نگرش سرد نسبت به پناهندگان در ایتالیا

چی شد؟ پیشینه تاریخی درگیری

آبه در سال 1989 در اریتره به دنیا آمد. او پدرش را در طول جنگ مرزی اتیو-اریتره از دست داد و مادر و دو خواهرش را پشت سر گذاشت. آبه یکی از معدود دانشجویان باهوشی بود که موفق به گذراندن کالج شد. آبه با تحصیل در رشته فناوری اطلاعات در دانشگاه آسمارا، یک شغل نیمه وقت برای حمایت از مادر و خواهران بیوه خود داشت. در این زمان بود که دولت اریتره تلاش کرد او را ملزم به پیوستن به ارتش ملی کند. با این وجود، او اصلاً علاقه ای به پیوستن به ارتش نداشت. ترس او این بود که به سرنوشت پدرش دچار شود و نمی خواست خانواده اش را بدون حمایت رها کند. آبه به دلیل امتناع از پیوستن به ارتش به مدت یک سال زندانی و شکنجه شد. آبه بیمار بود و دولت او را به بیمارستان برد تا درمان شود. آبه پس از بهبودی پس از بیماری، کشور خود را ترک کرد و از طریق صحرای صحرا به سودان و سپس لیبی رفت و در نهایت با عبور از دریای مدیترانه، خود را به ایتالیا رساند. آبه وضعیت پناهندگی گرفت، شروع به کار کرد و تحصیلات دانشگاهی خود را در ایتالیا ادامه داد.

آنا یکی از همکلاسی های آبه است. او ضد جهانی شدن است، چندفرهنگی را محکوم می کند و مخالفت شدیدی با پناهندگان دارد. او معمولاً در هر تجمع ضد مهاجرتی در شهر شرکت می کند. در طول معرفی کلاس آنها، او در مورد وضعیت پناهندگی آبه شنید. آنا می خواهد موضع خود را به آبه بیان کند و به دنبال زمان و مکان مناسبی بود. یک روز، آبه و آنا زودتر به کلاس آمدند و آبه به او سلام کرد و او پاسخ داد: «می‌دانی، این را شخصی نگیری، اما من از پناهندگان، از جمله تو، متنفرم. آنها باری برای اقتصاد ما هستند. آنها بد اخلاق هستند. آنها به زنان احترام نمی گذارند. و آنها نمی خواهند فرهنگ ایتالیایی را جذب و اتخاذ کنند. و شما در اینجا در دانشگاهی که یک شهروند ایتالیایی فرصت حضور در آن را داشته باشد، یک موقعیت تحصیلی می گیرید.

آبه پاسخ داد: «اگر خدمت اجباری سربازی و ناامیدی که در کشورم مورد آزار و اذیت قرار می گرفتم نبود، من هیچ علاقه ای به ترک کشورم و آمدن به ایتالیا نداشتم. علاوه بر این، آبه تمام ادعاهای پناهندگی را که آنا بیان کرده بود رد کرد و گفت که آنها نماینده او به عنوان یک فرد نیستند. وسط بحث، همکلاسی هایشان برای شرکت در کلاس حاضر شدند. از آبه و آنا خواسته شد در یک جلسه میانجیگری شرکت کنند تا در مورد اختلافات خود بحث کنند و بررسی کنند که چه کاری می توان برای کاهش یا حذف تنش های آنها انجام داد.

داستان های یکدیگر – چگونه هر فرد موقعیت را درک می کند و چرا؟

داستان آنا - آبه و سایر پناهندگانی که به ایتالیا می آیند مشکلاتی هستند و برای ایمنی و امنیت شهروندان خطرناک هستند.

موقعیت: آبه و سایر پناهندگان مهاجران اقتصادی، متجاوزین، افراد غیرمتمدن هستند. اینجا در ایتالیا نباید از آنها استقبال کرد.

