به فردیت انعکاسی، از انفعال به فعالیت، از شاگردی به رهبری، و از نگرش دریافت تا نگرش دادن. از طریق آن، ما یک بار دیگر دعوت می شویم تا پتانسیل های خود، ثروت راه حل ها و قابلیت های نهفته در ما را که برای حل منازعات، صلح و توسعه در کشورهای سراسر جهان مورد نیاز است، جستجو و کشف کنیم. بنابراین از ما دعوت می شود که تمرکز خود را از «خارجی ها» - آنچه در بیرون وجود دارد - به «داخلی ها» - آنچه در درون ما می گذرد تغییر دهیم. نتیجه این عمل به دست آوردن است metanoiaتلاش خود به خودی روان برای التیام خود از کشمکش غیرقابل تحمل با ذوب شدن و سپس تولد دوباره در شکلی سازگارتر [iii].

در میان بسیاری از حواس‌پرتی‌ها و جذابیت‌ها، اتهامات و سرزنش‌ها، فقر، رنج، شرارت، جنایت و درگیری‌های خشونت‌آمیز در بسیاری از کشورهای جهان، کارگاه صدای روح که این خلوتگاه ما را به آن دعوت می‌کند، فرصتی بی‌نظیر برای کشف ارائه می‌کند. زیبایی‌ها و واقعیت‌های مثبت طبیعت که هر فردی در درون خود دارد و قدرت «زندگی روح» که به آرامی در سکوت با ما صحبت می‌کند. از این رو، از شما دعوت می‌کنم که به دور از هر عجله و به اصطلاح جذابیت‌های زندگی بیرونی، به اعماق پناهگاه درونی خود بروید و در سکوت به ندای روح گوش دهید و التماس‌های آن را بشنوید. قدرت آن را بشناسیم»[iv]. «اگر ذهن پر از انگیزه‌های بالا، اصول زیبا، تلاش‌های شاهانه، باشکوه و نشاط‌آور باشد، صدای روح سخن می‌گوید و بدی‌ها و ضعف‌های ناشی از جنبه رشد نیافته و خودخواه طبیعت انسانی ما نمی‌توانند وارد شوند، پس خواهند آمد. مردن»[v].

سؤالی که می‌خواهم شما را با آن بگذارم این است: ما به‌عنوان شهروندانی با حقوق، مسئولیت‌ها و تعهدات (و نه فقط دولت، حتی رهبران قومی یا مذهبی ما یا دیگرانی که مناصب دولتی دارند) چه کمکی باید داشته باشیم؟ به عبارت دیگر، چه کاری باید انجام دهیم تا دنیای خود را به مکانی بهتر تبدیل کنیم؟

تأمل در این نوع سؤال منجر به آگاهی و کشف غنای درونی، قابلیت ها، استعدادها، قدرت، هدف، آرزوها و بینش ما می شود. به جای اینکه منتظر باشیم تا دولت صلح و وحدت را بازگرداند، ما الهام می گیریم که شاخ گاو را بگیریم تا برای بخشش، آشتی، صلح و اتحاد تلاش کنیم. با این کار یاد می گیریم مسئولیت پذیر، شجاع و فعال باشیم و زمان کمتری را صرف صحبت در مورد نقاط ضعف دیگران می کنیم. همانطور که کاترین تینگلی می گوید: «لحظه ای به خلاقیت مردان نابغه فکر کنید. اگر در زمانی که انگیزه الهی آنها را تحت تأثیر قرار داد متوقف شده بودند و به شک برگشتند، ما نباید موسیقی باشکوه، نقاشی های زیبا، هیچ هنری الهام گرفته و هیچ اختراع شگفت انگیزی نداشتیم. این نیروهای باشکوه، نشاط‌آور و خلاق در اصل از فطرت الهی انسان سرچشمه می‌گیرد. اگر همه ما در آگاهی و اعتقاد به امکانات بزرگ خود زندگی می کردیم، باید بدانیم که ما روح هستیم و ما نیز از امتیازات الهی بسیار فراتر از هر چیزی که می دانیم یا حتی فکر می کنیم، داریم. با این حال ما اینها را کنار می گذاریم زیرا برای خود محدود و شخصی ما قابل قبول نیستند. آنها با ایده های از پیش تعیین شده ما مطابقت ندارند. پس فراموش می کنیم که جزئی از طرح الهی زندگی هستیم و معنای زندگی مقدس و مقدس است و به خود اجازه می دهیم به گرداب سوء تفاهم، تصور نادرست، شک، ناراحتی و ناامیدی برگردیم.»[vi] .

