تمرین معنوی: کاتالیزوری برای تغییر اجتماعی

ریحان اوگورجی 2
باسیل اوگورجی، دکترا، رئیس و مدیر عامل، مرکز بین المللی میانجیگری قومی-مذهبی

هدف من امروز کشف این است که چگونه تغییرات درونی ناشی از اعمال معنوی می تواند منجر به تغییرات دگرگونی پایدار در جهان شود.

همانطور که همه می دانید، جهان ما در حال حاضر در کشورهای مختلف از جمله اوکراین، اتیوپی، در برخی از کشورهای دیگر در آفریقا، در خاورمیانه، آسیا، آمریکای جنوبی، دریای کارائیب، و در جوامع خودمان در ایالات متحده، موقعیت های درگیری زیادی را تجربه می کند. ایالت ها. این موقعیت‌های درگیری ناشی از دلایل مختلفی است که همه شما با آن آشنا هستید، از جمله بی‌عدالتی، آسیب‌های زیست محیطی، تغییرات آب و هوایی، کووید-19 و تروریسم.

ما غرق در تفرقه‌ها، لفاظی‌های پر از نفرت، درگیری‌ها، خشونت، جنگ، فاجعه انسانی و میلیون‌ها پناهنده آسیب‌دیده در حال فرار از خشونت، گزارش‌های منفی رسانه‌ها، تصاویر بزرگ‌نمایی شده از شکست انسانی در رسانه‌های اجتماعی و غیره هستیم. در همین حال، ما شاهد ظهور به‌اصطلاح اصلاح‌کننده‌ها هستیم، کسانی که ادعا می‌کنند پاسخ مشکلات بشریت را دارند و در نهایت آشفتگی‌هایی که در تلاش برای اصلاح ما ایجاد می‌کنند، و همچنین سقوط آنها از شکوه به شرم.

یک چیز به طور فزاینده ای از سر و صدایی که فرآیندهای تفکر ما را پنهان می کند قابل تشخیص است. فضای مقدس درون ما - آن صدای درونی که در لحظات آرامش و سکوت به آرامی با ما صحبت می کند - اغلب اوقات نادیده گرفته ایم. برای بسیاری از ما که درگیر صداهای بیرونی هستیم – آنچه دیگران می گویند، انجام می دهند، پست می کنند، به اشتراک می گذارند، لایک می کنند یا اطلاعاتی که روزانه مصرف می کنیم، کاملاً فراموش می کنیم که هر فرد دارای یک نیروی درونی منحصر به فرد است – آن الکتریسیته درونی. که هدف وجودی ما را روشن می کند - ماهیت یا ماهیت وجود ما، که همیشه وجود خود را به ما یادآوری می کند. حتی اگر اغلب گوش نمی کنیم، بارها و بارها ما را دعوت می کند که هدفی را که برانگیخته است جستجو کنیم، آن را کشف کنیم، توسط آن تغییر کنیم، تغییری را که تجربه کرده ایم آشکار کنیم، و تبدیل به آن تغییری شویم که انتظار داریم در آن ببینیم. دیگران.

پاسخ همیشگی ما به این دعوت برای جست‌وجوی هدف خود در زندگی در سکوت قلب‌هایمان، گوش دادن به آن صدای ملایم و درونی که به آرامی به ما یادآوری می‌کند که واقعاً چه کسی هستیم، که نقشه راه منحصر به فردی را به ما ارائه می‌دهد که بسیاری از مردم هستند. از دنبال کردن می ترسم، اما مدام به ما می گوید که آن جاده را دنبال کنیم، در آن راه برویم و از آن عبور کنیم. این برخورد دائمی با «من» در «من» و پاسخ ما به این برخورد است که من آن را تمرین معنوی تعریف می‌کنم. ما به این رویارویی ماورایی نیاز داریم، رویارویی که «من» را از «من» معمولی بیرون می‌کشد تا «من» واقعی را جستجو، کشف کنم، با آن تعامل کنیم، به آن گوش دهیم و درباره آن بیاموزیم، «من» دارای پتانسیل‌های نامحدود و امکانات برای تحول

