درک جنگ در اتیوپی: علل، فرآیندها، احزاب، پویایی، پیامدها و راه حل های مورد نظر

پروفسور یان آببینک لیدن
پروفسور جان آبینک، دانشگاه لیدن

من از دعوت برای سخنرانی در سازمان شما مفتخرم. من در مورد مرکز بین المللی میانجیگری قومی-مذهبی (ICERM) اطلاعی نداشتم. با این حال، پس از مطالعه وب سایت و اطلاع از ماموریت و فعالیت های شما، من تحت تاثیر قرار گرفتم. نقش «میانجیگری قومی-مذهبی» می‌تواند در دستیابی به راه‌حل‌ها و امید دادن به بهبودی و بهبودی ضروری باشد، و علاوه بر تلاش‌های صرفاً «سیاسی» برای حل منازعه یا ایجاد صلح به معنای رسمی، لازم است. همیشه یک پایگاه یا پویایی اجتماعی و فرهنگی گسترده‌تر برای درگیری‌ها و نحوه مبارزه، توقف و در نهایت حل آنها وجود دارد و میانجیگری یک پایگاه اجتماعی می‌تواند به درگیری کمک کند. دگرگونییعنی توسعه اشکال بحث و مدیریت به جای مبارزه واقعی با اختلافات.

در مطالعه موردی اتیوپی که امروز در مورد آن بحث می کنیم، راه حل هنوز در چشم نیست، اما جنبه های اجتماعی-فرهنگی، قومی و مذهبی بسیار مفید خواهد بود که هنگام تلاش برای رسیدن به یک راه حل در نظر گرفته شود. میانجیگری مقامات مذهبی یا رهبران جامعه هنوز فرصت واقعی داده نشده است.

من یک مقدمه کوتاه در مورد ماهیت این درگیری ارائه خواهم کرد و پیشنهاداتی در مورد چگونگی پایان دادن به آن ارائه خواهم کرد. من مطمئن هستم که همه شما قبلاً چیزهای زیادی در مورد آن می دانید و اگر موارد خاصی را تکرار کردم مرا ببخشید.

بنابراین، دقیقاً در اتیوپی، قدیمی ترین کشور مستقل آفریقا که هرگز مستعمره نشده است، چه اتفاقی افتاد؟ کشوری با تنوع زیاد، سنت های قومی فراوان، و غنای فرهنگی، از جمله مذاهب. این دومین نوع مسیحیت در آفریقا (بعد از مصر)، یهودیت بومی، و پیوند بسیار اولیه با اسلام، حتی قبل از هجرت (622).

اساس درگیری(های) مسلحانه کنونی در اتیوپی، سیاست های نادرست، غیردموکراتیک، ایدئولوژی قومیتی، منافع نخبگان بی احترامی به پاسخگویی به مردم و همچنین مداخله خارجی است.

دو رقیب اصلی جنبش شورشی، جبهه آزادی‌بخش خلق Tigray (TPLF) و دولت فدرال اتیوپی هستند، اما دیگران نیز درگیر شده‌اند: اریتره، شبه‌نظامیان محلی دفاع از خود و چند جنبش خشونت‌آمیز رادیکال متحد TPLF، مانند OLA، "ارتش آزادیبخش اورومو". و سپس جنگ سایبری وجود دارد.

مبارزه یا جنگ مسلحانه نتیجه آن است شکست نظام سیاسی و گذار دشوار از یک خودکامگی سرکوبگر به یک سیستم سیاسی دموکراتیک. این انتقال در آوریل 2018، زمانی که نخست وزیر تغییر کرد، آغاز شد. TPLF حزب کلیدی در "ائتلاف" گسترده تر EPRDF بود که از مبارزه مسلحانه علیه ارتش قبلی بیرون آمد. درگ بنابراین، اتیوپی هرگز واقعاً یک سیستم سیاسی باز و دموکراتیک نداشت و TPLF-EPRDF آن را تغییر نداد. نخبگان TPLF از منطقه قومی تیگری پدید آمدند و جمعیت تیگری در بقیه اتیوپی پراکنده شدند (حدود 1991٪ از کل جمعیت). هنگامی که در قدرت بود (در آن زمان، با نخبگان مرتبط دیگر احزاب «قومی» در آن ائتلاف)، رشد و توسعه اقتصادی را بیشتر کرد، اما همچنین قدرت سیاسی و اقتصادی زیادی را جمع کرد. دولت نظارتی شدیداً سرکوبگر را حفظ کرد که در پرتو سیاست قومی تغییر شکل داد: هویت مدنی مردم به طور رسمی در اصطلاحات قومی تعیین شده بود و نه چندان به معنای گسترده شهروندی اتیوپی. بسیاری از تحلیلگران در اوایل دهه 2018 نسبت به این امر هشدار دادند و البته بیهوده، زیرا این یک سیاسی مدلی که TPLF می خواست برای اهداف مختلف (از جمله «توانمندسازی گروه های قومی»، «برابری قومی-زبانی» و غیره) نصب کند. میوه های تلخ مدلی که امروز درو می کنیم - خصومت قومی، اختلافات، رقابت شدید گروهی (و اکنون، به دلیل جنگ، حتی نفرت). به تعبیر رنه ژیرار، نظام سیاسی بی‌ثباتی ساختاری و رقابت تقلیدی را ایجاد کرد. این جمله اتیوپیایی که اغلب از آن نقل می شود، «از جریان برق و سیاست دوری کنید» (یعنی ممکن است کشته شوید)، در اتیوپی پس از سال 1991 اعتبار خود را حفظ کرد... و نحوه مدیریت قومیت سیاسی هنوز یک چالش بزرگ در اصلاح اتیوپی است. سیاست.

