ممنوعیت سفر ترامپ: نقش دیوان عالی در سیاست گذاری عمومی

چی شد؟ پیشینه تاریخی درگیری

انتخاب دونالد جی. مغلوب ساختن پیشی جستن در 8 نوامبر 2016 و او مراسم افتتاحیه به عنوان 45 رئيس جمهور ایالات متحده در 20 ژانویه 2017 آغاز دوره جدیدی در تاریخ ایالات متحده بود. اگرچه فضای درون پایگاه حامیان ترامپ فضای شادی بود، اما برای اکثر شهروندان آمریکایی که به او رای ندادند و همچنین غیرشهروندان داخل و خارج از ایالات متحده، پیروزی ترامپ باعث غم و اندوه و ترس شد. بسیاری از مردم غمگین و ترسیده بودند نه به این دلیل که ترامپ نمی تواند رئیس جمهور ایالات متحده شود - بالاخره او یک شهروند ایالات متحده است و از وضعیت اقتصادی خوبی برخوردار است. با این حال، مردم غمگین و ترسیده بودند، زیرا معتقدند که ریاست جمهوری ترامپ مستلزم یک تغییر اساسی در سیاست عمومی ایالات متحده است که توسط لحن لفاظی های او در طول مبارزات انتخاباتی و سکویی که او در آن کارزار انتخاباتی ریاست جمهوری خود را اداره می کرد، پیش بینی می شود.

یکی از مهم‌ترین تغییرات سیاستی پیش‌بینی‌شده که کمپین ترامپ وعده داده بود، فرمان اجرایی رئیس‌جمهور در 27 ژانویه 2017 است که ورود مهاجران و غیرمهاجران از هفت کشور عمدتاً مسلمان: ایران، عراق، لیبی، سومالی، سودان، سوریه را به مدت 90 روز ممنوع کرد. و یمن، از جمله ممنوعیت 120 روزه پناهجویان. پرزیدنت ترامپ در مواجهه با اعتراضات و انتقادات فزاینده، و همچنین دعاوی متعدد علیه این فرمان اجرایی و حکم منع در سراسر کشور از سوی دادگاه منطقه فدرال، نسخه اصلاح شده این فرمان اجرایی را در ۶ مارس ۲۰۱۷ صادر کرد. اساس روابط دیپلماتیک آمریکا و عراق، ضمن حفظ ممنوعیت موقت ورود اتباع ایران، لیبی، سومالی، سودان، سوریه و یمن به دلیل نگرانی از امنیت ملی.

هدف این مقاله بحث مفصل درباره شرایط منع سفر پرزیدنت ترامپ نیست، بلکه تأمل در پیامدهای حکم اخیر دیوان عالی است که اجازه می دهد جنبه هایی از ممنوعیت سفر اجرا شود. این بازتاب بر اساس مقاله واشنگتن پست در 26 ژوئن 2017 است که توسط رابرت بارنز و مت زاپوتوسکی نوشته شده است و با عنوان "دادگاه عالی اجازه می دهد نسخه محدود ممنوعیت سفر ترامپ اعمال شود و در پاییز پرونده را بررسی خواهد کرد." در بخش‌های بعدی، استدلال‌های طرفین درگیر در این تعارض و تصمیم دیوان عالی ارائه می‌شود و سپس در مورد معنای تصمیم دیوان با توجه به درک کلی از سیاست عمومی بحث می‌شود. این مقاله با فهرستی از توصیه‌ها در مورد چگونگی کاهش و جلوگیری از بحران‌های سیاست عمومی مشابه در آینده به پایان می‌رسد.