همانطور که حتما متوجه شده اید، مفهوم تمرین معنوی همانطور که در اینجا تعریف کردم با عمل مذهبی متفاوت است. در اعمال دینی، اعضای مؤسسات مذهبی به طور دقیق یا متوسط ​​از آموزه ها، قوانین، دستورالعمل ها، مراسم مذهبی و شیوه های زندگی خود پیروی می کنند و آنها را هدایت می کنند. گاه، هر گروه دینی خود را نماینده کامل خدا و منتخب او می بیند، به استثنای سایر سنت های دینی. در موارد دیگر، جوامع مذهبی تلاش می‌کنند تا ارزش‌ها و شباهت‌های مشترک آن‌ها را به رسمیت بشناسند، حتی اگر اعضا به شدت تحت تأثیر اعتقادات و اعمال مذهبی خود باشند.

تمرین معنوی بیشتر شخصی است. این فراخوانی است برای کشف و تغییر شخصی عمیق تر و درونی. تغییر درونی (یا همانطور که برخی می گویند، دگرگونی درونی) که تجربه می کنیم به عنوان یک کاتالیزور برای تغییر اجتماعی عمل می کند (تغییری که ما آرزو داریم در جوامع ما، در جهان ما اتفاق بیفتد). وقتی نور شروع به تابیدن می کند، نمی توان آن را پنهان کرد. مطمئناً دیگران آن را خواهند دید و به سمت آن کشیده خواهند شد. بسیاری از کسانی که امروزه اغلب آنها را به‌عنوان بنیان‌گذاران سنت‌های مذهبی مختلف توصیف می‌کنیم، در واقع الهام گرفته شده‌اند تا از طریق اعمال معنوی با استفاده از ابزارهای ارتباطی موجود در فرهنگ خود، به مسائل زمان خود بپردازند. تغییرات دگرگونی اعمال معنوی آنها که در جوامعی که در آن زندگی می کردند الهام گرفته شده بود، گاه در تضاد با خرد مرسوم آن زمان بود. ما این را در زندگی شخصیت های کلیدی سنت های دینی ابراهیمی می بینیم: موسی، عیسی و محمد. رهبران معنوی دیگری البته قبل، در حین و بعد از تأسیس یهودیت، مسیحیت و اسلام وجود داشته اند. همین امر در مورد زندگی، تجربه و اقدامات بودا در هند، سیدارتا گوتاما، بنیانگذار بودیسم، صادق است. بنیانگذاران دینی دیگری نیز وجود داشته و خواهند داشت.

اما برای موضوع امروز ما، ذکر برخی از فعالان عدالت اجتماعی که اقداماتشان تحت تأثیر تغییرات دگرگونی در اعمال معنوی خود قرار گرفته، بسیار مهم است. همه ما با مهاتما گاندی آشنا هستیم که زندگی او به شدت تحت تأثیر اعمال معنوی هندوهایش بود و در میان دیگر اقدامات عدالت اجتماعی به دلیل راه اندازی یک جنبش غیر خشونت آمیز که منجر به استقلال هند از بریتانیا در سال 1947 شد، شناخته شده است. بازگشت به ایالات متحده. اقدامات عدالت اجتماعی غیرخشونت آمیز گاندی الهام بخش دکتر مارتین لوتر کینگ جونیور بود که قبلاً در تمرین معنوی بود و به عنوان یک رهبر مذهبی - یک کشیش خدمت می کرد. تغییراتی که این اعمال معنوی در دکتر کینگ برانگیخت و درس های آموخته شده از کار گاندی بود که او را برای رهبری جنبش حقوق مدنی دهه های 1950 و 1960 در ایالات متحده آماده کرد. و در آن سوی جهان در آفریقای جنوبی، رولیهلاهلا نلسون ماندلا، که امروزه به عنوان بزرگترین نماد آزادی آفریقا شناخته می‌شود، توسط تمرین‌های معنوی بومی و سال‌های تنهایی‌اش برای رهبری مبارزه با آپارتاید آماده شد.