علاقه مندی ها:

امنیت ایمنی: آنا معتقد است که همه پناهندگانی که از کشورهای در حال توسعه (از جمله کشور مادر آبه، اریتره) می آیند، برای فرهنگ ایتالیایی عجیب هستند. مخصوصاً نمی دانند که چگونه با زنان رفتار کنند. آنا می ترسد اتفاقی که در شهر کلن آلمان در شب سال نو در سال 2016 رخ داد که شامل تجاوز گروهی نیز می شود، ممکن است در ایتالیا اتفاق بیفتد. او معتقد است که بیشتر این پناهندگان همچنین می خواهند با توهین به دختران ایتالیایی در خیابان کنترل کنند که چگونه باید یا نباید لباس بپوشند. پناهندگان از جمله آبه در حال تبدیل شدن به خطری برای زندگی فرهنگی زنان و دختران ایتالیایی ما هستند. آنا ادامه می دهد: «وقتی با پناهندگان هم در کلاسم و هم در اطرافم روبرو می شوم، احساس راحتی و امنیت نمی کنم. از این رو، این تهدید تنها زمانی مهار خواهد شد که ما فرصت زندگی در اینجا در ایتالیا را به پناهندگان ندهیم.»

مسائل مالی: اکثر پناهندگان به طور کلی، آبه به طور خاص، از کشورهای در حال توسعه می آیند و آنها منابع مالی برای پوشش هزینه های خود در طول اقامت خود در اینجا در ایتالیا ندارند. از این رو، آنها برای حمایت مالی حتی برای برآوردن نیازهای اولیه خود به دولت ایتالیا وابسته هستند. علاوه بر این، آنها مشاغل ما را می گیرند و در موسسات آموزش عالی تحصیل می کنند که توسط دولت ایتالیا نیز تامین می شود. بنابراین، آنها فشار مالی بر اقتصاد ما ایجاد می کنند و به افزایش نرخ بیکاری در سراسر کشور کمک می کنند.

تعلق: ایتالیا متعلق به ایتالیایی هاست. پناهندگان در اینجا مناسب نیستند و بخشی از جامعه و فرهنگ ایتالیایی نیستند. آنها احساس تعلق به فرهنگ ندارند و سعی نمی کنند آن را بپذیرند. اگر آنها به این فرهنگ تعلق ندارند و با آن ادغام می شوند، باید کشور را ترک کنند، از جمله آبه.

داستان آبه - رفتار بیگانه هراسانه آنا مشکل است.

موقعیت: اگر حقوق بشر من در اریتره در خطر نبود، به ایتالیا نمی آمدم. من اینجا هستم که از آزار و اذیت فرار می کنم تا جان خود را از اقدامات دولت دیکتاتوری نقض حقوق بشر نجات دهم. من یک پناهنده اینجا در ایتالیا هستم و تمام تلاشم را می کنم تا با ادامه تحصیل در دانشگاه و سخت کوشی، زندگی خانواده ام و زندگی خودم را بهبود بخشم. من به عنوان یک پناهنده، حق کار و تحصیل را دارم. تقصیرها و جنایات برخی یا معدودی از پناهندگان در جایی را نباید به همه پناهندگان نسبت داد و بیش از حد آن را تعمیم داد.

علاقه مندی ها:

امنیت ایمنیاریتره یکی از مستعمرات ایتالیا بوده و از نظر فرهنگی اشتراکات زیادی بین مردمان این ملل وجود دارد. ما فرهنگ های ایتالیایی زیادی را پذیرفتیم و حتی برخی از کلمات ایتالیایی در کنار زبان ما صحبت می شوند. علاوه بر این، بسیاری از مردم اریتره به زبان ایتالیایی صحبت می کنند. طرز لباس پوشیدن زنان ایتالیایی شبیه اریتره ای هاست. علاوه بر این، من در فرهنگی بزرگ شدم که به زنان احترام می گذارد مانند فرهنگ ایتالیایی. من شخصاً تجاوز و جنایت علیه زنان را محکوم می کنم، چه پناهندگان و چه افراد دیگر آنها را مرتکب شوند. در نظر گرفتن همه پناهندگان به عنوان اغتشاشگران و جنایتکارانی که شهروندان کشورهای میزبان را تهدید می کنند، پوچ است. من به عنوان یک پناهنده و بخشی از جامعه ایتالیایی، حقوق و وظایف خود را می دانم و به حقوق دیگران نیز احترام می گذارم. آنا به خاطر این که من پناهنده هستم نباید از من بترسد زیرا با همه صلح آمیز و دوستانه هستم.

