دین و درگیری در سراسر جهان: آیا راه حلی وجود دارد؟
دین و درگیری در سراسر جهان: آیا راه حلی وجود دارد؟ در رادیو ICERM در روز پنجشنبه 15 سپتامبر 2016 ساعت 2 بعد از ظهر به وقت شرقی (نیویورک) پخش شد.
مجموعه سخنرانی های ICERM
تم: "دین و درگیری در سراسر جهان: آیا راه حلی وجود دارد؟"
مدرس مهمان: پیتر اوکس، دکترا، ادگار برونفمن، استاد مطالعات نوین یهودی در دانشگاه ویرجینیا. و یکی از بنیانگذاران انجمن (ابراهامی) برای استدلال کتاب مقدس و میثاق جهانی ادیان (یک سازمان غیردولتی که به مشارکت نهادهای دولتی، مذهبی و جامعه مدنی در رویکردهای جامع برای کاهش درگیری های خشونت آمیز مرتبط با دین اختصاص دارد).
خلاصه داستان:
به نظر می رسد تیترهای خبری اخیر به سکولارها جرات بیشتری می دهد تا بگویند "ما به شما گفتیم!" آیا خود دین واقعاً برای نوع بشر خطرناک است؟ یا اینکه دیپلماتهای غربی بیش از حد طول کشیده است تا متوجه شوند که گروههای مذهبی لزوماً مانند سایر گروههای اجتماعی عمل نمیکنند: اینکه منابع مذهبی برای صلح و همچنین درگیری وجود دارد، اینکه درک ادیان به دانش ویژه نیاز دارد، و اینکه ائتلافهای جدید حکومتی و رهبران مذهبی و جامعه مدنی برای تعامل با گروه های مذهبی در زمان صلح و همچنین درگیری مورد نیاز هستند. این سخنرانی کار "میثاق جهانی ادیان، شرکت" را معرفی می کند، یک سازمان غیردولتی جدید که به استفاده از منابع مذهبی و همچنین دولتی و جامعه مدنی برای کاهش خشونت مرتبط با مذهب اختصاص دارد.
طرح کلی سخنرانی
معرفی: مطالعات اخیر نشان می دهد که مذهب در واقع عامل مهمی در درگیری های مسلحانه در سراسر جهان است. من می خواهم با جسارت با شما صحبت کنم. من می پرسم چه چیزی شبیه 2 سوال غیرممکن به نظر می رسد؟ و همچنین ادعا خواهم کرد که به آنها پاسخ خواهم داد: (الف) آیا خود دین واقعاً برای نوع بشر خطرناک است؟ من پاسخ خواهم داد بله همینطور است. (ب) اما آیا راه حلی برای خشونت مربوط به مذهب وجود دارد؟ من پاسخ خواهم داد بله وجود دارد. علاوه بر این، من به اندازه کافی چتزپا خواهم داشت که فکر کنم می توانم به شما بگویم راه حل چیست.
سخنرانی من در 6 ادعای اصلی سازماندهی شده است.
ادعا #1: دین همیشه خطرناک بوده است، زیرا هر دینی به طور سنتی ابزاری برای دسترسی مستقیم به انسانها به عمیقترین ارزشهای یک جامعه داده است. وقتی این را میگویم، از اصطلاح «ارزشها» برای اشاره به ابزارهای دسترسی مستقیم به قوانین رفتار و هویت و روابطی استفاده میکنم که جامعه را در کنار هم نگه میدارد - و بنابراین اعضای جامعه را به یکدیگر پیوند میدهد..
ادعا #2: ادعای دوم من این است که امروز، دین حتی خطرناکتر است
دلایل زیادی برای چرا وجود دارد، اما من معتقدم قوی ترین و عمیق ترین دلیل این است که تمدن مدرن غربی برای قرن ها تمام تلاش خود را کرده است تا قدرت ادیان را در زندگی ما از بین ببرد.
اما چرا تلاش مدرن برای تضعیف دین دین را خطرناک تر می کند؟ باید برعکس باشه! این پاسخ 5 مرحله ای من است:
- دین از بین نرفت.
- نیروی مغزی و انرژی فرهنگی به دور از ادیان بزرگ غرب تخلیه شده است، و بنابراین به دور از پرورش دقیق منابع ارزشی عمیقی که هنوز در آنجا نهفته است و اغلب در پایه های تمدن غربی وجود ندارد.