تنوع قومی-زبانی البته در اتیوپی مانند اکثر کشورهای آفریقایی یک واقعیت است، اما 30 سال گذشته نشان داده است که قومیت به خوبی با سیاست ترکیب نمی شود، یعنی به عنوان فرمولی برای سازماندهی سیاسی به خوبی کار نمی کند. تبدیل سیاست قومیت و "ناسیونالیسم قومی" به سیاست دموکراتیک واقعی مسئله محور توصیه می شود. شناخت کامل سنت‌ها/هویت‌های قومی خوب است، اما نه از طریق ترجمه یک به یک آنها به سیاست.

همانطور که می دانید جنگ در شب 3-4 نوامبر 2020 با حمله ناگهانی TPLF به ارتش فدرال اتیوپی مستقر در منطقه Tigray در مرز اریتره آغاز شد. به دلیل جنگ قبلی با اریتره، بیشترین تمرکز ارتش فدرال، فرماندهی مجهز شمال، در واقع در آن منطقه بود. حمله به خوبی آماده شده بود. TPLF قبلاً انبارهای اسلحه و سوخت در Tigray ساخته بود که بیشتر آن در مکان های مخفی دفن شده بود. و برای شورش 3-4 نوامبر 2020 آنها به افسران و سربازان تیگرایان نزدیک شده بودند. در داخل ارتش فدرال برای همکاری، که آنها تا حد زیادی انجام دادند. این نشان دهنده آمادگی TPLF برای استفاده نامحدود از خشونت بود به عنوان یک ابزار سیاسی برای خلق واقعیت های جدید این موضوع در مراحل بعدی درگیری نیز مشهود بود. لازم به ذکر است که شیوه بی‌رحمانه حمله به اردوگاه‌های ارتش فدرال (با کشته شدن حدود 4,000 سرباز فدرال در خواب و سایرین در جنگ) و علاوه بر این، کشتار قومی مای کادر (در تاریخ) 9 تا 10 نوامبر 2020) توسط اکثر اتیوپیایی‌ها فراموش یا نبخشیده نشده‌اند: به‌طور گسترده به‌عنوان بسیار خیانت‌کار و بی‌رحمانه دیده می‌شد.

دولت فدرال اتیوپی روز بعد به این حمله پاسخ داد و در نهایت پس از سه هفته نبرد دست برتر را به دست آورد. دولت موقتی را در پایتخت تیگری، Meqele، با کارکنان تیگرایان نصب کرد. اما شورش ادامه یافت و مقاومت در مناطق روستایی و خرابکاری و ترور TPLF در منطقه خود پدیدار شد. تخریب مجدد تعمیرات مخابراتی، ممانعت کشاورزان از کشت زمین، هدف قرار دادن مقامات تیگری در اداره موقت منطقه ای (با نزدیک به صد نفر ترور شده). پرونده غم انگیز مهندس انبزا تادسه و مصاحبه با بیوه اش). نبردها برای ماه ها ادامه داشت و خسارت های عمده ای وارد شد و سوء استفاده هایی صورت گرفت.

