سیستم های سنتی و شیوه های حل تعارض

جلد کتاب حل اختلاف سنتی زندگی مشترک

چکیده:

مجله زندگی مشترک مرکز بین المللی میانجیگری قومی-مذهبی از انتشار این مجموعه مقالات با نقد و بررسی در مورد سیستم های سنتی و شیوه های حل تعارض خوشحال است. امید ما این است که این مقالات نوشته شده توسط محققان رشته های مطالعاتی چند رشته ای به پیشرفت درک ما از مسائل اصلی، نظریه ها، روش ها و شیوه های حل تعارض کمک کند. تحقیقات و مطالعات اصلی در مورد حل تعارض تاکنون به میزان زیادی بر نظریه ها، اصول، مدل ها، روش ها، فرآیندها، موارد، شیوه ها و مجموعه ادبیات توسعه یافته در فرهنگ ها و نهادهای غربی متکی بوده است. به سیستم ها و فرآیندهای حل تعارض که به طور تاریخی در جوامع باستانی مورد استفاده قرار می گرفت یا در حال حاضر توسط حاکمان سنتی و دیگر رهبران بومی (مانند پادشاهان، ملکه ها، رؤسا، دهکده ها، کشیشان) در کشورهای مختلف مورد استفاده قرار می گرفت، توجه کمی شده است. بخش هایی از جهان و در سطح مردمی. ¬- این رهبران بومی برای میانجیگری و حل اختلافات، بازگرداندن عدالت و هماهنگی، و تقویت همزیستی مسالمت آمیز در حوزه های انتخابیه، جوامع، مناطق و کشورهای مختلف خود تلاش می کنند. همچنین، بررسی کامل سیلابس و مجموعه دروس در زمینه تجزیه و تحلیل و حل تعارض، مطالعات صلح و تعارض، حل اختلاف جایگزین، مطالعات مدیریت تعارض و رشته‌های تحصیلی مرتبط، این فرضیه رایج، اما نادرست را تایید می‌کند. یک خلقت غربی اگرچه سیستم‌ها و فرآیندهای سنتی حل تعارض پیش از تئوری‌ها و شیوه‌های مدرن حل تعارض هستند، اما تقریباً، اگر نگوییم به طور کامل، در کتاب‌های حل تعارض، برنامه‌های درسی و گفتمان سیاست عمومی ما در دسترس نیستند. حتی با تأسیس مجمع دائمی سازمان ملل متحد در مورد مسائل بومی در سال 2000 - یک نهاد بین المللی که توسط سازمان ملل متحد برای افزایش آگاهی و بحث در مورد مسائل بومی مأمور شده است - و اعلامیه سازمان ملل متحد در مورد حقوق مردمان بومی که توسط سازمان ملل به تصویب رسید. مجمع عمومی ملل در سال 2007 و به تصویب کشورهای عضو رسید، هیچ بحث قابل توجهی در سطح بین‌المللی در مورد سیستم‌ها و فرآیندهای سنتی حل منازعه و نقش‌های مختلف حاکمان سنتی و رهبران بومی در پیشگیری، مدیریت، کاهش، میانجیگری یا میانجیگری انجام نشده است. حل منازعات و ترویج فرهنگ صلح در سطح مردمی و ملی. مرکز بین‌المللی میانجیگری قومی-مذهبی معتقد است که در این برهه حساس از تاریخ جهان، تحقیق و بحث بین‌المللی در مورد سیستم‌ها و فرآیندهای سنتی حل منازعه بسیار مورد نیاز است. حاکمان سنتی و رهبران بومی حافظان صلح در سطح مردم هستند و مدت هاست که جامعه بین المللی آنها و دانش و خرد آنها را در زمینه های حل منازعه و ایجاد صلح نادیده گرفته است. زمان آن فرا رسیده است که حاکمان سنتی و رهبران بومی را در بحث صلح و امنیت بین المللی وارد کنیم. ما با هم در تلاش هستیم تا به دانش کلی جوامع خود در مورد حل مناقشه، ایجاد صلح و ایجاد صلح بیافزاییم.

مقاله کامل را بخوانید یا دانلود کنید:

اوگورجی، ریحان (ویرایش) (2019). سیستم های سنتی و شیوه های حل تعارض

مجله زندگی با هم , 6 (1), 2019, ISSN: 2373-6615 (چاپ); 2373-6631 (آنلاین).

@Article{Ugorji2019
عنوان = {سیستم ها و شیوه های سنتی حل تعارض }
ویرایشگر = {ریحان اوگورجی}
آدرس اینترنتی = {https://icermediation.org/traditional-systems-and-practices-of-conflict-resolution/}
ISSN = {2373-6615 (چاپ); 2373-6631 (آنلاین)}
سال = {2019}
تاریخ = {2019-12-18}
عنوان شماره = {سیستم ها و شیوه های سنتی حل تعارض}
مجله = {Journal of Living Together }
حجم = {6}
شماره = {1}
ناشر = {مرکز بین المللی میانجیگری قومی-مذهبی}
آدرس = {Mount Vernon, New York }
نسخه = {2019}.