پس چگونه می توان تغییر دگرگونی الهام گرفته از تمرین معنوی را توضیح داد؟ توضیح این پدیده ارائه من را به پایان خواهد رساند. برای انجام این کار، من مایلم ارتباط بین تمرین معنوی و تغییر دگرگونی را به فرآیند علمی کسب دانش جدید پیوند دهم، یعنی فرآیند توسعه یک نظریه جدید که می تواند برای مدتی قبل از آن صادق باشد. رد می شود. فرآیند علمی با پیشرفت آزمایش، رد و تغییر مشخص می شود - چیزی که عموماً به عنوان تغییر پارادایم شناخته می شود. برای انصاف این توضیح، سه نویسنده مهم هستند که در اینجا باید به آنها اشاره کرد: 1) کار توماس کوهن در مورد ساختار انقلاب های علمی. 2) تحریف ایمره لاکاتوش و روش شناسی برنامه های پژوهشی علمی. و 3) یادداشت های پل فایرابند درباره نسبی گرایی.

برای پاسخ به سؤال فوق، با مفهوم نسبی‌گرایی فایرابند شروع می‌کنم و سعی می‌کنم تغییر پارادایم کوهن و فرآیند علمی لاکاتوش (1970) را در کنار هم ببافم.

ایده فایرابند این است که مهم است که کمی از دیدگاه ها و مواضع قوی خود، چه در علم و چه در دین، یا در هر حوزه دیگری از نظام اعتقادی خود، کناره گیری کنیم تا باورها یا جهان بینی های دیگران را بیاموزیم یا تلاش کنیم. از این منظر، می‌توان ادعا کرد که دانش علمی نسبی است و به تنوع دیدگاه‌ها یا فرهنگ‌ها وابسته است و هیچ نهاد، فرهنگ، اجتماع یا فردی نباید ادعا کند که «حقیقت» دارد و بقیه را تحقیر می‌کند.

این در درک تاریخ دین و توسعه علمی بسیار مهم است. از سالهای اولیه مسیحیت، کلیسا ادعا می کرد که تمام حقیقت را همانطور که توسط مسیح و در کتاب مقدس و نوشته های اعتقادی مکشوف شده است، در اختیار دارد. به همین دلیل است که کسانی که دارای دیدگاه های مخالف با دانش ثابت کلیسا بودند، به عنوان بدعت گذار تکفیر شدند – در واقع، در آغاز، بدعت گذاران کشته شدند. بعداً آنها به سادگی طرد شدند.

با ظهور اسلام در قرن هفتمth از طریق پیامبر اسلام، دشمنی، نفرت و درگیری دائمی بین پیروان مسیحیت و اسلام افزایش یافت. همان گونه که عیسی خود را «حقیقت، زندگی و تنها راه» می دانست و عهد و شریعت جدید را متفاوت از احکام، قوانین و اعمال عبادی قدیم یهود وضع کرد، حضرت محمد نیز ادعا می کند که آخرین پیامبران از تاریخ است. خدا، یعنی کسانی که قبل از او آمدند تمام حقیقت را نداشتند. طبق باور اسلامی، حضرت محمد تمام حقیقتی را که خداوند می خواهد بشریت آن را بیاموزد، در اختیار دارد و آشکار می کند. این ایدئولوژی‌های دینی در بستر واقعیت‌های تاریخی و فرهنگی متفاوت آشکار شدند.