کارگاه صدای روح به ما کمک می کند از سوء تفاهم ها، اتهامات، سرزنش ها، دعواها، اختلافات قومی-مذهبی فراتر برویم و شجاعانه برای بخشش، آشتی، صلح، هماهنگی، اتحاد و توسعه به پا خیزیم.

برای مطالعه بیشتر در مورد این موضوع، نگاه کنید اوگورجی، ریحان (2012). از عدالت فرهنگی تا میانجیگری بین قومی: تاملی در مورد امکان میانجیگری قومی-مذهبی در آفریقا. کلرادو: مطبوعات بیرونی.

منابع

[i] کارل گوستاو یونگ، روان‌پزشک سوئیسی و بنیان‌گذار روان‌شناسی تحلیلی، فردیت را فرآیندی روان‌شناختی برای ادغام اضداد، از جمله خودآگاه با ناخودآگاه، در حالی که همچنان استقلال نسبی خود را حفظ می‌کند، می‌دانست که برای کامل شدن یک فرد ضروری است. برای مطالعه تفصیلی در مورد نظریه ذهن جمعی، به یونگ، کارل (2006) مراجعه کنید. خود کشف نشده: مشکل فرد در جامعه مدرن. کتابخانه جدید آمریکایی صص 15-16 ; همچنین Jung, CG (1989a) را بخوانید. خاطرات، رویاها، تفکرات (Rev. ed., C. Winston & R. Winston, Trans.) (A. Jaffe, Ed.). نیویورک: Random House, Inc.

[ii] امانوئل کانت، پاسخی به این پرسش: روشنگری چیست؟ کونیگزبرگ در پروس، 30 سپتامبر 1784.

[iii] از یونانی μετάνοια، metanoia تغییر ذهن یا قلب است. روانشناسی کارل یونگ را بخوانید، op cit.

[iv] کاترین تینگلی، شکوه روح (پاسادنا، کالیفرنیا: انتشارات دانشگاه تئوسوفی، 1996، نقل قول برگرفته از فصل اول کتاب، با عنوان: "صدای روح"، موجود در: http://www.theosociety.org/pasadena/splendor/spl-1a htm. کاترین تینگلی از سال 1896 تا 1929 رهبر انجمن تئوسوفی (که در آن زمان به نام یونیورسال برادری و انجمن تئوسوفی نامیده می‌شد) بود و به‌ویژه به‌خاطر فعالیت‌های آموزشی و اصلاحات اجتماعی‌اش در مرکز بین‌المللی انجمن در پوینت لوما، کالیفرنیا به یاد می‌آید.

[V] همانجا.

[ششم] همانجا.

باسیل اوگورجی با محققان مرکز کلارک در کالج منهتنویل

دکتر باسیل اوگورجی به همراه برخی از محققان مرکز کلارک در طول اولین برنامه سالانه بین ادیان شنبه آنها که در 1 سپتامبر 24 در کالج منهتنویل، خرید، نیویورک برگزار شد. 

«پدیده ذهنیت جمعی»، صحبتی توسط باسیل اوگورجی، دکتری. در کالج منهتنویل، مری تی کلارک، مرکز دین و عدالت اجتماعی، اولین برنامه نشست بین ادیان شنبه سالانه در روز شنبه، 1 سپتامبر 24، ساعت 2022 صبح تا 11 بعد از ظهر در اتاق شرقی، سالن بنزیگر برگزار شد. 