طرفین درگیر در پرونده

بر اساس مقاله در حال بررسی واشنگتن پست، مناقشه ممنوعیت سفر ترامپ که به دیوان عالی ارائه شد، شامل دو پرونده مرتبط با یکدیگر است که قبلاً توسط دادگاه استیناف حوزه چهارم و دادگاه استیناف حوزه نهم ایالات متحده علیه رئیس جمهور ترامپ تصمیم گرفته شده است. آرزو کردن. در حالی که طرفین پرونده قبلی رئیس جمهور ترامپ و همکاران هستند. در مقابل پروژه بین المللی کمک به پناهندگان و همکاران، مورد دوم شامل پرزیدنت ترامپ و همکاران می شود. در مقابل هاوایی و همکاران

پرزیدنت ترامپ با نارضایتی از دستورات دادگاه های استیناف که اجرای فرمان اجرایی ممنوعیت سفر را ممنوع می کرد، تصمیم گرفت پرونده را برای صدور گواهی و درخواست برای توقف دستورات صادر شده توسط دادگاه های بدوی به دادگاه عالی ارجاع دهد. در 26 ژوئن 2017، دیوان عالی درخواست رئیس جمهور برای صدور گواهی را به طور کامل پذیرفت و درخواست توقف تا حدی پذیرفته شد. این یک پیروزی بزرگ برای رئیس جمهور بود.

داستان های یکدیگر – چگونه هر فرد موقعیت را درک می کند و چرا

داستان پرزیدنت ترامپ و همکاران  - کشورهای اسلامی در حال پرورش تروریسم هستند.

موقعیت: اتباع کشورهای عمدتا مسلمان – ایران، لیبی، سومالی، سودان، سوریه و یمن – باید برای مدت 90 روز از ورود به ایالات متحده تعلیق شوند. و برنامه پذیرش پناهندگان ایالات متحده (USRAP) باید به مدت 120 روز تعلیق شود، در حالی که تعداد پذیرش پناهندگان در سال 2017 باید کاهش یابد.

علاقه مندی ها:

ایمنی / منافع امنیتی: اجازه ورود اتباع این کشورهای عمدتا مسلمان به ایالات متحده تهدیدی برای امنیت ملی خواهد بود. بنابراین تعلیق صدور روادید برای اتباع خارجی از ایران، لیبی، سومالی، سودان، سوریه و یمن به حفاظت از ایالات متحده در برابر حملات تروریستی کمک خواهد کرد. همچنین، برای کاهش تهدیداتی که تروریسم خارجی برای امنیت ملی ما ایجاد می کند، مهم است که ایالات متحده برنامه پذیرش پناهندگان خود را متوقف کند. تروریست ها می توانند به همراه پناهجویان مخفیانه وارد کشور ما شوند. با این حال، پذیرش پناهندگان مسیحی می تواند در نظر گرفته شود. بنابراین، مردم آمریکا باید از فرمان اجرایی شماره 13780 حمایت کنند: حفاظت از کشور در برابر ورود تروریست های خارجی به ایالات متحده. تعلیق 90 روزه و 120 روزه به ترتیب به آژانس های مربوطه در وزارت امور خارجه و امنیت داخلی اجازه می دهد تا سطح تهدیدات امنیتی این کشورها را بررسی کنند و اقدامات و رویه های مناسبی را که باید اجرا شوند، تعیین کنند.

منافع اقتصادی: با تعلیق برنامه پذیرش پناهندگان ایالات متحده و بعداً کاهش تعداد پناهندگان، صدها میلیون دلار در سال مالی 2017 صرفه جویی خواهیم کرد و این دلارها برای ایجاد شغل برای مردم آمریکا استفاده می شود.

داستان پروژه بین المللی کمک به پناهندگان، و همکاران. و هاوایی و همکاران - فرمان اجرایی شماره 13780 رئیس جمهور ترامپ علیه مسلمانان تبعیض آمیز است.

موقعیت: اتباع واجد شرایط و پناهندگان از این کشورهای مسلمان - ایران، لیبی، سومالی، سودان، سوریه و یمن - باید اجازه ورود به ایالات متحده را داشته باشند، همانطور که به اتباع کشورهای عمدتا مسیحی اجازه ورود به ایالات متحده داده می شود.

