درگیری شرکت معدن در جمهوری دموکراتیک کنگو

چی شد؟ پیشینه تاریخی درگیری

کنگو دارای بزرگترین ذخایر مواد معدنی جهان است که تقریباً 24 تریلیون دلار است (کورس، 2012)، که برابر با تولید ناخالص داخلی اروپا و ایالات متحده است (نوری، 2010). پس از اولین جنگ کنگو که Mobutu Sese Seko را در سال 1997 برکنار کرد، شرکت‌های معدنی که به دنبال بهره‌برداری از مواد معدنی کنگو بودند، حتی قبل از روی کار آمدن لوران دیزایر کابیلا قراردادهای تجاری با او امضا کردند. شرکت معدنی Banro عناوین معدنی متعلق به Société Minière et Industrielle du Kivu (SOMINKI) در جنوب کیوو (Kamituga، Luhwindja، Luguswa و Namoya) را خریداری کرد. در سال 2005، بانرو فرآیند اکتشاف را در Luhwindja chefferie، قلمرو Mwenga آغاز کرد و به دنبال آن استخراج در سال 2011 انجام شد.

پروژه معدنکاری شرکت در مناطقی است که قبلاً به مردم محلی تعلق داشتند، جایی که آنها از طریق معدنکاری و کشاورزی صنایع دستی امرار معاش می کردند. شش روستا (بیگایا، لوسیگا، بوهامبا، لوارامبا، نیورا و سیبندا) آواره شدند و به مکانی کوهستانی به نام سینجیرا منتقل شدند. پایگاه این شرکت (شکل 1، صفحه 3) در منطقه ای به مساحت حدود 183 کیلومتر مربع واقع شده است که قبلاً حدود 2 نفر آن را اشغال می کردند. روستای لوسیگا به تنهایی 93,147 نفر جمعیت داشته است.[1] قبل از نقل مکان به سینجیرا، مالکان زمین دارای اسناد مالکیتی بودند که پس از دادن یک گاو، یک بز یا نشانه دیگری از قدردانی که در محلی به آنها گفته می شود، توسط روسای محلی صادر می شد. کالینزی [قدردانی]. در سنت کنگو، زمین به عنوان یک دارایی مشترک در نظر گرفته می شود که باید در جامعه به اشتراک گذاشته شود و به طور جداگانه مالک آن نباشد.بانرو جوامع را به دنبال اسناد مالکیت استعماری که از دولت کینشاسا به دست آمده بود، آواره کرد.

در طول مرحله اکتشاف، زمانی که شرکت مشغول حفاری و نمونه برداری بود، جوامع به دلیل حفاری، سر و صدا، ریزش سنگ ها، چاله های روباز و غارها آشفته شدند. مردم و حیوانات در غارها و گودال ها افتادند و دیگران از سقوط سنگ آسیب دیدند. برخی از حیوانات هرگز از غارها و گودال ها بیرون نیامدند، در حالی که برخی دیگر در اثر فروریختن سنگ ها کشته شدند. هنگامی که مردم در Luhwindja اعتراض کردند و خواستار غرامت شدند، شرکت امتناع کرد و در عوض با دولت کینشاسا تماس گرفت که سربازانی را برای سرکوب اعتراضات فرستاد. سربازان به مردم تیراندازی کردند، تعدادی را مجروح کردند و برخی دیگر به دلیل جراحاتی که در محیطی بدون مراقبت پزشکی متحمل شدند، کشته یا جان خود را از دست دادند. گودال‌ها و غارها باز می‌مانند، پر از آب راکد می‌شوند و وقتی باران می‌بارد، به مکان‌های تکثیر پشه‌ها تبدیل می‌شوند و مالاریا را به جمعیتی بدون امکانات پزشکی کارآمد می‌آورند.

در سال 2015، این شرکت بدون احتساب ذخایر نامویا، لوگوشوا و کامیتوگا، افزایش 59 درصدی ذخیره توانگیزا را به تنهایی اعلام کرد. در سال 2016، این شرکت 107,691 اونس طلا تولید کرد. سود به دست آمده در بهبود معیشت جوامع محلی، که فقیر، بیکار، و با نقض حقوق بشر و محیط زیست مواجه هستند که می تواند کنگو را وارد جنگ های شدید کند، منعکس نمی شود. نتیجه این است که رنج مردم همزمان با تقاضای جهانی برای مواد معدنی افزایش می یابد.