- این تخلیه نه تنها در غرب، بلکه در کشورهای جهان سوم که به مدت 300 سال توسط قدرت های غربی مستعمره شده بودند، رخ داد.
- پس از 300 سال استعمار، مذهب در شور و شوق پیروان خود، چه در شرق و چه در غرب، قوی باقی می ماند، اما دین نیز در طول قرن ها آموزش، پالایش، و مراقبت های منقطع توسعه نیافته باقی می ماند.
- نتیجهگیری من این است که وقتی آموزش و یادگیری و آموزش دینی توسعه نیافته و اصلاح نشده باشد، ارزشهای اجتماعی که بهطور سنتی توسط ادیان پرورش مییابد توسعه نیافته و اصلاح نشده است و اعضای گروههای مذهبی هنگام مواجهه با چالشها و تغییرات جدید رفتار بدی از خود نشان میدهند.
ادعا #3: ادعای سوم من به این موضوع مربوط می شود که چرا قدرت های بزرگ جهان در حل جنگ های مذهبی و درگیری های خشونت آمیز شکست خورده اند. در اینجا سه بیت شواهد در مورد این شکست وجود دارد.
- جامعه سیاست خارجی غرب، از جمله سازمان ملل متحد، اخیراً افزایش جهانی درگیریهای خشونتآمیز مربوط به مذهب را به طور رسمی مورد توجه قرار داده است.
- تحلیلی ارائه شده توسط جری وایت، معاون سابق دستیار وزیر امور خارجه که بر دفتر جدید وزارت امور خارجه نظارت داشت که بر کاهش منازعات تمرکز داشت، به ویژه در مواردی که مربوط به ادیان بود: ... او استدلال می کند که از طریق حمایت این نهادها، هزاران آژانس اکنون در این زمینه کار خوبی انجام دهید، از قربانیان درگیری های مربوط به مذهب مراقبت کنید و در برخی موارد، در مورد کاهش درجات خشونت مرتبط با مذهب مذاکره کنید. با این حال، او می افزاید که این مؤسسات هیچ موفقیتی در توقف هیچ مورد واحدی از درگیری های مرتبط با مذهب نداشته اند.
- علیرغم کاهش قدرت دولتی در بسیاری از نقاط جهان، دولتهای اصلی غربی همچنان قویترین عوامل پاسخ به درگیریها در سراسر جهان هستند. اما رهبران، محققان و کارگزاران سیاست خارجی و همه این دولتها این فرض را به ارث بردهاند که قرنها قدمت دارد مبنی بر اینکه مطالعه دقیق ادیان و جوامع دینی ابزار لازم برای تحقیق، سیاستگذاری یا مذاکره در سیاست خارجی نیست.
ادعا #4: ادعای چهارم من این است که راه حل مستلزم مفهومی تا حدودی جدید از ایجاد صلح است. این مفهوم فقط «تا حدودی جدید» است، زیرا در بسیاری از جوامع عامیانه، و در بسیاری از گروههای مذهبی دیگر و انواع دیگر گروههای سنتی رایج است. با این حال، «جدید» است، زیرا متفکران مدرن تمایل دارند این حکمت معمولی را به نفع چند اصل انتزاعی که مفید هستند، از بین ببرند، اما فقط زمانی که برای هر زمینه متفاوتی از صلحسازی ملموس تغییر شکل دهند. بر اساس این مفهوم جدید:
- ما «مذهب» را بهطور کلی بهعنوان یک نوع کلی از تجربیات انسانی مطالعه نمیکنیم... ما روشی را مطالعه میکنیم که گروههای فردی درگیر در یک درگیری، انواع محلی خود را از یک مذهب خاص انجام میدهند. ما این کار را با گوش دادن به سخنان اعضای این گروهها انجام میدهیم که مذاهب خود را با عبارات خودشان توصیف میکنند.
- منظور ما از مطالعه دین صرفاً مطالعه عمیق ترین ارزش های یک گروه محلی خاص نیست. همچنین مطالعه روشی است که آن ارزش ها رفتار اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خود را با هم ترکیب می کنند. این همان چیزی است که تاکنون در تحلیلهای سیاسی منازعات غایب بود: توجه به ارزشهایی که همه جنبههای فعالیت یک گروه را هماهنگ میکنند، و آنچه ما «دین» مینامیم به زبانها و شیوههایی اشاره دارد که اکثر گروههای محلی غیر غربی از طریق آنها خود را هماهنگ میکنند. ارزش های.
