جدایی طلبی در شرق اوکراین: وضعیت دونباس

چی شد؟ پیشینه تاریخی درگیری

در انتخابات ریاست جمهوری اوکراین در سال 2004، که طی آن انقلاب نارنجی رخ داد، شرق به ویکتور یانوکوویچ، محبوب مسکو، رأی داد. غرب اوکراین به ویکتور یوشچنکو رای داد که طرفدار روابط قوی تر با غرب بود. در رای گیری دور دوم، ادعاهایی مبنی بر تقلب در رای دهندگان در مجاورت یک میلیون رای اضافی به نفع نامزد طرفدار روسیه وجود داشت، بنابراین حامیان یوشچنکو به خیابان ها رفتند تا خواستار ابطال نتایج شوند. این امر مورد حمایت اتحادیه اروپا و آمریکا بود. روسیه آشکارا از یانوکوویچ حمایت کرد و دادگاه عالی اوکراین حکم داد که باید تکرار شود.

به سرعت به سال 2010 رسید و یانوکوویچ در انتخاباتی که منصفانه تلقی می شد جانشین یوشنکو شد. 4 سال بعد از یک دولت فاسد و طرفدار روسیه، در جریان انقلاب یورومیدان، وقایع با مجموعه‌ای از تغییرات در سیستم اجتماعی سیاسی اوکراین از جمله تشکیل دولت موقت جدید، احیای قانون اساسی قبلی و فراخوان به دنبال آمد. برای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری مخالفت با یورومیدان منجر به الحاق کریمه، تهاجم روسیه به شرق اوکراین و احیای مجدد احساسات جدایی طلبانه در دونباس شد.

داستان های یکدیگر – چگونه هر گروه موقعیت را درک می کند و چرا

جدایی طلبان دونباس' داستان 

موقعیت: دونباس ها، از جمله دونتسک و لوهانسک، باید آزاد باشند تا استقلال خود را اعلام کنند و خودشان را اداره کنند، زیرا در نهایت منافع خود را در دل دارند.

علاقه مندی ها:

مشروعیت حکومت: ما وقایع 18 تا 20 فوریه 2014 را تصرف غیرقانونی قدرت و ربودن یک جنبش اعتراضی توسط ناسیونالیست های راستگرای اوکراینی می دانیم. حمایت فوری ناسیونالیست ها از غرب نشان می دهد که این ترفندی برای کاهش قدرت یک دولت طرفدار روسیه بود. اقدامات دولت راستگرای اوکراین برای تضعیف نقش روسی به عنوان زبان دوم از طریق تلاش برای لغو قانون مربوط به زبان های منطقه ای و اخراج اکثر جدایی طلبان به عنوان تروریست های تحت حمایت خارجی، ما را به این نتیجه می رساند که دولت کنونی پترو پوروشنکو به این موضوع توجهی نمی کند. دغدغه های ما را در دولت حساب کنیم.

حفظ فرهنگ: ما خود را از نظر قومیتی متمایز از اوکراینی ها می دانیم، زیرا زمانی قبل از سال 1991 بخشی از روسیه بودیم. تعداد زیادی از ما در دونباس (16 درصد)، فکر می کنیم که باید کاملاً مستقل باشیم و مقدار مشابهی نیز معتقدند که باید خودمختاری را افزایش می دادیم. حقوق زبانی ما باید رعایت شود.

رفاه اقتصادی: صعود بالقوه اوکراین به اتحادیه اروپا اثرات منفی بر پایگاه تولیدی ما در شرق دوره شوروی خواهد داشت، زیرا حضور در بازار مشترک ما را در معرض رقابت تضعیف کننده تولید ارزان تر از اروپای غربی قرار می دهد. علاوه بر این، اقدامات ریاضتی که اغلب توسط بوروکراسی اتحادیه اروپا حمایت می شود، اغلب اثرات مخرب ثروت بر اقتصاد اعضای تازه پذیرفته شده دارد. به این دلایل، ما می خواهیم در اتحادیه گمرکی با روسیه فعالیت کنیم.