داستان های یکدیگر – چگونه هر یک از طرفین موقعیت را درک می کنند و چرا

داستان نماینده جامعه کنگو - بانرو معیشت ما را تهدید می کند

موقعیت: بانرو باید به ما غرامت بدهد و تنها پس از گفت و گو با جوامع به ماینینگ ادامه دهد. ما صاحب مواد معدنی هستیم نه خارجی ها. 

علاقه مندی ها:

امنیت ایمنی: کوچ اجباری جوامع از سرزمین آبا و اجدادی خود که در آن امرار معاش می کردیم و غرامت های نامطلوب، نقض کامل حیثیت و حقوق ماست. ما برای زندگی خوب و شاد به زمین نیاز داریم. وقتی زمین ما گرفته می شود، نمی توانیم آرامش داشته باشیم. چگونه می توانیم از این فقر بیرون بیاییم در حالی که نمی توانیم تزکیه کنیم یا معدن کنم؟ اگر همچنان بی زمین بمانیم، چاره ای جز پیوستن و/یا تشکیل گروه های مسلح نداریم.

نیازهای اقتصادی: خیلی ها بیکار هستند و نسبت به قبل از آمدن بانرو فقیرتر شده ایم. بدون زمین درآمدی نداریم. مثلاً ما درختان میوه ای داشتیم و در فصول مختلف سال از آن ها امرار معاش می کردیم. کودکان همچنین از میوه ها، لوبیاها و آووکادو تغذیه می کردند. ما دیگر نمی توانیم آن را بپردازیم. بسیاری از کودکان از سوء تغذیه رنج می برند. معدنچیان صنعتگر دیگر نمی توانند استخراج کنند. بانرو هر جا طلا پیدا می کند ادعا می کند که تحت امتیاز آن است. به عنوان مثال، برخی از معدنچیان مکانی را پیدا کردند که به آن "Makimbilio" (سواهیلی، محل پناهندگی) در Cinjira می گویند. بانرو مدعی است که تحت زمین امتیاز خود است. ما فکر می کردیم که سینجیرا متعلق به ماست، اگرچه شرایط زندگی شبیه به یک کمپ پناهندگان است. بانرو همچنین فساد را تقویت می کند. آنها به مقامات دولتی رشوه می دهند تا ما را به وحشت بیاندازند، از پرداخت مالیات فرار کنند و معاملات ارزانی به دست آورند. اگر برای فساد نبود، قانون معدن سال 2002 نشان می دهد که بانرو باید منطقه ای را برای معدنچیان صنعتگر رزرو کند و سیاست های زیست محیطی را رعایت کند. پس از رشوه دادن به مقامات محلی، این شرکت بدون مجازات فعالیت می کند. آنها هر کاری که می خواهند انجام می دهند و ادعا می کنند که مالک هر سایت معدنی است که توسط معدنچیان صنعتگر اشغال شده است، که درگیری ها و ناآرامی ها را در جوامع افزایش می دهد. اگر بانرو ادعا می کند که تمام ذخایر معدنی را در اختیار دارد، بیش از یک میلیون معدنچی صنعتگر و خانواده هایشان از کجا امرار معاش می کنند؟ تنها گزینه ای که برای ما باقی مانده است، دست گرفتن اسلحه برای دفاع از حقوقمان است. زمان آن فرا می رسد که گروه های مسلح به شرکت های معدنی حمله خواهند کرد. 

نیازهای فیزیولوژیکی: خانه هایی که بانرو برای خانواده ها در سینجیرا ساخته است بسیار کوچک هستند. والدین با نوجوانان خود در یک خانه زندگی می کنند، در حالی که به طور سنتی، پسران و دختران باید در محوطه والدین خود خانه های جداگانه داشته باشند و در جایی که این امکان وجود ندارد، پسران و دختران دارای اتاق های جداگانه هستند. در خانه های کوچک و مجتمع های کوچک که نمی توانید خانه های دیگری بسازید، این امکان وجود ندارد. حتی آشپزخانه‌ها آنقدر کوچک هستند که دور شومینه جایی که خانواده‌ای در آن می‌نشستیم، ذرت یا کاساوا را کباب می‌کردیم و داستان می‌گفتیم، نداریم. برای هر خانواده، توالت و آشپزخانه نزدیک به هم هستند که ناسالم است. بچه های ما با توجه به اینکه خانه ها روی تپه سنگی است، بیرون جایی برای بازی ندارند. Cinjira بر روی یک تپه شیب دار، در ارتفاع بالا، با دمای پایین قرار دارد که باعث می شود به طور کلی بسیار سرد با مه دائمی که گاهی خانه ها را می پوشاند، و دید را حتی در وسط روز دشوار می کند. همچنین بسیار شیب دار و بدون درخت است. وقتی باد می وزد می تواند یک فرد ضعیف را به زمین بیاندازد. با این حال، به دلیل موقعیت صخره ای، حتی نمی توانیم درخت بکاریم.