مسائل مالی: در حین تحصیل، کار پاره وقت خودم را داشتم تا از خانواده ام در خانه حمایت کنم. پولی که من در اریتره به دست می آوردم بسیار بیشتر از درآمد من در اینجا در ایتالیا بود. من به کشور میزبان آمدم تا از حقوق بشر حمایت کنم و از آزار و اذیت دولت وطنم اجتناب کنم. من به دنبال منافع اقتصادی نیستم. با توجه به شغل، پس از رقابت برای پست خالی و انجام کلیه شرایط استخدام شدم. فکر می‌کنم شغل را تضمین کردم زیرا برای کار مناسب هستم (نه به دلیل وضعیت پناهندگی‌ام). هر شهروند ایتالیایی که صلاحیت بهتری داشت و میل به کار در محل من داشت، می توانست همان شانس را برای کار در همان مکان داشته باشد. علاوه بر این، من مالیات مناسب را پرداخت می کنم و به پیشرفت جامعه کمک می کنم. بنابراین، ادعای آنا مبنی بر اینکه من سربار اقتصاد ایالت ایتالیا هستم، به دلایلی که ذکر شد، جواب نمی دهد.

تعلق: اگرچه من در اصل به فرهنگ اریتره تعلق دارم، اما همچنان در تلاش هستم تا در فرهنگ ایتالیایی ادغام شوم. این دولت ایتالیاست که حمایت مناسبی از حقوق بشر به من داد. من می خواهم به فرهنگ ایتالیایی احترام بگذارم و در هماهنگی با آن زندگی کنم. من احساس می‌کنم که به این فرهنگ تعلق دارم زیرا هر روز در آن زندگی می‌کنم. از این رو، طرد کردن من یا سایر پناهندگان از جامعه به دلیل داشتن پیشینه های فرهنگی متفاوت، غیرمنطقی به نظر می رسد. من در حال حاضر با پذیرش فرهنگ ایتالیایی زندگی ایتالیایی را دارم.

پروژه میانجیگری: مطالعه موردی میانجیگری که توسط ناتان اسلیک، 2017

اشتراک گذاری

مقالات مرتبط

ادیان در ایگبولند: تنوع، ارتباط و تعلق

دین یکی از پدیده های اجتماعی-اقتصادی است که تأثیرات غیرقابل انکاری بر بشریت در هر جای دنیا دارد. به همان اندازه که مقدس به نظر می رسد، دین نه تنها برای درک وجود هر جمعیت بومی مهم است، بلکه در زمینه های بین قومی و توسعه ای نیز مرتبط است. شواهد تاریخی و قوم‌نگاری درباره مظاهر و نام‌گذاری‌های مختلف پدیده دین فراوان است. ملت ایگبو در جنوب نیجریه، در دو سوی رودخانه نیجر، یکی از بزرگ‌ترین گروه‌های فرهنگی کارآفرین سیاه‌پوست در آفریقا است، با شور مذهبی بی‌گمان که بر توسعه پایدار و تعاملات بین قومیتی در مرزهای سنتی آن دلالت دارد. اما چشم انداز مذهبی ایگبولند دائما در حال تغییر است. تا سال 1840، دین(های) غالب ایگبو بومی یا سنتی بود. کمتر از دو دهه بعد، زمانی که فعالیت مبلغان مسیحی در این منطقه آغاز شد، نیروی جدیدی آزاد شد که در نهایت منظره مذهبی بومی منطقه را دوباره پیکربندی کرد. مسیحیت رشد کرد تا سلطه این دومی را کوچک کند. قبل از صدمین سالگرد مسیحیت در ایگبولند، اسلام و دیگر مذاهب کمتر سلطه گر برای رقابت با ادیان بومی ایگبو و مسیحیت به وجود آمدند. این مقاله تنوع مذهبی و ارتباط عملکردی آن با توسعه هماهنگ در ایگبولند را دنبال می‌کند. داده های خود را از آثار منتشر شده، مصاحبه ها و مصنوعات می گیرد. این استدلال می‌کند که با ظهور مذاهب جدید، چشم‌انداز مذهبی ایگبو به تنوع و/یا سازگاری، یا برای فراگیری یا انحصار در میان ادیان موجود و در حال ظهور، برای بقای ایگبو ادامه خواهد داد.