علاقه مندی ها:

منافع ایمنی / امنیتی: ممنوعیت ورود اتباع این کشورهای مسلمان به ایالات متحده باعث می شود مسلمانان احساس کنند که به دلیل دین اسلامی خود مورد هدف ایالات متحده قرار گرفته اند. این "هدف گیری" برخی از تهدیدات برای هویت و ایمنی آنها در سراسر جهان است. همچنین، تعلیق برنامه پذیرش پناهندگان ایالات متحده ناقض کنوانسیون های بین المللی است که امنیت و امنیت پناهندگان را تضمین می کند.

نیازهای فیزیولوژیکی و علاقه به خودشکوفایی: بسیاری از اتباع این کشورهای مسلمان برای نیازهای فیزیولوژیکی و خودشکوفایی خود از طریق مشارکت در تحصیل، تجارت، کار یا گردهمایی خانوادگی به سفر خود به ایالات متحده وابسته هستند.

حقوق اساسی و احترام به منافع: در نهایت و مهمتر از همه، فرمان اجرایی پرزیدنت ترامپ علیه دین اسلام به نفع سایر ادیان تبعیض قائل است. انگیزه آن میل به حذف مسلمانان از ورود به ایالات متحده است و نه نگرانی های امنیت ملی. بنابراین، بند تأسیس متمم اول را نقض می کند که نه تنها دولت ها را از وضع قوانینی که دین را ایجاد می کنند، منع می کند، بلکه سیاست های دولتی را که یک دین را بر دین دیگر ترجیح می دهد، منع می کند.

تصمیم دیوان عالی کشور

برای ایجاد تعادل بین برابری های قابل تشخیص ذاتی هر دو طرف استدلال، دیوان عالی یک موضع میانه اتخاذ کرد. ابتدا درخواست رئیس جمهور برای صدور گواهینامه به طور کامل پذیرفته شد. این بدان معنی است که دیوان عالی کشور رسیدگی به پرونده را پذیرفته است و جلسه رسیدگی در اکتبر 2017 تعیین شده است. این بدان معناست که فرمان اجرایی پرزیدنت ترامپ فقط می‌تواند برای اتباع شش کشور عمدتاً مسلمان، از جمله پناهندگان، اعمال شود که نمی‌توانند «ادعای معتبری مبنی بر یک رابطه صمیمانه با شخص یا نهادی در ایالات متحده» ایجاد کنند. کسانی که «ادعای معتبری مبنی بر داشتن یک رابطه صمیمانه با شخص یا نهادی در ایالات متحده دارند» - برای مثال، دانشجویان، اعضای خانواده، شرکای تجاری، کارگران خارجی و غیره - باید اجازه ورود به ایالات متحده را داشته باشند.

درک تصمیم دادگاه از منظر سیاست عمومی

این پرونده ممنوعیت سفر بیش از حد مورد توجه قرار گرفته است زیرا در زمانی رخ داد که جهان در اوج ریاست جمهوری مدرن آمریکا قرار دارد. در پرزیدنت ترامپ، ویژگی های پر زرق و برق، هالیوود مانند و نمایش واقعیت های روسای جمهور مدرن آمریکا به بالاترین حد خود رسیده است. دستکاری ترامپ در رسانه ها او را در خانه ها و ناخودآگاه ما ماندگار می کند. از زمان مبارزات انتخاباتی تا کنون، ساعتی بدون شنیدن صحبت های رسانه ها درباره صحبت های ترامپ نگذشته است. این به دلیل اصل موضوع نیست، بلکه به این دلیل است که از سوی ترامپ می آید. با توجه به اینکه پرزیدنت ترامپ (حتی قبل از اینکه به عنوان رئیس جمهور انتخاب شود) با ما در خانه های ما زندگی می کند، به راحتی می توانیم وعده انتخاباتی او مبنی بر ممنوعیت ورود همه مسلمانان به ایالات متحده را به یاد بیاوریم. فرمان اجرایی در حال بررسی، تحقق آن وعده است. اگر پرزیدنت ترامپ در استفاده از رسانه ها - اعم از رسانه های اجتماعی و جریان اصلی - محتاط و مؤدب بود، تفسیر مردم از فرمان اجرایی او متفاوت بود. شاید فرمان اجرایی ممنوعیت سفر او به عنوان یک اقدام امنیت ملی تلقی می شد و نه به عنوان سیاستی که برای تبعیض علیه مسلمانان طراحی شده بود.