در 28 ژوئن 2021 ارتش فدرال در خارج از Tigray عقب نشینی کرد. دولت یک آتش بس یک جانبه ارائه کرد - برای ایجاد فضای تنفس، اجازه دادن به TPLF برای تجدید نظر و همچنین دادن فرصت به کشاورزان تیگرایان برای شروع کار کشاورزی خود. این افتتاح توسط رهبری TPLF پذیرفته نشد. آنها به جنگ سخت روی آوردند. عقب نشینی ارتش اتیوپی فضایی را برای حملات مجدد TPLF ایجاد کرده بود و در واقع نیروهای آنها به سمت جنوب پیشروی کردند و غیرنظامیان و زیرساخت های اجتماعی خارج از تیگری را به شدت هدف قرار دادند و خشونت بی سابقه ای را اعمال کردند: تاکتیک های "هدف گیری" قومی، تاکتیک های زمین سوخته، ارعاب غیرنظامیان با وحشیانه. زور و اعدام و تخریب و غارت (بدون اهداف نظامی).

سوال این است که چرا این جنگ شدید، این تجاوز؟ آیا تیگریان ها در خطر بودند، آیا منطقه و مردم آنها از نظر وجودی تهدید می شد؟ خوب، این روایت سیاسی است که TPLF ساخته و به جهان خارج ارائه کرد، و حتی تا آنجا پیش رفت که مدعی محاصره سیستماتیک بشردوستانه بر تیگری و به اصطلاح نسل کشی بر مردم تیگرایان شد. هیچ کدام از این دو ادعا درست نبود.

آنجا بود ایجاد تنش در سطح نخبگان از اوایل سال 2018 بین رهبری حاکم TPLF در ایالت منطقه ای تیگری و دولت فدرال، درست است. اما این بیشتر مسائل سیاسی-اداری و نکات مربوط به سوء استفاده از قدرت و منابع اقتصادی و همچنین مقاومت رهبری TPLF در برابر دولت فدرال در اقدامات اضطراری COVID-19 و به تاخیر انداختن انتخابات ملی بود. آنها می توانستند حل شوند. اما ظاهراً رهبری TPLF نمی‌توانست تنزل مقام از رهبری فدرال را در مارس 2018 بپذیرد و از افشای احتمالی مزایای اقتصادی ناعادلانه و سابقه سرکوب آنها در سال‌های گذشته بیم داشت. آنها هم امتناع کردند هر گفتگو/مذاکرات با هیئت‌های دولت فدرال، گروه‌های زنان یا مقامات مذهبی که در سال قبل از جنگ به تیگری رفتند و از آنها درخواست سازش کردند. TPLF فکر می کرد که می تواند از طریق یک شورش مسلحانه قدرت را به دست بگیرد و به آدیس آبابا راهپیمایی کند، یا در غیر این صورت چنان ویرانی در کشور ایجاد کند که دولت نخست وزیر فعلی ابی احمد سقوط کند.

این طرح شکست خورد و جنگ زشتی حاصل شد، هنوز هم امروز (30 ژانویه 2022) که ما صحبت می کنیم، تمام نشده است.

به عنوان محققی در مورد اتیوپی که در بخش‌های مختلف کشور، از جمله شمال، کار میدانی انجام داده‌ام، از مقیاس و شدت بی‌سابقه خشونت، به‌ویژه توسط TPLF، شوکه شدم. نیروهای دولت فدرال نیز عاری از سرزنش نبودند، به ویژه در ماه های اول جنگ، اگرچه متخلفان دستگیر شدند. زیر را ببینید.

در مرحله اول جنگ در نوامبر 2020 تا حدود. ژوئن 2021، سوء استفاده و بدبختی توسط همه طرف‌ها، همچنین توسط نیروهای اریتره که درگیر شدند، اعمال شد. تجاوزات ناشی از خشم توسط سربازان و شبه نظامیان در تیگری غیرقابل قبول بود و توسط دادستان کل اتیوپی تحت پیگرد قانونی قرار گرفت. با این حال، بعید است که آنها بخشی از یک نبرد از پیش تعیین شده باشند سیاست از ارتش اتیوپی گزارشی (منتشر شده در 3 نوامبر 2021) در مورد این موارد نقض حقوق بشر در مرحله اول این جنگ، یعنی تا 28 ژوئن 2021، توسط یک تیم کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد و کمیته مستقل حقوق بشر سازمان ملل متحد تهیه شده بود و ماهیت و گستره آن را نشان می داد. از سوء استفاده ها همانطور که گفته شد، بسیاری از مجرمان ارتش اریتره و اتیوپی به دادگاه آورده شدند و دوران محکومیت خود را سپری کردند. سوء استفاده کنندگان در طرف TPLF هرگز توسط رهبری TPLF متهم نشدند، برعکس.