اشتراک گذاری

گرویدن به اسلام و ناسیونالیسم قومی در مالزی

این مقاله بخشی از یک پروژه تحقیقاتی بزرگتر است که بر ظهور ناسیونالیسم قومی مالایی و برتری در مالزی تمرکز دارد. در حالی که ظهور ناسیونالیسم قومی مالایی را می توان به عوامل مختلفی نسبت داد، این مقاله به طور خاص بر قانون تغییر مذهب اسلامی در مالزی و اینکه آیا این احساس برتری قومی مالایی را تقویت کرده است یا خیر، تمرکز دارد. مالزی کشوری چند قومیتی و مذهبی است که در سال 1957 استقلال خود را از بریتانیا به دست آورد. مالایی ها به عنوان بزرگترین گروه قومی همواره دین اسلام را بخشی از هویت خود می دانند که آنها را از سایر اقوام که در دوران استعمار بریتانیا به کشور آورده شده اند جدا می کند. در حالی که اسلام دین رسمی است، قانون اساسی به سایر ادیان اجازه می دهد تا توسط مالزیایی های غیرمالایی، یعنی چینی ها و هندی ها، به صورت مسالمت آمیز انجام شوند. با این حال، قانون اسلامی که بر ازدواج مسلمانان در مالزی حاکم است، مقرر کرده است که غیر مسلمانان در صورت تمایل به ازدواج با مسلمانان باید به اسلام گرویدند. در این مقاله، من استدلال می کنم که قانون تغییر اسلام به عنوان ابزاری برای تقویت احساسات ملی گرایی قومی مالایی در مالزی استفاده شده است. داده های اولیه بر اساس مصاحبه با مسلمانان مالایی که با غیرمالایی ها ازدواج کرده اند جمع آوری شد. نتایج نشان داده است که اکثر مصاحبه شوندگان مالایی، گرویدن به اسلام را آن گونه که دین اسلام و قوانین ایالتی لازم است، ضروری می دانند. علاوه بر این، آنها همچنین دلیلی برای مخالفت غیرمالایی‌ها با گرویدن به اسلام نمی‌بینند، زیرا پس از ازدواج، فرزندان به طور خودکار طبق قانون اساسی، که دارای موقعیت و امتیازات نیز می‌باشد، مالایی محسوب می‌شوند. دیدگاه‌های غیرمالایی‌هایی که به اسلام گرویده‌اند بر اساس مصاحبه‌های ثانویه است که توسط دانشمندان دیگر انجام شده است. از آنجایی که مسلمان بودن با مالایی بودن همراه است، بسیاری از غیرمالایی‌هایی که تغییر مذهب داده‌اند احساس هویت مذهبی و قومیتی خود را از دست داده‌اند و برای پذیرش فرهنگ قومیتی مالایی احساس فشار می‌کنند. در حالی که تغییر قانون تبدیل ممکن است دشوار باشد، گفتگوهای باز بین ادیان در مدارس و بخش های دولتی ممکن است اولین گام برای مقابله با این مشکل باشد.

اشتراک گذاری