تخلفات / جرایم زیست محیطی: در مرحله اکتشاف، بانرو محیط ما را با گودال ها و غارهایی که تا به امروز باز مانده اند، ویران کرد. فاز معدن نیز با افزایش گودال‌های عریض و عمیق اثرات فاجعه‌باری دارد. باطله های معادن طلا در کنار جاده ها ریخته می شود و ما مشکوک هستیم که حاوی اسید سیانید هستند. همانطور که شکل 1 در زیر نشان می دهد، زمینی که مقر بانرو در آن قرار دارد برهنه باقی مانده است و در معرض باد شدید و فرسایش خاک قرار دارد.

شکل 1: سایت استخراج شرکت Banro[2]

سایت ماینینگ شرکت Banro
©EN. Mayanja دسامبر 2015

بانرو از اسید سیانید استفاده می کند و دودهای کارخانه همگی با هم ترکیب شده و زمین، هوا و آب را آلوده می کنند. آب حاوی سموم کارخانه به رودخانه ها و دریاچه ها که منبع رزق و روزی ما هستند تخلیه می شود. همین سموم روی سطح آب تاثیر می گذارند. ما در حال تجربه اختلال انسداد مزمن ریه، سرطان ریه، و بیماری های حاد تنفسی تحتانی، بیماری های قلبی و بسیاری از عوارض دیگر هستیم. گاوها، خوک ها و بزها در اثر نوشیدن آب کارخانه مسموم شده اند که منجر به مرگ آنها شده است. انتشار فلزات در هوا همچنین باعث باران اسیدی می شود که به سلامتی ما، گیاهان، ساختمان ها، آبزیان و سایر اندام هایی که از آب باران سود می برند آسیب می رساند. ادامه آلودگی، آلوده کردن زمین، هوا و سطح آب می تواند ناامنی غذایی، کمبود زمین و آب را ایجاد کند و به طور بالقوه کنگو را وارد جنگ های زیست محیطی کند.

تعلق/مالکیت و خدمات اجتماعی: سینجیرا از سایر جوامع جدا شده است. ما خودمان هستیم در حالی که قبلا روستاهای ما به هم نزدیک بودند. چگونه می توانیم این مکان را خانه بنامیم در حالی که حتی سند مالکیت نداریم؟ ما از همه امکانات اولیه اجتماعی از جمله بیمارستان و مدرسه محروم هستیم. ما نگران این هستیم که وقتی بیمار می شویم، به خصوص کودکان و مادران باردار، ممکن است قبل از دسترسی به یک مرکز پزشکی بمیریم. سینجیرا هیچ مدرسه متوسطه ای ندارد، که تحصیلات فرزندان ما را به سطوح ابتدایی محدود می کند. حتی در روزهای بسیار سرد که مکرر روی کوه است، برای دسترسی به خدمات اولیه از جمله مراقبت های پزشکی، مدارس و بازار، مسافت های طولانی را پیاده روی می کنیم. تنها جاده منتهی به سینجیرا در شیب بسیار تند ساخته شده بود که عمدتاً توسط وسایل نقلیه 4×4 چرخ (که هیچ فرد عادی توان خرید آن را ندارد) به آن دسترسی داشت. وسایل نقلیه بانرو همانهایی هستند که از جاده استفاده می کنند و با بی احتیاطی رانندگی می شوند، که زندگی فرزندان ما را که گاهی در کنار جاده بازی می کنند و همچنین افرادی که از جهات مختلف عبور می کنند، تهدید می کند. ما مواردی داشته ایم که مردم را زمین می اندازند و حتی وقتی می میرند، کسی پاسخگو نیست.