پس از گذشت بیش از یک سال از درگیری، اکنون درگیری کمتری روی زمین وجود دارد، اما هنوز به پایان نرسیده است. از 22 دسامبر 2021، هیچ نبرد نظامی در خود منطقه تیگری وجود ندارد - زیرا به نیروهای فدرال که TPLF را عقب رانده بودند دستور داده شد در مرز ایالتی منطقه ای تیگری توقف کنند. اگرچه حملات هوایی گاه به گاه در خطوط تدارکاتی و مراکز فرماندهی در تیگری انجام می شود. اما جنگ در بخش‌هایی از منطقه آمهارا (مثلاً در اورجل، آدی آرکای، واجا، تیموگا، و کوبو) و در منطقه آفار (مثلاً در آباله، زوبیل و بارهاله) در مرز منطقه تیگری ادامه یافت. همچنین بستن خطوط تدارکات بشردوستانه به خود تیگری. گلوله باران مناطق غیرنظامی همچنان ادامه دارد، کشتار و تخریب اموال نیز به ویژه زیرساخت های پزشکی، آموزشی و اقتصادی ادامه دارد. شبه نظامیان محلی آفار و آمهارا به مقابله می پردازند، اما ارتش فدرال هنوز به طور جدی درگیر نشده است.

اکنون برخی اظهارات محتاطانه در مورد گفتگوها/مذاکرات شنیده می شود (اخیراً توسط آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، و از طریق نماینده ویژه اتحادیه آفریقا برای شاخ آفریقا، رئیس جمهور سابق اولوسگون اوباسانجو). اما موانع زیادی وجود دارد. و طرف های بین المللی مانند سازمان ملل، اتحادیه اروپا یا ایالات متحده این کار را انجام می دهند نه از TPLF درخواست کنید که متوقف شود و پاسخگو باشد. قوطی "معامله" با TPLF وجود دارد؟ شک جدی وجود دارد. بسیاری در اتیوپی TPLF را غیرقابل اعتماد می دانند و احتمالاً همیشه می خواهند به دنبال فرصت های دیگری برای خرابکاری در دولت باشند.

چالش های سیاسی که وجود داشت قبل از جنگ هنوز وجود دارد و با جنگ هیچ قدمی به راه حل نزدیکتر نشده است.

در کل جنگ، TPLF همیشه یک «روایت کم سن و سال» درباره خود و منطقه‌شان ارائه می‌کرد. اما این مشکوک است - آنها واقعاً یک حزب فقیر و رنج کشیده نبودند. آنها بودجه زیادی داشتند، دارایی های اقتصادی عظیمی داشتند، در سال 2020 هنوز تا دندان مسلح بودند و برای جنگ آماده شده بودند. آن‌ها روایتی از حاشیه‌نشینی و به‌اصطلاح قربانی‌شدن قومیتی را برای افکار جهانی و مردم خود که تحت کنترل قوی بودند، توسعه دادند (تیگری یکی از کم دموکراتیک‌ترین مناطق اتیوپی در 30 سال گذشته بود). اما این روایت، بازی با کارت قومی، قانع کننده نبود، همچنین زیرا تعداد زیادی از تیگرایان در دولت فدرال و در سایر موسسات در سطح ملی کار می کنند: وزیر دفاع، وزیر بهداشت، رئیس دفتر بسیج GERD، وزیر سیاست دموکراتیزاسیون، و روزنامه نگاران برتر مختلف. همچنین بسیار مشکوک است که آیا جمعیت وسیع تر تیگرایان همگی از این جنبش TPLF حمایت کنند. ما واقعاً نمی توانیم بدانیم، زیرا هیچ جامعه مدنی مستقل واقعی، هیچ مطبوعات آزاد، هیچ بحث عمومی یا مخالفتی در آنجا وجود نداشته است. در هر صورت، مردم انتخاب چندانی نداشتند، و بسیاری نیز از نظر اقتصادی از رژیم TPLF سود می بردند (بیشتر تیگرایان های خارج از اتیوپی قطعاً دارند).

همچنین یک مافیای سایبری فعال، به گفته برخی، وابسته به TPLF، درگیر کمپین های سازماندهی شده اطلاعات نادرست و ارعاب بود که بر رسانه های جهانی و حتی سیاست گذاران بین المللی تأثیر داشت. آنها در حال بازیافت روایات مربوط به به اصطلاح "نسل کشی تیگری" در حال ساخت بودند: اولین هشتگ در این مورد چند ساعت پس از حمله TPLF به نیروهای فدرال در 4 نوامبر 2020 ظاهر شد. بنابراین، این درست نبود، و سوء استفاده از این اصطلاح به عنوان یک تلاش تبلیغاتی از پیش طراحی شده بود. یکی دیگر در «محاصره بشردوستانه» تیگری بود. آنجا is ناامنی غذایی جدی در Tigray، و اکنون نیز در مناطق جنگی مجاور، اما قحطی در Tigray در نتیجه یک "محاصره" نیست. دولت فدرال از همان ابتدا کمک های غذایی ارائه کرد – اگرچه کافی نبود، اما نتوانست: جاده ها مسدود شد، باند فرودگاه تخریب شد (مثلاً در اکسوم)، آذوقه هایی که اغلب توسط ارتش TPLF دزدیده می شد، و کامیون های کمک غذایی به تیگری مصادره شد.