اشتراک گذاری

مقالات مرتبط

ادیان در ایگبولند: تنوع، ارتباط و تعلق

دین یکی از پدیده های اجتماعی-اقتصادی است که تأثیرات غیرقابل انکاری بر بشریت در هر جای دنیا دارد. به همان اندازه که مقدس به نظر می رسد، دین نه تنها برای درک وجود هر جمعیت بومی مهم است، بلکه در زمینه های بین قومی و توسعه ای نیز مرتبط است. شواهد تاریخی و قوم‌نگاری درباره مظاهر و نام‌گذاری‌های مختلف پدیده دین فراوان است. ملت ایگبو در جنوب نیجریه، در دو سوی رودخانه نیجر، یکی از بزرگ‌ترین گروه‌های فرهنگی کارآفرین سیاه‌پوست در آفریقا است، با شور مذهبی بی‌گمان که بر توسعه پایدار و تعاملات بین قومیتی در مرزهای سنتی آن دلالت دارد. اما چشم انداز مذهبی ایگبولند دائما در حال تغییر است. تا سال 1840، دین(های) غالب ایگبو بومی یا سنتی بود. کمتر از دو دهه بعد، زمانی که فعالیت مبلغان مسیحی در این منطقه آغاز شد، نیروی جدیدی آزاد شد که در نهایت منظره مذهبی بومی منطقه را دوباره پیکربندی کرد. مسیحیت رشد کرد تا سلطه این دومی را کوچک کند. قبل از صدمین سالگرد مسیحیت در ایگبولند، اسلام و دیگر مذاهب کمتر سلطه گر برای رقابت با ادیان بومی ایگبو و مسیحیت به وجود آمدند. این مقاله تنوع مذهبی و ارتباط عملکردی آن با توسعه هماهنگ در ایگبولند را دنبال می‌کند. داده های خود را از آثار منتشر شده، مصاحبه ها و مصنوعات می گیرد. این استدلال می‌کند که با ظهور مذاهب جدید، چشم‌انداز مذهبی ایگبو به تنوع و/یا سازگاری، یا برای فراگیری یا انحصار در میان ادیان موجود و در حال ظهور، برای بقای ایگبو ادامه خواهد داد.

اشتراک گذاری

گرویدن به اسلام و ناسیونالیسم قومی در مالزی

این مقاله بخشی از یک پروژه تحقیقاتی بزرگتر است که بر ظهور ناسیونالیسم قومی مالایی و برتری در مالزی تمرکز دارد. در حالی که ظهور ناسیونالیسم قومی مالایی را می توان به عوامل مختلفی نسبت داد، این مقاله به طور خاص بر قانون تغییر مذهب اسلامی در مالزی و اینکه آیا این احساس برتری قومی مالایی را تقویت کرده است یا خیر، تمرکز دارد. مالزی کشوری چند قومیتی و مذهبی است که در سال 1957 استقلال خود را از بریتانیا به دست آورد. مالایی ها به عنوان بزرگترین گروه قومی همواره دین اسلام را بخشی از هویت خود می دانند که آنها را از سایر اقوام که در دوران استعمار بریتانیا به کشور آورده شده اند جدا می کند. در حالی که اسلام دین رسمی است، قانون اساسی به سایر ادیان اجازه می دهد تا توسط مالزیایی های غیرمالایی، یعنی چینی ها و هندی ها، به صورت مسالمت آمیز انجام شوند. با این حال، قانون اسلامی که بر ازدواج مسلمانان در مالزی حاکم است، مقرر کرده است که غیر مسلمانان در صورت تمایل به ازدواج با مسلمانان باید به اسلام گرویدند. در این مقاله، من استدلال می کنم که قانون تغییر اسلام به عنوان ابزاری برای تقویت احساسات ملی گرایی قومی مالایی در مالزی استفاده شده است. داده های اولیه بر اساس مصاحبه با مسلمانان مالایی که با غیرمالایی ها ازدواج کرده اند جمع آوری شد. نتایج نشان داده است که اکثر مصاحبه شوندگان مالایی، گرویدن به اسلام را آن گونه که دین اسلام و قوانین ایالتی لازم است، ضروری می دانند. علاوه بر این، آنها همچنین دلیلی برای مخالفت غیرمالایی‌ها با گرویدن به اسلام نمی‌بینند، زیرا پس از ازدواج، فرزندان به طور خودکار طبق قانون اساسی، که دارای موقعیت و امتیازات نیز می‌باشد، مالایی محسوب می‌شوند. دیدگاه‌های غیرمالایی‌هایی که به اسلام گرویده‌اند بر اساس مصاحبه‌های ثانویه است که توسط دانشمندان دیگر انجام شده است. از آنجایی که مسلمان بودن با مالایی بودن همراه است، بسیاری از غیرمالایی‌هایی که تغییر مذهب داده‌اند احساس هویت مذهبی و قومیتی خود را از دست داده‌اند و برای پذیرش فرهنگ قومیتی مالایی احساس فشار می‌کنند. در حالی که تغییر قانون تبدیل ممکن است دشوار باشد، گفتگوهای باز بین ادیان در مدارس و بخش های دولتی ممکن است اولین گام برای مقابله با این مشکل باشد.

اشتراک گذاری