اشتراک گذاری

مقالات مرتبط

ادیان در ایگبولند: تنوع، ارتباط و تعلق

دین یکی از پدیده های اجتماعی-اقتصادی است که تأثیرات غیرقابل انکاری بر بشریت در هر جای دنیا دارد. به همان اندازه که مقدس به نظر می رسد، دین نه تنها برای درک وجود هر جمعیت بومی مهم است، بلکه در زمینه های بین قومی و توسعه ای نیز مرتبط است. شواهد تاریخی و قوم‌نگاری درباره مظاهر و نام‌گذاری‌های مختلف پدیده دین فراوان است. ملت ایگبو در جنوب نیجریه، در دو سوی رودخانه نیجر، یکی از بزرگ‌ترین گروه‌های فرهنگی کارآفرین سیاه‌پوست در آفریقا است، با شور مذهبی بی‌گمان که بر توسعه پایدار و تعاملات بین قومیتی در مرزهای سنتی آن دلالت دارد. اما چشم انداز مذهبی ایگبولند دائما در حال تغییر است. تا سال 1840، دین(های) غالب ایگبو بومی یا سنتی بود. کمتر از دو دهه بعد، زمانی که فعالیت مبلغان مسیحی در این منطقه آغاز شد، نیروی جدیدی آزاد شد که در نهایت منظره مذهبی بومی منطقه را دوباره پیکربندی کرد. مسیحیت رشد کرد تا سلطه این دومی را کوچک کند. قبل از صدمین سالگرد مسیحیت در ایگبولند، اسلام و دیگر مذاهب کمتر سلطه گر برای رقابت با ادیان بومی ایگبو و مسیحیت به وجود آمدند. این مقاله تنوع مذهبی و ارتباط عملکردی آن با توسعه هماهنگ در ایگبولند را دنبال می‌کند. داده های خود را از آثار منتشر شده، مصاحبه ها و مصنوعات می گیرد. این استدلال می‌کند که با ظهور مذاهب جدید، چشم‌انداز مذهبی ایگبو به تنوع و/یا سازگاری، یا برای فراگیری یا انحصار در میان ادیان موجود و در حال ظهور، برای بقای ایگبو ادامه خواهد داد.

اشتراک گذاری

ارتباطات بین فرهنگی و شایستگی

ارتباطات بین فرهنگی و شایستگی در رادیو ICERM شنبه، 6 اوت 2016 در ساعت 2 بعد از ظهر به وقت شرقی (نیویورک) پخش شد. موضوع مجموعه سخنرانی های تابستانی 2016: «ارتباطات بین فرهنگی و…

اشتراک گذاری

گرویدن به اسلام و ناسیونالیسم قومی در مالزی

این مقاله بخشی از یک پروژه تحقیقاتی بزرگتر است که بر ظهور ناسیونالیسم قومی مالایی و برتری در مالزی تمرکز دارد. در حالی که ظهور ناسیونالیسم قومی مالایی را می توان به عوامل مختلفی نسبت داد، این مقاله به طور خاص بر قانون تغییر مذهب اسلامی در مالزی و اینکه آیا این احساس برتری قومی مالایی را تقویت کرده است یا خیر، تمرکز دارد. مالزی کشوری چند قومیتی و مذهبی است که در سال 1957 استقلال خود را از بریتانیا به دست آورد. مالایی ها به عنوان بزرگترین گروه قومی همواره دین اسلام را بخشی از هویت خود می دانند که آنها را از سایر اقوام که در دوران استعمار بریتانیا به کشور آورده شده اند جدا می کند. در حالی که اسلام دین رسمی است، قانون اساسی به سایر ادیان اجازه می دهد تا توسط مالزیایی های غیرمالایی، یعنی چینی ها و هندی ها، به صورت مسالمت آمیز انجام شوند. با این حال، قانون اسلامی که بر ازدواج مسلمانان در مالزی حاکم است، مقرر کرده است که غیر مسلمانان در صورت تمایل به ازدواج با مسلمانان باید به اسلام گرویدند. در این مقاله، من استدلال می کنم که قانون تغییر اسلام به عنوان ابزاری برای تقویت احساسات ملی گرایی قومی مالایی در مالزی استفاده شده است. داده های اولیه بر اساس مصاحبه با مسلمانان مالایی که با غیرمالایی ها ازدواج کرده اند جمع آوری شد. نتایج نشان داده است که اکثر مصاحبه شوندگان مالایی، گرویدن به اسلام را آن گونه که دین اسلام و قوانین ایالتی لازم است، ضروری می دانند. علاوه بر این، آنها همچنین دلیلی برای مخالفت غیرمالایی‌ها با گرویدن به اسلام نمی‌بینند، زیرا پس از ازدواج، فرزندان به طور خودکار طبق قانون اساسی، که دارای موقعیت و امتیازات نیز می‌باشد، مالایی محسوب می‌شوند. دیدگاه‌های غیرمالایی‌هایی که به اسلام گرویده‌اند بر اساس مصاحبه‌های ثانویه است که توسط دانشمندان دیگر انجام شده است. از آنجایی که مسلمان بودن با مالایی بودن همراه است، بسیاری از غیرمالایی‌هایی که تغییر مذهب داده‌اند احساس هویت مذهبی و قومیتی خود را از دست داده‌اند و برای پذیرش فرهنگ قومیتی مالایی احساس فشار می‌کنند. در حالی که تغییر قانون تبدیل ممکن است دشوار باشد، گفتگوهای باز بین ادیان در مدارس و بخش های دولتی ممکن است اولین گام برای مقابله با این مشکل باشد.

اشتراک گذاری