بیش از 1000 کامیون کمک غذایی که از چند ماه گذشته به تیگری رفتند (اکثر آنها با سوخت کافی برای سفر برگشت) هنوز تا ژانویه 2022 شناسایی نشده بودند: آنها احتمالاً برای انتقال نیرو توسط TPLF استفاده می شدند. در هفته دوم و سوم ژانویه 2022، سایر کامیون های کمک رسانی مجبور به بازگشت شدند زیرا TPLF به منطقه Afar در اطراف اباعلا حمله کرد و در نتیجه جاده دسترسی را بست.

و اخیراً کلیپ‌های ویدیویی از منطقه آفار دیدیم که نشان می‌دهد با وجود یورش بی‌رحمانه TPLF به مردم آفر، آفرهای محلی همچنان به کاروان‌های بشردوستانه اجازه می‌دهند تا از منطقه خود به تیگری عبور کنند. چیزی که در ازای آن به دست آوردند، گلوله باران روستاها و کشتار غیرنظامیان بود.

یک عامل پیچیده بزرگ، واکنش دیپلماتیک جهانی، عمدتاً کشورهای کمک کننده غربی (به ویژه از ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا) بوده است: ظاهراً ناکافی و سطحی، نه مبتنی بر دانش: فشار ناروا و مغرضانه بر دولت فدرال، عدم توجه به منافع اتیوپیایی مردم (به ویژه، قربانیان)، در ثبات منطقه ای، یا در کل اقتصاد اتیوپی.

به عنوان مثال، ایالات متحده بازتاب های سیاسی عجیبی از خود نشان داد. در کنار فشارهای مداوم بر نخست وزیر ابی برای توقف جنگ - اما نه بر TPLF - آنها در نظر داشتند برای "تغییر رژیم" در اتیوپی کار کنند. آنها تا ماه گذشته گروه های مخالف مخالف را به واشنگتن و سفارت آمریکا در آدیس آبابا دعوت کردند نگه داشته شد از اتباع خود و به طور کلی خارجی ها به ترک اتیوپی، به ویژه آدیس آبابا، «در حالی که هنوز زمان وجود داشت».

سیاست ایالات متحده ممکن است تحت تأثیر ترکیبی از عناصر قرار گیرد: شکست ایالات متحده در افغانستان. حضور یک گروه با نفوذ طرفدار TPLF در وزارت امور خارجه و USAID. سیاست ایالات متحده طرفدار مصر و موضع ضد اریتره آن؛ ناقص پردازش اطلاعات/اطلاعات در مورد درگیری و وابستگی به کمک اتیوپی.

همچنین جوزپ بورل، هماهنگ‌کننده امور خارجی اتحادیه اروپا و بسیاری از نمایندگان پارلمان اتحادیه اروپا، با فراخوان‌های خود برای تحریم، بهترین جنبه خود را نشان نداده‌اند.

La رسانه های جهانی همچنین نقش قابل توجهی ایفا کرد، با مقالات و برنامه های اغلب بد تحقیق (به ویژه CNN اغلب کاملا غیر قابل قبول بود). آنها اغلب طرف TPLF را می گرفتند و به ویژه بر دولت فدرال اتیوپی و نخست وزیر آن تمرکز می کردند، با این جمله قابل پیش بینی: "چرا یک برنده جایزه صلح نوبل باید به جنگ برود؟" (اگرچه، بدیهی است که اگر کشور در یک جنگ شورشی مورد حمله قرار گیرد، نمی‌توان رهبر یک کشور را «گروگان» آن جایزه نگه داشت).

رسانه های جهانی همچنین به طور منظم جنبش هشتگ «#NoMore» را که به سرعت در حال ظهور است در میان مهاجران اتیوپیایی و اتیوپیایی های محلی، که در برابر مداخله و گرایش مداوم گزارش های رسانه های غربی و محافل ایالات متحده، اتحادیه اروپا و سازمان ملل مقاومت می کردند، تحقیر یا نادیده می گرفتند. به نظر می‌رسد که مهاجران اتیوپی اکثریت زیادی پشت رویکرد دولت اتیوپی هستند، اگرچه آنها با نگاهی انتقادی از آن پیروی می‌کنند.