سابقه: درست مانند اتحاد جماهیر شوروی سابق، نمونه‌های زیادی از ملت‌های فعال پس از انحلال دولت‌های بزرگ‌تر و دارای تنوع قومی وجود داشته است. مواردی مانند مونته نگرو، صربستان و کوزوو نمونه هایی را ارائه می دهند که می توانیم دنبال کنیم. ما در بحث استقلال از کی یف به آن سوابق متوسل می شویم.

وحدت اوکراین - دونباس باید بخشی از اوکراین باقی بماند.

موقعیت: دونباس بخشی جدایی ناپذیر از اوکراین است و نباید جدا شود. در عوض، باید به دنبال حل مشکلات خود در ساختار حاکم فعلی اوکراین باشد.

علاقه مندی ها:

مشروعیت فرآیند: همه پرسی برگزار شده در کریمه و دونباس مورد تایید کی یف نبود و بنابراین غیرقانونی است. علاوه بر این، حمایت روسیه از جدایی طلبی شرقی ما را به این باور می رساند که ناآرامی در دونباس در درجه اول ناشی از تمایل روسیه برای تضعیف حاکمیت اوکراین است و بنابراین خواسته های جدایی طلبان مشابه خواسته های روسیه است.

حفظ فرهنگ: ما می دانیم که اوکراین دارای اختلافات قومی است، اما معتقدیم که بهترین راه برای پیشبرد هر دو ملت ما از طریق تمرکز مداوم در یک دولت-ملت است. ما از زمان استقلال در سال 1991، روسی را به عنوان یک زبان مهم منطقه ای به رسمیت شناختیم. ما همچنین می دانیم که تنها حدود 16 درصد از ساکنان دونباس، طبق نظرسنجی موسسه بین المللی جامعه شناسی کیف در سال 2014، از استقلال مطلق حمایت می کنند.

رفاه اقتصادی: پیوستن اوکراین به اتحادیه اروپا راه آسانی برای به دست آوردن مشاغل و دستمزدهای بهتر برای اقتصاد ما خواهد بود، از جمله افزایش حداقل دستمزد. ادغام با اتحادیه اروپا همچنین قدرت دولت دموکراتیک ما را بهبود می بخشد و با فسادی که زندگی روزمره ما را تحت تأثیر قرار می دهد مبارزه می کند. ما معتقدیم که اتحادیه اروپا بهترین راه را برای توسعه ما فراهم می کند.

سابقه: دونباس اولین منطقه ای نیست که علاقه خود را به جدایی طلبی از یک دولت ملی بزرگتر ابراز می کند. در طول تاریخ، سایر واحدهای ملی زیردولتی تمایلات جدایی طلبانه ای را ابراز کرده اند که یا فروکش کرده یا از بین رفته اند. ما معتقدیم که می توان از جدایی طلبی مانند منطقه باسک اسپانیا که دیگر از جهت گیری مستقل حمایت نمی کند جلوگیری کرد. در مقابل اسپانیا.