حتی زمانی که کلیسا، با پیروی از فلسفه طبیعت ارسطویی-تومیستی، ادعا کرد و تعلیم داد که زمین ساکن است در حالی که خورشید و ستارگان به دور زمین می‌چرخند، هیچ‌کس جرأت جعل یا رد این نظریه پارادایماتیک را نداشت، نه فقط به این دلیل که از طرف جامعه علمی را تأسیس کرد که توسط کلیسا ترویج و آموزش داده شد، اما به این دلیل که این یک «پارادایم» تثبیت شده بود، که از نظر مذهبی و کورکورانه در اختیار همگان بود، بدون هیچ انگیزه‌ای برای دیدن «ناهنجاری» که می‌تواند «به بحران منجر شود». همانطور که توماس کوهن اشاره کرد، و در نهایت حل بحران توسط یک الگوی جدید. تا 16 بودth قرن، دقیقاً در سال 1515 هنگامی که Fr. نیکلاس کوپرنیک، کشیشی از لهستان، از طریق یک کاوش علمی شبیه به حل معما دریافت که نسل بشر قرن هاست که در دروغ زندگی می کنند و جامعه علمی تثبیت شده در مورد موقعیت ثابت زمین اشتباه می کند و این برخلاف این است. موقعیت، در واقع زمین مانند سیارات دیگر است که به دور خورشید می چرخد. این "تغییر پارادایم" توسط جامعه علمی تثبیت شده به رهبری کلیسا به عنوان یک بدعت شناخته شد و کسانی که به نظریه کوپرنیک اعتقاد داشتند و همچنین کسانی که آن را آموزش می دادند حتی کشته یا تکفیر شدند.

در مجموع، افرادی مانند توماس کوهن استدلال خواهند کرد که نظریه کوپرنیک، یک دیدگاه خورشید محور از جهان، یک "تغییر پارادایم" را از طریق یک فرآیند انقلابی معرفی کرد که با شناسایی "ناهنجاری" در دیدگاه قبلی درباره زمین و جهان آغاز شد. خورشید و با حل بحرانی که جامعه علمی قدیم تجربه کرده بود.

افرادی مانند پل فایرابند اصرار خواهند داشت که هر جامعه، هر گروه، هر فردی باید برای یادگیری از دیگری باز باشد، زیرا هیچ جامعه یا گروه یا فردی دارای تمامیت دانش یا حقیقت نیست. این دیدگاه حتی در 21 بسیار مرتبط استst قرن. من قویاً معتقدم که اعمال معنوی فردی نه تنها برای وضوح درونی و کشف حقیقت در مورد خود و جهان مهم است، بلکه برای شکستن قراردادهای ظالمانه و محدود کننده به منظور ایجاد یک تغییر دگرگون کننده در جهان ما ضروری است.

همانطور که ایمره لاکاتوش در سال 1970 بیان کرد، دانش جدید از طریق فرآیند جعل ظاهر می شود. و «صداقت علمی عبارت است از مشخص کردن، از قبل، یک آزمایش به طوری که اگر نتیجه با نظریه مغایرت داشت، باید از نظریه صرف نظر کرد» (ص 96). در مورد ما، من تمرین معنوی را به عنوان یک آزمایش آگاهانه و مداوم برای ارزیابی باورها، دانش و کدهای رفتار رایج می بینم. نتیجه این آزمایش از یک تغییر دگرگونی دور نخواهد بود - یک تغییر پارادایم در فرآیندهای فکری و عمل.

از شما متشکرم و مشتاقانه منتظر پاسخگویی به سوالات شما هستم.

"عمل معنوی: کاتالیزوری برای تغییر اجتماعی"، سخنرانی ارائه شده توسط باسیل اوگورجی، دکتری. در کالج منهتنویل سرمری تی کلارک مرکز دین و عدالت اجتماعی مجموعه سخنرانان بین ادیان/معنویت در روز پنجشنبه، ۱۴ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱ بعد از ظهر به وقت شرقی برگزار شد. 