یک مورد اضافی در مورد واکنش بین‌المللی: سیاست تحریم‌های ایالات متحده علیه اتیوپی و حذف اتیوپی از AGOA (تعرفه‌های واردات کمتر بر کالاهای تولیدی به ایالات متحده آمریکا) در تاریخ 1 ژانویه 2022: اقدامی غیرمولد و غیر حساس. این فقط اقتصاد تولیدی اتیوپی را خراب می‌کند و ده‌ها هزار کارگر، عمدتاً زن، را بیکار می‌کند - کارگرانی که عمدتاً از نخست‌وزیر ابی در سیاست‌هایش حمایت می‌کنند.

خب الآن کجاییم؟

TPLF توسط ارتش فدرال به سمت شمال شکست خورده است. اما جنگ هنوز تمام نشده است. اگرچه دولت از TPLF خواست تا جنگ را متوقف کند و حتی مبارزات خود را در مرزهای ایالت منطقه ای تیگری متوقف کرد، TPLF به حمله، کشتار، تجاوز به غیرنظامیان و تخریب روستاها و شهرها در افار و شمال آمهارا ادامه می دهد..

آنها ظاهراً هیچ برنامه سازنده ای برای آینده سیاسی اتیوپی یا تیگری ندارند. در هر توافق یا عادی سازی آینده، مسلماً باید منافع جمعیت تیگرایان از جمله رسیدگی به ناامنی غذایی در نظر گرفته شود. قربانی کردن آنها مناسب و از نظر سیاسی ضد تولید نیست. تیگری یک منطقه تاریخی، مذهبی و فرهنگی در اتیوپی است که باید مورد احترام و بازسازی قرار گیرد. اینکه این کار تحت رژیم TPLF که به گفته بسیاری از تحلیلگران اکنون صرفاً تاریخ انقضای خود را سپری کرده است، قابل انجام باشد، فقط مشکوک است. اما به نظر می رسد که TPLF به عنوان یک جنبش نخبگان اقتدارگرا، نیازهای درگیری برای سرپا ماندن، همچنین نسبت به جمعیت خود در Tigray - برخی از ناظران خاطرنشان کرده‌اند که ممکن است بخواهند لحظه پاسخگویی را به خاطر تمام اتلاف منابع خود و مجبور کردن سربازان زیادی به تعویق بیندازند. کودک سربازان در میان آنها - به جنگ، به دور از فعالیت های تولیدی و آموزش.

در کنار آوارگی صدها هزار نفر، در واقع هزاران کودک و نوجوان تقریباً دو سال است که از تحصیل محروم شده اند - همچنین در مناطق جنگی افار و آمهارا، از جمله در تیگری.

فشار جامعه بین‌المللی (بخوانید: غربی) تا کنون بیشتر بر دولت اتیوپی برای مذاکره و تسلیم شدن اعمال می‌شد - و نه بر TPLF. دولت فدرال و نخست وزیر ابی در حال گذراندن طناب هستند. او باید به حوزه انتخابیه داخلی خود فکر کند و نشان دادن تمایل به "سازش" با جامعه بین المللی. او این کار را کرد: دولت حتی شش تن از رهبران ارشد زندانی TPLF را اوایل ژانویه 2022 به همراه برخی دیگر از زندانیان جنجالی آزاد کرد. ژست خوبی بود، اما هیچ تاثیری نداشت - بدون واکنش متقابل از TPLF.

نتیجه گیری: چگونه می توان به سمت یک راه حل کار کرد؟

  1. درگیری در شمال اتیوپی به صورت جدی آغاز شد سیاسی مناقشه ای که در آن یکی از طرفین، TPLF، بدون توجه به عواقب آن، آماده استفاده از خشونت ویرانگر بود. در حالی که راه حل سیاسی هنوز ممکن و مطلوب است، حقایق این جنگ آنقدر تاثیرگذار بوده است که یک معامله سیاسی کلاسیک یا حتی گفتگو اکنون بسیار دشوار است... مردم اتیوپی در اکثریت بزرگ ممکن است نپذیرند که نخست وزیر پشت میز مذاکره بنشیند. با گروهی از رهبران TPLF (و متحدان آنها، OLA) که چنین کشتار و ظلمی را ترتیب دادند که بستگان، پسران و دختران آنها قربانی آن شده اند. البته فشارهایی از سوی سیاستمداران به اصطلاح واقع گرا در جامعه جهانی برای انجام این کار وجود خواهد داشت. اما یک میانجیگری و فرآیند گفتگوی پیچیده باید با احزاب/بازیگران منتخب در این درگیری تنظیم شود، که شاید از کاهش سطح: سازمان های جامعه مدنی، رهبران مذهبی، و افراد تجاری.
  2. به طور کلی، روند اصلاحات سیاسی-حقوقی در اتیوپی باید ادامه یابد و فدراسیون دموکراتیک و حاکمیت قانون را تقویت کند، و همچنین TPLF را که این کار را نپذیرفت، خنثی/حاشیه کند.