پروژه میانجیگری: مطالعه موردی میانجیگری که توسط مانوئل ماس کابررا، 2018

اشتراک گذاری

مقالات مرتبط

گرویدن به اسلام و ناسیونالیسم قومی در مالزی

این مقاله بخشی از یک پروژه تحقیقاتی بزرگتر است که بر ظهور ناسیونالیسم قومی مالایی و برتری در مالزی تمرکز دارد. در حالی که ظهور ناسیونالیسم قومی مالایی را می توان به عوامل مختلفی نسبت داد، این مقاله به طور خاص بر قانون تغییر مذهب اسلامی در مالزی و اینکه آیا این احساس برتری قومی مالایی را تقویت کرده است یا خیر، تمرکز دارد. مالزی کشوری چند قومیتی و مذهبی است که در سال 1957 استقلال خود را از بریتانیا به دست آورد. مالایی ها به عنوان بزرگترین گروه قومی همواره دین اسلام را بخشی از هویت خود می دانند که آنها را از سایر اقوام که در دوران استعمار بریتانیا به کشور آورده شده اند جدا می کند. در حالی که اسلام دین رسمی است، قانون اساسی به سایر ادیان اجازه می دهد تا توسط مالزیایی های غیرمالایی، یعنی چینی ها و هندی ها، به صورت مسالمت آمیز انجام شوند. با این حال، قانون اسلامی که بر ازدواج مسلمانان در مالزی حاکم است، مقرر کرده است که غیر مسلمانان در صورت تمایل به ازدواج با مسلمانان باید به اسلام گرویدند. در این مقاله، من استدلال می کنم که قانون تغییر اسلام به عنوان ابزاری برای تقویت احساسات ملی گرایی قومی مالایی در مالزی استفاده شده است. داده های اولیه بر اساس مصاحبه با مسلمانان مالایی که با غیرمالایی ها ازدواج کرده اند جمع آوری شد. نتایج نشان داده است که اکثر مصاحبه شوندگان مالایی، گرویدن به اسلام را آن گونه که دین اسلام و قوانین ایالتی لازم است، ضروری می دانند. علاوه بر این، آنها همچنین دلیلی برای مخالفت غیرمالایی‌ها با گرویدن به اسلام نمی‌بینند، زیرا پس از ازدواج، فرزندان به طور خودکار طبق قانون اساسی، که دارای موقعیت و امتیازات نیز می‌باشد، مالایی محسوب می‌شوند. دیدگاه‌های غیرمالایی‌هایی که به اسلام گرویده‌اند بر اساس مصاحبه‌های ثانویه است که توسط دانشمندان دیگر انجام شده است. از آنجایی که مسلمان بودن با مالایی بودن همراه است، بسیاری از غیرمالایی‌هایی که تغییر مذهب داده‌اند احساس هویت مذهبی و قومیتی خود را از دست داده‌اند و برای پذیرش فرهنگ قومیتی مالایی احساس فشار می‌کنند. در حالی که تغییر قانون تبدیل ممکن است دشوار باشد، گفتگوهای باز بین ادیان در مدارس و بخش های دولتی ممکن است اولین گام برای مقابله با این مشکل باشد.

اشتراک گذاری

ادیان در ایگبولند: تنوع، ارتباط و تعلق

دین یکی از پدیده های اجتماعی-اقتصادی است که تأثیرات غیرقابل انکاری بر بشریت در هر جای دنیا دارد. به همان اندازه که مقدس به نظر می رسد، دین نه تنها برای درک وجود هر جمعیت بومی مهم است، بلکه در زمینه های بین قومی و توسعه ای نیز مرتبط است. شواهد تاریخی و قوم‌نگاری درباره مظاهر و نام‌گذاری‌های مختلف پدیده دین فراوان است. ملت ایگبو در جنوب نیجریه، در دو سوی رودخانه نیجر، یکی از بزرگ‌ترین گروه‌های فرهنگی کارآفرین سیاه‌پوست در آفریقا است، با شور مذهبی بی‌گمان که بر توسعه پایدار و تعاملات بین قومیتی در مرزهای سنتی آن دلالت دارد. اما چشم انداز مذهبی ایگبولند دائما در حال تغییر است. تا سال 1840، دین(های) غالب ایگبو بومی یا سنتی بود. کمتر از دو دهه بعد، زمانی که فعالیت مبلغان مسیحی در این منطقه آغاز شد، نیروی جدیدی آزاد شد که در نهایت منظره مذهبی بومی منطقه را دوباره پیکربندی کرد. مسیحیت رشد کرد تا سلطه این دومی را کوچک کند. قبل از صدمین سالگرد مسیحیت در ایگبولند، اسلام و دیگر مذاهب کمتر سلطه گر برای رقابت با ادیان بومی ایگبو و مسیحیت به وجود آمدند. این مقاله تنوع مذهبی و ارتباط عملکردی آن با توسعه هماهنگ در ایگبولند را دنبال می‌کند. داده های خود را از آثار منتشر شده، مصاحبه ها و مصنوعات می گیرد. این استدلال می‌کند که با ظهور مذاهب جدید، چشم‌انداز مذهبی ایگبو به تنوع و/یا سازگاری، یا برای فراگیری یا انحصار در میان ادیان موجود و در حال ظهور، برای بقای ایگبو ادامه خواهد داد.

اشتراک گذاری