عزت نفس / کرامت / حقوق بشر: حیثیت و حقوق ما در کشور خودمان پایمال شده است. آیا به این دلیل است که ما آفریقایی هستیم؟ ما احساس حقارت می کنیم و جایی برای گزارش پرونده خود نداریم. وقتی سران سعی کردند با آن مردان سفیدپوست صحبت کنند، گوش نمی دهند. اختلاف قدرت بزرگی بین ما و شرکتی وجود دارد که چون پول دارد، بر دولت کنترل می‌کند که باید آنها را به حساب بیاورد. ما قربانیان محروم هستیم. نه دولت و نه شرکت به ما احترام نمی گذارند. همه آنها مانند شاه لئوپولد دوم یا استعمارگران بلژیکی با ما رفتار و رفتار می کنند که فکر می کنند از ما برتر هستند. اگر آنها برتر، نجیب و با اخلاق بودند، چرا به اینجا آمده اند تا منابع ما را بدزدند؟ انسان با وقار دزدی نمی کند. همچنین چیزی وجود دارد که ما برای درک آن تلاش می کنیم. افرادی که به پروژه های بانرو اعتراض می کنند در نهایت مرده می شوند. برای مثال، موامی (رئیس محلی) سابق لوهیندجا فیلمون ... مخالف جابجایی جوامع بود. وقتی او به فرانسه سفر کرد، ماشینش را آتش زدند و جان باخت. دیگران ناپدید می شوند یا نامه هایی از کینشاسا دریافت می کنند تا با بانرو مداخله نکنند. اگر حیثیت و حقوق ما در اینجا در کنگو رعایت نمی شود، دیگر کجا می توان به ما احترام گذاشت؟ کدام کشور را می توانیم خانه خود بنامیم؟ آیا می توانیم به کانادا برویم و همانطور که بانرو در اینجا رفتار می کند رفتار کنیم؟

عدالت: ما عدالت می خواهیم. بیش از چهارده سال است که رنج می‌کشیم و بارها داستان‌هایمان را می‌گوییم، اما هیچ‌وقت کاری انجام نشده است. این بدون احتساب غارت این کشور است که با تقلا و تقسیم آفریقا در سال 1885 آغاز شد. قساوت های انجام شده در این کشور، جان های از دست رفته و منابع غارت شده برای مدت طولانی باید جبران شود. 

داستان نماینده بانرو - مشکل مردم هستند.

موقعیت:  ما استخراج را متوقف نخواهیم کرد.

علاقه مندی ها:

اقتصادی: طلایی که ما استخراج می کنیم رایگان نیست. ما سرمایه گذاری کردیم و به سود نیاز داریم. همانطور که چشم انداز و ماموریت ما بیان می کند: ما می خواهیم "یک شرکت برتر استخراج طلا در آفریقای مرکزی" باشیم، "در مکان های مناسب، کارهای درست را همیشه انجام دهیم." ارزش های ما شامل ایجاد آینده ای پایدار برای جوامع میزبان، سرمایه گذاری بر روی افراد و رهبری با صداقت است. ما می خواستیم تعدادی از افراد محلی را استخدام کنیم اما آنها مهارت های مورد نیاز ما را ندارند. ما درک می کنیم که جامعه از ما انتظار داشت که شرایط زندگی آنها را بهبود بخشیم. ما نمی توانیم. یک بازار ساختیم، چند مدرسه را تعمیر کردیم، جاده را حفظ کردیم و یک آمبولانس در اختیار بیمارستان مجاور قرار دادیم. ما دولت نیستیم. مال ما یک تجارت است. به جوامعی که آواره شده بودند غرامت پرداخت شد. برای هر درخت موز یا میوه، 20.00 دلار دریافت کردند. آنها گلایه دارند که ما به سایر گیاهان مانند بامبو، درختان غیر مثمر، چندفرهنگی، تنباکو و ... غرامت ندادیم. چقدر از آن گیاهان درآمد کسب می کنید؟ در سینجیرا مکانی دارند که می توانند سبزیجات بکارند. آنها همچنین می توانند آنها را در قلع یا در ایوان ها پرورش دهند. 

امنیت ایمنی: ما با خشونت تهدید می شویم. به همین دلیل است که ما به دولت متکی هستیم تا از ما در برابر شبه نظامیان محافظت کند. چندین بار کارگران ما مورد حمله قرار گرفته اند.[3]

حقوق محیط زیست: ما دستورالعمل‌های موجود در کد استخراج را دنبال می‌کنیم و نسبت به جوامع میزبان مسئولانه عمل می‌کنیم. ما از قوانین کشور پیروی می کنیم و به عنوان کمک کنندگان اقتصادی قوی و قابل اعتماد به کشور و جامعه رفتار می کنیم و ریسک هایی را مدیریت می کنیم که می توانند اعتبار ما را به خطر بیندازند. اما ما نمی توانیم بیش از آنچه قوانین کشور ایجاب می کند انجام دهیم. ما همیشه در تلاش هستیم تا با مشورت با جوامع ردپای محیطی خود را به حداقل برسانیم. ما می خواستیم چند نفر از مردم محلی را آموزش دهیم و قرارداد ببندیم که بتوانند در هر کجا که پروژه معدن را به پایان رساندیم درخت بکارند. ما قصد انجام این کار را داریم.