روند دموکراتیک تحت فشار رادیکال های قومی-ناسیونالیست و منافع شخصی است و دولت نخست وزیر ابی نیز گاهی تصمیمات مشکوکی را در مورد فعالان و روزنامه نگاران می گیرد. علاوه بر این، احترام به آزادی ها و سیاست های رسانه ای در کشورهای مختلف منطقه ای در اتیوپی متفاوت است.

  1. روند «گفتگوی ملی» در اتیوپی، که در دسامبر 2021 اعلام شد، یک راه رو به جلو است (شاید، این می تواند به یک فرآیند حقیقت و آشتی گسترش یابد). این گفتگو قرار است یک انجمن نهادی برای گرد هم آوردن همه ذینفعان سیاسی مرتبط برای بحث در مورد چالش های سیاسی فعلی باشد.

"گفتگوی ملی" جایگزینی برای مذاکرات پارلمان فدرال نیست، بلکه به اطلاع رسانی به آنها و قابل مشاهده کردن دامنه و ورودی دیدگاه های سیاسی، نارضایتی ها، بازیگران و منافع کمک خواهد کرد.

بنابراین ممکن است به معنای زیر نیز باشد: اتصال به مردم خارج از چارچوب سیاسی-نظامی موجود، به سازمان های جامعه مدنی، و از جمله رهبران و سازمان های مذهبی. در واقع، گفتمان دینی و فرهنگی برای شفابخشی جامعه ممکن است اولین گام روشن باشد. توسل به ارزش‌های اساسی مشترک که اکثر اتیوپی‌ها در زندگی روزمره مشترک هستند.

  1. بررسی کامل جنایات جنگی از 3 نوامبر 2020، با پیروی از فرمول و رویه گزارش ماموریت مشترک EHRC-UNCHR در 3 نوامبر 2021 (که قابل تمدید است) مورد نیاز است.
  2. مذاکره برای غرامت، خلع سلاح، بهبودی و بازسازی باید انجام شود. عفو رهبران شورشیان بعید است.
  3. جامعه بین المللی (به ویژه غرب) نیز در این امر نقش دارد: بهتر است تحریم ها و تحریم های دولت فدرال اتیوپی متوقف شود. و برای تغییر، همچنین فشار آورده و TPLF را برای پاسخگویی فراخواند. آنها همچنین باید به ارائه کمک های بشردوستانه ادامه دهند، از سیاست های تصادفی حقوق بشر به عنوان عامل بسیار مهم برای قضاوت در مورد این درگیری استفاده نکنند، و دوباره به طور جدی با دولت اتیوپی درگیر شوند و از همکاری های اقتصادی و سایر همکاری های بلندمدت حمایت و توسعه دهند.
  4. چالش بزرگ در حال حاضر چگونگی دستیابی به صلح است با عدالت ... فقط یک فرآیند میانجیگری به دقت سازماندهی شده می تواند این کار را آغاز کند. اگر عدالت اجرا نشود، بی ثباتی و رویارویی مسلحانه دوباره ظاهر خواهد شد.

سخنرانی ارائه شده توسط پروفسور جان آبینک از دانشگاه لیدن در نشست عضویت در ژانویه 2022 مرکز بین المللی میانجیگری قومی-مذهبی، نیویورک، در ژانویه 30، 2022. 