استدلال کسانی که با ممنوعیت سفر پرزیدنت ترامپ مخالفند، سؤالات اساسی در مورد ویژگی های ساختاری و تاریخی سیاست آمریکا ایجاد می کند که خط مشی عمومی را شکل می دهد. نظام ها و ساختارهای سیاسی آمریکا و همچنین سیاست های برخاسته از آنها چقدر بی طرف هستند؟ اجرای تغییرات سیاست در نظام سیاسی آمریکا چقدر آسان است؟

برای پاسخ به سوال اول، ممنوعیت سفر پرزیدنت ترامپ نشان می‌دهد که اگر کنترل نشود، سیستم و سیاست‌هایی که ایجاد می‌کند تا چه حد ممکن است مغرضانه باشد. تاریخ ایالات متحده تعداد بی‌شماری از سیاست‌های تبعیض‌آمیز را نشان می‌دهد که برای حذف برخی از گروه‌های مردم در داخل و بین‌المللی طراحی شده‌اند. این سیاست‌های تبعیض‌آمیز شامل مالکیت برده، جداسازی در مناطق مختلف جامعه، محرومیت سیاه‌پوستان و حتی زنان از رای دادن و رقابت برای مناصب دولتی، ممنوعیت ازدواج‌های بین نژادی و همجنس‌گرایان، بازداشت آمریکایی‌های ژاپنی در طول جنگ جهانی دوم است. و قوانین مهاجرتی ایالات متحده قبل از 1965 که به نفع مردم اروپای شمالی به عنوان زیرگونه برتر نژاد سفید تصویب شد. به دلیل اعتراضات مداوم و سایر اشکال فعالیت جنبش های اجتماعی، این قوانین به تدریج اصلاح شدند. در برخی موارد توسط کنگره لغو شد. در بسیاری از موارد دیگر، دادگاه عالی تصمیم گرفت که آنها را مغایر قانون اساسی دانست.

برای پاسخ به سوال دوم: اجرای تغییرات سیاستی در نظام سیاسی آمریکا چقدر آسان است؟ لازم به ذکر است که اعمال تغییرات در سیاست ها یا اصلاحات قانون اساسی به دلیل ایده "محدودیت سیاست" بسیار دشوار است. ویژگی قانون اساسی ایالات متحده، اصول کنترل و تعادل، تفکیک قوا و سیستم فدرال این دولت دموکراتیک، اجرای تغییرات سریع سیاست را برای هر شاخه ای از حکومت دشوار می کند. فرمان اجرایی منع سفر پرزیدنت ترامپ در صورتی که هیچ محدودیت سیاسی یا کنترل و تعادلی وجود نداشت، بلافاصله اجرایی می شد. همانطور که در بالا ذکر شد، توسط دادگاه های بدوی مشخص شد که فرمان اجرایی رئیس جمهور ترامپ، بند تاسیس متمم اول را که در قانون اساسی ذکر شده است، نقض می کند. به همین دلیل محاکم بدوی با صدور دو دستور جداگانه از اجرای این اجرائیه جلوگیری کردند.

اگرچه دیوان عالی درخواست رئیس جمهور برای صدور گواهینامه را به طور کامل پذیرفت و تا حدی درخواست توقف را پذیرفت، بند استقرار اصلاحیه اول همچنان یک عامل بازدارنده است که اجرای کامل فرمان اجرایی را محدود می کند. به همین دلیل است که دیوان عالی حکم داد که فرمان اجرایی پرزیدنت ترامپ نمی‌تواند در مورد افرادی که «ادعای معتبری مبنی بر رابطه صمیمانه با شخص یا نهادی در ایالات متحده دارند» اعمال شود. در آخرین تحلیل، این پرونده بار دیگر نقش دیوان عالی را در شکل دادن به سیاست عمومی در ایالات متحده برجسته می کند.