اشتراک گذاری

مقالات مرتبط

ادیان در ایگبولند: تنوع، ارتباط و تعلق

دین یکی از پدیده های اجتماعی-اقتصادی است که تأثیرات غیرقابل انکاری بر بشریت در هر جای دنیا دارد. به همان اندازه که مقدس به نظر می رسد، دین نه تنها برای درک وجود هر جمعیت بومی مهم است، بلکه در زمینه های بین قومی و توسعه ای نیز مرتبط است. شواهد تاریخی و قوم‌نگاری درباره مظاهر و نام‌گذاری‌های مختلف پدیده دین فراوان است. ملت ایگبو در جنوب نیجریه، در دو سوی رودخانه نیجر، یکی از بزرگ‌ترین گروه‌های فرهنگی کارآفرین سیاه‌پوست در آفریقا است، با شور مذهبی بی‌گمان که بر توسعه پایدار و تعاملات بین قومیتی در مرزهای سنتی آن دلالت دارد. اما چشم انداز مذهبی ایگبولند دائما در حال تغییر است. تا سال 1840، دین(های) غالب ایگبو بومی یا سنتی بود. کمتر از دو دهه بعد، زمانی که فعالیت مبلغان مسیحی در این منطقه آغاز شد، نیروی جدیدی آزاد شد که در نهایت منظره مذهبی بومی منطقه را دوباره پیکربندی کرد. مسیحیت رشد کرد تا سلطه این دومی را کوچک کند. قبل از صدمین سالگرد مسیحیت در ایگبولند، اسلام و دیگر مذاهب کمتر سلطه گر برای رقابت با ادیان بومی ایگبو و مسیحیت به وجود آمدند. این مقاله تنوع مذهبی و ارتباط عملکردی آن با توسعه هماهنگ در ایگبولند را دنبال می‌کند. داده های خود را از آثار منتشر شده، مصاحبه ها و مصنوعات می گیرد. این استدلال می‌کند که با ظهور مذاهب جدید، چشم‌انداز مذهبی ایگبو به تنوع و/یا سازگاری، یا برای فراگیری یا انحصار در میان ادیان موجود و در حال ظهور، برای بقای ایگبو ادامه خواهد داد.

اشتراک گذاری

انجیل رفاه کووید-19، 2020، و اعتقاد به کلیساهای نبوی در نیجریه: دیدگاه‌های تغییر موقعیت

همه گیری ویروس کرونا یک ابر طوفانی ویرانگر با پوشش نقره ای بود. جهان را غافلگیر کرد و کنش‌ها و واکنش‌های متفاوتی را در پی داشت. COVID-19 در نیجریه به عنوان یک بحران بهداشت عمومی در تاریخ ثبت شد که باعث یک رنسانس مذهبی شد. این سیستم مراقبت های بهداشتی نیجریه و کلیساهای نبوی را تکان داد. این مقاله شکست پیش‌گویی شکوفایی دسامبر 2019 را برای سال 2020 مشکل‌سازی می‌کند. با استفاده از روش تحقیق تاریخی، داده‌های اولیه و ثانویه را برای نشان دادن تأثیر شکست شکست انجیل رفاه در سال 2020 بر تعاملات اجتماعی و اعتقاد به کلیساهای نبوی تأیید می‌کند. این نشان می‌دهد که از میان همه ادیان سازمان‌یافته در نیجریه، کلیساهای نبوی جذاب‌ترین هستند. قبل از COVID-19، آنها به عنوان مراکز درمانی تحسین شده، بینندگان، و شکستن یوغ شیطانی ایستاده بودند. و اعتقاد به قدرت پیشگویی های آنها قوی و تزلزل ناپذیر بود. در 31 دسامبر 2019، هم مسیحیان سرسخت و هم نامنظم، برای دریافت پیام های نبوی سال نو، قرار ملاقات با پیامبران و کشیشان قرار دادند. آنها در سال 2020 دعا کردند و تمام نیروهای مفروض شیطانی را که برای جلوگیری از سعادت آنها مستقر شده بودند، بیرون ریختند و از آنها جلوگیری کردند. آنها بذرها را از طریق پیشکش و دهک برای حمایت از اعتقادات خود کاشتند. در نتیجه، در طول همه گیری، برخی از ایمانداران سرسخت در کلیساهای نبوی تحت این توهم نبوی بودند که پوشش خون عیسی باعث ایجاد مصونیت و تلقیح در برابر COVID-19 می شود. در یک محیط بسیار پیشگویانه، برخی از نیجریه‌ای تعجب می‌کنند: چگونه هیچ پیامبری آمدن COVID-19 را ندید؟ چرا آنها نتوانستند هیچ بیمار COVID-19 را بهبود بخشند؟ این افکار در حال تغییر مکان عقاید در کلیساهای نبوی در نیجریه است.

اشتراک گذاری