ادعا #5: پنجمین ادعای کلی من این است که برنامه یک سازمان بینالمللی جدید، "میثاق جهانی ادیان" نشان میدهد که چگونه سازندگان صلح میتوانند این مفهوم جدید را در طراحی و اجرای سیاستها و استراتژیها برای حل و فصل درگیریهای مربوط به دین در سراسر جهان به کار گیرند. اهداف تحقیقاتی GCR با تلاش های یک ابتکار تحقیقاتی جدید در دانشگاه ویرجینیا نشان داده شده است: دین، سیاست و تضاد (RPC). RPC در شرایط زیر عمل می کند:
- مطالعه تطبیقی تنها ابزار مشاهده الگوهای رفتار دینی است. تحلیلهای رشتهای خاص، برای مثال در اقتصاد یا سیاست یا حتی مطالعات دینی، چنین الگوهایی را تشخیص نمیدهند. اما، ما کشف کردهایم که وقتی نتایج چنین تحلیلهایی را در کنار هم مقایسه میکنیم، میتوانیم پدیدههای مذهبی خاص را که در هیچ یک از گزارشها یا مجموعه دادههای فردی نشان داده نشدهاند، شناسایی کنیم.
- تقریباً همه چیز در مورد زبان است. زبان فقط منبع معانی نیست. همچنین منبع رفتار یا عملکرد اجتماعی است. بیشتر کار ما بر مطالعات زبانی گروههای درگیر در درگیریهای مذهبی متمرکز است.
- مذاهب بومی: مؤثرترین منابع برای شناسایی و ترمیم تضادهای مربوط به دین باید از گروههای مذهبی بومی که طرف منازعه هستند استخراج شود.
- دین و علم داده: بخشی از برنامه تحقیقاتی ما محاسباتی است. برخی از متخصصان، به عنوان مثال، در اقتصاد و سیاست، از ابزارهای محاسباتی برای شناسایی مناطق خاص اطلاعات خود استفاده می کنند. ما همچنین برای ساختن مدلهای توضیحی کلی خود به کمک دانشمندان داده نیاز داریم.
- مطالعات ارزشی "کوه به کانون".: برخلاف مفروضات روشنگری، قویترین منابع برای ترمیم تضادهای بین مذهبی نه در خارج، بلکه در اعماق منابع شفاهی و مکتوب مورد احترام هر گروه مذهبی نهفته است: چیزی که ما به آن برچسب «کورهای» میزنیم که اعضای گروه دور آن جمع میشوند.
ادعا #6: ششمین و آخرین ادعای من این است که ما شواهد میدانی داریم که نشان میدهد مطالعات ارزشی کانون به کانون واقعاً میتوانند اعضای گروههای مخالف را به بحث و مذاکره عمیق بکشانند. یکی از مثالها بر اساس نتایج «استدلال کتاب مقدس» است: یک 25 سال. تلاش برای جلب مسلمانان، یهودیان و مسیحیان بسیار مذهبی (و اخیراً اعضای ادیان آسیایی) به مطالعه مشترک متون و سنت های بسیار متفاوت کتاب مقدس آنها.
دکتر پیتر اوکس، استاد ادگار برونفمن در مطالعات نوین یهودی در دانشگاه ویرجینیا است، جایی که او همچنین برنامههای تحصیلات تکمیلی مطالعات دینی را در «کتاب مقدس، تفسیر و عمل»، رویکردی میان رشتهای به سنتهای ابراهیمی، هدایت میکند. او یکی از بنیانگذاران انجمن (ابراهامی) برای استدلال کتاب مقدس و میثاق جهانی ادیان است (یک سازمان غیردولتی که به مشارکت نهادهای دولتی، مذهبی و جامعه مدنی در رویکردهای جامع برای کاهش درگیری های خشونت آمیز مرتبط با دین اختصاص دارد). او مدیریت ابتکار پژوهشی دانشگاه ویرجینیا در زمینه دین، سیاست و درگیری را بر عهده دارد. از جمله آثار او 200 مقاله و نقد در زمینههای دین و درگیری، فلسفه و الهیات یهود، فلسفه آمریکایی، و گفتگوی الهیاتی یهودی-مسیحی-مسلمان است. بسیاری از کتابهای او شامل اصلاحات دیگری: مسیحیت پسا لیبرال و یهودیان است. پیرس، پراگماتیسم و منطق کتاب مقدس؛ کلیسای آزاد و عهد اسرائیل و جلد ویرایش شده، بحران، دعوت و رهبری در سنتهای ابراهیمی.