عزت نفس / کرامت / حقوق بشر: ما از ارزش‌های اصلی خود پیروی می‌کنیم، یعنی احترام به مردم، شفافیت، صداقت، تبعیت، و با عالی عمل می‌کنیم. ما نمی توانیم با همه در جوامع میزبان صحبت کنیم. ما این کار را از طریق روسای آنها انجام می دهیم.

رشد/سود کسب و کار: ما خوشحالیم که حتی بیشتر از آنچه انتظار داشتیم سود می بریم. این نیز به این دلیل است که ما به طور واقعی و حرفه ای کار خود را انجام می دهیم. هدف ما کمک به رشد شرکت، رفاه کارگران و همچنین ایجاد آینده ای پایدار برای جوامع است.

منابع

کورس، جی (2012). ماده معدنی خون علوم جاری، 9(95)، 10-12. برگرفته از https://joshuakors.com/bloodmineral.htm

نوری، وی (2010). نفرین کلتان. آفریقایی جدید، (494)، 34-35. برگرفته از https://www.questia.com/magazine/1G1-224534703/the-curse-of-coltan-drcongo-s-mineral-wealth-specicularly


[1] Chefferie de Luhwindja (2013). Rapport du recensement de la chefferie de Luhwindja. تعداد آوارگان از آخرین سرشماری رسمی در کنگو در سال 1984 برآورد شده است.

[2] پایگاه بانرو در روستای فرعی Mbwega واقع شده است گروه بندی از لوسیگا، در فرمانروایی Luhwundja متشکل از نه گروه بندی ها.

[3] برای مثال‌هایی در مورد حملات رجوع کنید به: Mining.com (2018) شبه‌نظامیان در حمله به معدن طلای کنگوی شرکت Banro در شرق کنگو پنج نفر را کشتند. http://www.mining.com/web/militia-kills-five-attack-banro-corps-east-congo-gold-mine/; رویترز (2018) کامیون‌های معدن طلای بانرو در شرق کنگو مورد حمله قرار گرفتند، دو نفر کشته شدند: Armyhttps://www.reuters.com/article/us-banro-congo-violence/banro-gold-mine-trucks-attacked-in-eastern- congo-two-dead-army-idUSKBN1KW0IY

پروژه میانجیگری: مطالعه موردی میانجیگری که توسط ایولین ناماکولا مایانجا، 2019

اشتراک گذاری

مقالات مرتبط

ادیان در ایگبولند: تنوع، ارتباط و تعلق

دین یکی از پدیده های اجتماعی-اقتصادی است که تأثیرات غیرقابل انکاری بر بشریت در هر جای دنیا دارد. به همان اندازه که مقدس به نظر می رسد، دین نه تنها برای درک وجود هر جمعیت بومی مهم است، بلکه در زمینه های بین قومی و توسعه ای نیز مرتبط است. شواهد تاریخی و قوم‌نگاری درباره مظاهر و نام‌گذاری‌های مختلف پدیده دین فراوان است. ملت ایگبو در جنوب نیجریه، در دو سوی رودخانه نیجر، یکی از بزرگ‌ترین گروه‌های فرهنگی کارآفرین سیاه‌پوست در آفریقا است، با شور مذهبی بی‌گمان که بر توسعه پایدار و تعاملات بین قومیتی در مرزهای سنتی آن دلالت دارد. اما چشم انداز مذهبی ایگبولند دائما در حال تغییر است. تا سال 1840، دین(های) غالب ایگبو بومی یا سنتی بود. کمتر از دو دهه بعد، زمانی که فعالیت مبلغان مسیحی در این منطقه آغاز شد، نیروی جدیدی آزاد شد که در نهایت منظره مذهبی بومی منطقه را دوباره پیکربندی کرد. مسیحیت رشد کرد تا سلطه این دومی را کوچک کند. قبل از صدمین سالگرد مسیحیت در ایگبولند، اسلام و دیگر مذاهب کمتر سلطه گر برای رقابت با ادیان بومی ایگبو و مسیحیت به وجود آمدند. این مقاله تنوع مذهبی و ارتباط عملکردی آن با توسعه هماهنگ در ایگبولند را دنبال می‌کند. داده های خود را از آثار منتشر شده، مصاحبه ها و مصنوعات می گیرد. این استدلال می‌کند که با ظهور مذاهب جدید، چشم‌انداز مذهبی ایگبو به تنوع و/یا سازگاری، یا برای فراگیری یا انحصار در میان ادیان موجود و در حال ظهور، برای بقای ایگبو ادامه خواهد داد.

اشتراک گذاری