توصیه ها: جلوگیری از بحران های سیاست عمومی مشابه در آینده

از دیدگاه مردمی، و با توجه به حقایق و داده‌های موجود در رابطه با وضعیت امنیتی در کشورهای معلق - ایران، لیبی، سومالی، سودان، سوریه و یمن-، می‌توان گفت که حداکثر اقدامات احتیاطی قبل از پذیرش افراد باید انجام شود. از این کشورها وارد ایالات متحده می شود. اگرچه این کشورها نماینده همه کشورهایی نیستند که سطح خطرات امنیتی بالایی دارند - به عنوان مثال، تروریست ها در گذشته از عربستان سعودی وارد ایالات متحده شده اند و بمب افکن های بوستون و بمب افکن کریسمس در هواپیما از این کشورها نیستند. رئیس‌جمهور ایالات متحده هنوز از قانون اساسی برخوردار است تا اقدامات امنیتی مناسب را برای محافظت از ایالات متحده در برابر تهدیدات امنیتی خارجی و حملات تروریستی اعمال کند.

با این حال، وظیفه حفاظت نباید تا حدی اعمال شود که چنین اعمالی ناقض قانون اساسی باشد. اینجاست که رئیس جمهور ترامپ شکست خورد. برای بازگرداندن ایمان و اعتماد به مردم آمریکا و جلوگیری از چنین اشتباهی در آینده، توصیه می‌شود روسای جمهور جدید آمریکا قبل از صدور فرمان‌های اجرایی بحث‌برانگیز مانند ممنوعیت سفر هفت کشور توسط رئیس‌جمهور ترامپ، از برخی دستورالعمل‌ها پیروی کنند.

  • در طول مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری، وعده های سیاسی که علیه بخشی از مردم تبعیض می کند، ندهید.
  • هنگام انتخاب رئیس جمهور، سیاست های موجود، فلسفه های هدایت کننده آنها و قانون اساسی آنها را مرور کنید.
  • با کارشناسان سیاست عمومی و قانون اساسی مشورت کنید تا مطمئن شوید که دستورات اجرایی جدید مطابق با قانون اساسی هستند و به مسائل سیاسی واقعی و نوظهور پاسخ می دهند.
  • احتیاط سیاسی را توسعه دهید، برای گوش دادن و یادگیری آماده باشید و از استفاده مداوم از توییتر خودداری کنید.

نویسنده، دکتر باسیل اوگورجی، رئیس و مدیر عامل مرکز بین المللی میانجیگری قومی-مذهبی است. او مدرک دکتری گرفت. در تجزیه و تحلیل و حل تعارض از گروه مطالعات حل تعارض، کالج هنر، علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه نوا جنوب شرقی، فورت لادردیل، فلوریدا.