اشتراک گذاری

مقالات مرتبط

گرویدن به اسلام و ناسیونالیسم قومی در مالزی

این مقاله بخشی از یک پروژه تحقیقاتی بزرگتر است که بر ظهور ناسیونالیسم قومی مالایی و برتری در مالزی تمرکز دارد. در حالی که ظهور ناسیونالیسم قومی مالایی را می توان به عوامل مختلفی نسبت داد، این مقاله به طور خاص بر قانون تغییر مذهب اسلامی در مالزی و اینکه آیا این احساس برتری قومی مالایی را تقویت کرده است یا خیر، تمرکز دارد. مالزی کشوری چند قومیتی و مذهبی است که در سال 1957 استقلال خود را از بریتانیا به دست آورد. مالایی ها به عنوان بزرگترین گروه قومی همواره دین اسلام را بخشی از هویت خود می دانند که آنها را از سایر اقوام که در دوران استعمار بریتانیا به کشور آورده شده اند جدا می کند. در حالی که اسلام دین رسمی است، قانون اساسی به سایر ادیان اجازه می دهد تا توسط مالزیایی های غیرمالایی، یعنی چینی ها و هندی ها، به صورت مسالمت آمیز انجام شوند. با این حال، قانون اسلامی که بر ازدواج مسلمانان در مالزی حاکم است، مقرر کرده است که غیر مسلمانان در صورت تمایل به ازدواج با مسلمانان باید به اسلام گرویدند. در این مقاله، من استدلال می کنم که قانون تغییر اسلام به عنوان ابزاری برای تقویت احساسات ملی گرایی قومی مالایی در مالزی استفاده شده است. داده های اولیه بر اساس مصاحبه با مسلمانان مالایی که با غیرمالایی ها ازدواج کرده اند جمع آوری شد. نتایج نشان داده است که اکثر مصاحبه شوندگان مالایی، گرویدن به اسلام را آن گونه که دین اسلام و قوانین ایالتی لازم است، ضروری می دانند. علاوه بر این، آنها همچنین دلیلی برای مخالفت غیرمالایی‌ها با گرویدن به اسلام نمی‌بینند، زیرا پس از ازدواج، فرزندان به طور خودکار طبق قانون اساسی، که دارای موقعیت و امتیازات نیز می‌باشد، مالایی محسوب می‌شوند. دیدگاه‌های غیرمالایی‌هایی که به اسلام گرویده‌اند بر اساس مصاحبه‌های ثانویه است که توسط دانشمندان دیگر انجام شده است. از آنجایی که مسلمان بودن با مالایی بودن همراه است، بسیاری از غیرمالایی‌هایی که تغییر مذهب داده‌اند احساس هویت مذهبی و قومیتی خود را از دست داده‌اند و برای پذیرش فرهنگ قومیتی مالایی احساس فشار می‌کنند. در حالی که تغییر قانون تبدیل ممکن است دشوار باشد، گفتگوهای باز بین ادیان در مدارس و بخش های دولتی ممکن است اولین گام برای مقابله با این مشکل باشد.

اشتراک گذاری

ادیان در ایگبولند: تنوع، ارتباط و تعلق

دین یکی از پدیده های اجتماعی-اقتصادی است که تأثیرات غیرقابل انکاری بر بشریت در هر جای دنیا دارد. به همان اندازه که مقدس به نظر می رسد، دین نه تنها برای درک وجود هر جمعیت بومی مهم است، بلکه در زمینه های بین قومی و توسعه ای نیز مرتبط است. شواهد تاریخی و قوم‌نگاری درباره مظاهر و نام‌گذاری‌های مختلف پدیده دین فراوان است. ملت ایگبو در جنوب نیجریه، در دو سوی رودخانه نیجر، یکی از بزرگ‌ترین گروه‌های فرهنگی کارآفرین سیاه‌پوست در آفریقا است، با شور مذهبی بی‌گمان که بر توسعه پایدار و تعاملات بین قومیتی در مرزهای سنتی آن دلالت دارد. اما چشم انداز مذهبی ایگبولند دائما در حال تغییر است. تا سال 1840، دین(های) غالب ایگبو بومی یا سنتی بود. کمتر از دو دهه بعد، زمانی که فعالیت مبلغان مسیحی در این منطقه آغاز شد، نیروی جدیدی آزاد شد که در نهایت منظره مذهبی بومی منطقه را دوباره پیکربندی کرد. مسیحیت رشد کرد تا سلطه این دومی را کوچک کند. قبل از صدمین سالگرد مسیحیت در ایگبولند، اسلام و دیگر مذاهب کمتر سلطه گر برای رقابت با ادیان بومی ایگبو و مسیحیت به وجود آمدند. این مقاله تنوع مذهبی و ارتباط عملکردی آن با توسعه هماهنگ در ایگبولند را دنبال می‌کند. داده های خود را از آثار منتشر شده، مصاحبه ها و مصنوعات می گیرد. این استدلال می‌کند که با ظهور مذاهب جدید، چشم‌انداز مذهبی ایگبو به تنوع و/یا سازگاری، یا برای فراگیری یا انحصار در میان ادیان موجود و در حال ظهور، برای بقای ایگبو ادامه خواهد داد.

اشتراک گذاری