درگیری قومی-سیاسی پس از انتخابات در ایالت استوایی غربی، سودان جنوبی
چی شد؟ پیشینه تاریخی درگیری
پس از آنکه سودان جنوبی در سال 2005 با امضای توافقنامه صلح جامع، که عموماً به عنوان CPA شناخته می شود، از سودان نیمه خودمختار شد، در سال 2005، نلی بر اساس نزدیکی خود توسط رئیس جمهور سودان جنوبی به عنوان فرماندار ایالت استوای غربی تحت حزب حاکم SPLM منصوب شد. به خانواده اول با این حال، در سال 2010، سودان جنوبی اولین انتخابات دموکراتیک خود را برگزار کرد، که طی آن خوزه که همچنین برادر ناتنی نلی است، تصمیم گرفت برای پست فرمانداری تحت همان حزب SPLM رقابت کند. رهبری حزب تحت دستور رئیس جمهور به او اجازه نمی دهد که زیر برگه حزب بایستد زیرا حزب نلی را بر او ترجیح می دهد. خوزه تصمیم گرفت به عنوان یک نامزد مستقل با اهرم روابط خود با جامعه به عنوان یک سمینار سابق در کلیسای کاتولیک مسلط بایستد. او حمایت زیادی را به دست آورد و با خشم نلی و برخی از اعضای حزب SPLM، بسیار مورد توجه قرار گرفت. رئیس جمهور از تحلیف خوزه امتناع ورزید و او را یک شورشی خواند. از سوی دیگر، نلی جوانان را بسیج کرد و وحشت را در جوامعی که تصور میشد به عمویش رای دادهاند، راه انداخت.
جامعه عمومی از هم پاشیده شد و خشونت در نقاط آب، در مدارس، و در هر تجمع عمومی از جمله بازار رخ داد. نامادری نلی مجبور شد از خانه زناشویی خود خارج شود و پس از آتش زدن خانه اش به یکی از بزرگان جامعه پناه برد. اگرچه خوزه نلی را به گفتگو دعوت کرده بود، نلی گوش نمی داد، او به حمایت از فعالیت های تروریستی ادامه داد. خصومت ها، اختلاف نظرها و نفاق بین جامعه مردمی بی وقفه ادامه یافت. تماس بین طرفداران دو رهبر، خانواده، سیاستمداران و دوستان علاوه بر دیدارهای تبادلی سازماندهی و انجام شد، اما هیچ یک از اینها به دلیل عدم میانجیگری بی طرف نتیجه مثبتی در بر نداشت. اگرچه این دو متعلق به یک قبیله بودند، اما به زیر طایفه های مختلف قبیله ای تعلق داشتند که قبل از بحران از اهمیت کمتری برخوردار بودند. کسانی که در کنار نلی بودند همچنان از حمایت و حمایت پرسنل نظامی قدرتمند برخوردار بودند، در حالی که وفادار به فرماندار جدید همچنان به حاشیه رانده بودند.
مسائل مربوط به: تضاد قومی-سیاسی ناشی از درگیری بین فردی ناشی از هویت های قومی گروهی است که منجر به جابجایی، جراحت و از دست دادن اموال می شود. و همچنین آسیب و تلفات جانی و رکود در فعالیت های توسعه.
داستان های یکدیگر – چگونه هر فرد موقعیت را درک می کند و چرا؟
موقعیت: ایمنی و امنیت
نلی
- من توسط رئیس جمهور منصوب شدم و هیچ کس دیگری نباید استاندار شود. ارتش و پلیس همه در کنار من هستند.
- من به تنهایی ساختارهای سیاسی SPLM را ایجاد کردم و هیچکس جز من نمی تواند آن ساختارها را حفظ کند. هنگام انجام این کار، منابع شخصی زیادی را خرج کردم.
خوزه
- من به صورت دموکراتیک توسط اکثریت انتخاب شده ام و هیچکس نمی تواند من را برکنار کند مگر مردمی که به من رای داده اند و آنها فقط از طریق رای گیری می توانند این کار را انجام دهند.
- من کاندیدای قانونی هستم که تحمیل نشده است.
منافع: ایمنی و امنیت
نلی
- من آرزو دارم پروژههای توسعهای را که شروع کردهام به پایان برسانم و یک نفر فقط از جایی میآید و روند پروژهها را مختل میکند.
- من آرزو دارم پنج سال دیگر در این سمت بروم و پروژه های توسعه ای را که شروع کرده ام ببینم.
خوزه
- من آرزو دارم صلح را بازگردانم و جامعه را آشتی دهم. بالاخره این حق دموکراتیک من است و باید از حقوق سیاسی خود به عنوان یک شهروند استفاده کنم. خواهر، خانواده و دوستانم باید به خانههایشان برگردند، جایی که به آنجا پناه بردند. زندگی در آن شرایط برای یک پیرزن غیرانسانی است.
علاقه مندی ها: نیازهای فیزیولوژیکی:
نلی
- برای آوردن توسعه به جامعه و تکمیل پروژه هایی که شروع کردم. من منابع شخصی زیادی را خرج کردم و باید بازپرداخت کنم. من مایلم منابعم را که در آن پروژه های اجتماعی خرج کرده ام بازیابی کنم.
خوزه
- برای کمک به احیای صلح در جامعه من؛ تا جای خود را به توسعه و پیشرفت اقتصادی بدهیم و برای فرزندانمان شغل ایجاد کنیم.
نیاز دارد: عزت نفس
نلی
- من باید برای ساختن ساختارهای حزبی مورد تکریم و احترام قرار بگیرم. مردان نمی خواهند زنان را در موقعیت های قدرت ببینند. آنها فقط می خواهند خود را کنترل کنند و به منابع ملی دسترسی داشته باشند. علاوه بر این، قبل از ازدواج خواهرش با پدرم، ما خانواده خوشبختی بودیم. وقتی به خانواده ما آمد، پدرم را مجبور کرد که از مادر و خواهر و برادرم غافل شود. ما به خاطر این افراد زجر کشیدیم. مادرم و عموهای مادری ام تلاش کردند تا من را به تحصیل برسانند تا اینکه استاندار شدم و او دوباره آمد. آنها فقط به دنبال نابودی ما هستند.
خوزه
- من باید به خاطر انتخاب دموکراتیک توسط اکثریت مورد تکریم و احترام باشم. من قدرت حکومت و کنترل این ایالت را از رای دهندگان می گیرم. طبق قانون اساسی باید به انتخاب رای دهندگان احترام گذاشته می شد.
احساسات: احساس خشم و ناامیدی
نلی
- من به ویژه از این جامعه ناسپاس عصبانی هستم که با تحقیر من فقط به خاطر زن بودنم رفتار می کنند. من آن را به گردن پدرم می اندازم که این هیولا را وارد خانواده ما کرد.
خوزه
- من از عدم احترام و عدم درک حقوق اساسی خود ناامید هستم.
پروژه میانجیگری: مطالعه موردی میانجیگری که توسط Langiwe J. Mwale، 2018