اشتراک گذاری

مقالات مرتبط

گرویدن به اسلام و ناسیونالیسم قومی در مالزی

این مقاله بخشی از یک پروژه تحقیقاتی بزرگتر است که بر ظهور ناسیونالیسم قومی مالایی و برتری در مالزی تمرکز دارد. در حالی که ظهور ناسیونالیسم قومی مالایی را می توان به عوامل مختلفی نسبت داد، این مقاله به طور خاص بر قانون تغییر مذهب اسلامی در مالزی و اینکه آیا این احساس برتری قومی مالایی را تقویت کرده است یا خیر، تمرکز دارد. مالزی کشوری چند قومیتی و مذهبی است که در سال 1957 استقلال خود را از بریتانیا به دست آورد. مالایی ها به عنوان بزرگترین گروه قومی همواره دین اسلام را بخشی از هویت خود می دانند که آنها را از سایر اقوام که در دوران استعمار بریتانیا به کشور آورده شده اند جدا می کند. در حالی که اسلام دین رسمی است، قانون اساسی به سایر ادیان اجازه می دهد تا توسط مالزیایی های غیرمالایی، یعنی چینی ها و هندی ها، به صورت مسالمت آمیز انجام شوند. با این حال، قانون اسلامی که بر ازدواج مسلمانان در مالزی حاکم است، مقرر کرده است که غیر مسلمانان در صورت تمایل به ازدواج با مسلمانان باید به اسلام گرویدند. در این مقاله، من استدلال می کنم که قانون تغییر اسلام به عنوان ابزاری برای تقویت احساسات ملی گرایی قومی مالایی در مالزی استفاده شده است. داده های اولیه بر اساس مصاحبه با مسلمانان مالایی که با غیرمالایی ها ازدواج کرده اند جمع آوری شد. نتایج نشان داده است که اکثر مصاحبه شوندگان مالایی، گرویدن به اسلام را آن گونه که دین اسلام و قوانین ایالتی لازم است، ضروری می دانند. علاوه بر این، آنها همچنین دلیلی برای مخالفت غیرمالایی‌ها با گرویدن به اسلام نمی‌بینند، زیرا پس از ازدواج، فرزندان به طور خودکار طبق قانون اساسی، که دارای موقعیت و امتیازات نیز می‌باشد، مالایی محسوب می‌شوند. دیدگاه‌های غیرمالایی‌هایی که به اسلام گرویده‌اند بر اساس مصاحبه‌های ثانویه است که توسط دانشمندان دیگر انجام شده است. از آنجایی که مسلمان بودن با مالایی بودن همراه است، بسیاری از غیرمالایی‌هایی که تغییر مذهب داده‌اند احساس هویت مذهبی و قومیتی خود را از دست داده‌اند و برای پذیرش فرهنگ قومیتی مالایی احساس فشار می‌کنند. در حالی که تغییر قانون تبدیل ممکن است دشوار باشد، گفتگوهای باز بین ادیان در مدارس و بخش های دولتی ممکن است اولین گام برای مقابله با این مشکل باشد.

اشتراک گذاری

ادیان در ایگبولند: تنوع، ارتباط و تعلق

دین یکی از پدیده های اجتماعی-اقتصادی است که تأثیرات غیرقابل انکاری بر بشریت در هر جای دنیا دارد. به همان اندازه که مقدس به نظر می رسد، دین نه تنها برای درک وجود هر جمعیت بومی مهم است، بلکه در زمینه های بین قومی و توسعه ای نیز مرتبط است. شواهد تاریخی و قوم‌نگاری درباره مظاهر و نام‌گذاری‌های مختلف پدیده دین فراوان است. ملت ایگبو در جنوب نیجریه، در دو سوی رودخانه نیجر، یکی از بزرگ‌ترین گروه‌های فرهنگی کارآفرین سیاه‌پوست در آفریقا است، با شور مذهبی بی‌گمان که بر توسعه پایدار و تعاملات بین قومیتی در مرزهای سنتی آن دلالت دارد. اما چشم انداز مذهبی ایگبولند دائما در حال تغییر است. تا سال 1840، دین(های) غالب ایگبو بومی یا سنتی بود. کمتر از دو دهه بعد، زمانی که فعالیت مبلغان مسیحی در این منطقه آغاز شد، نیروی جدیدی آزاد شد که در نهایت منظره مذهبی بومی منطقه را دوباره پیکربندی کرد. مسیحیت رشد کرد تا سلطه این دومی را کوچک کند. قبل از صدمین سالگرد مسیحیت در ایگبولند، اسلام و دیگر مذاهب کمتر سلطه گر برای رقابت با ادیان بومی ایگبو و مسیحیت به وجود آمدند. این مقاله تنوع مذهبی و ارتباط عملکردی آن با توسعه هماهنگ در ایگبولند را دنبال می‌کند. داده های خود را از آثار منتشر شده، مصاحبه ها و مصنوعات می گیرد. این استدلال می‌کند که با ظهور مذاهب جدید، چشم‌انداز مذهبی ایگبو به تنوع و/یا سازگاری، یا برای فراگیری یا انحصار در میان ادیان موجود و در حال ظهور، برای بقای ایگبو ادامه خواهد داد.

اشتراک گذاری

آیا چندین حقیقت می توانند به طور همزمان وجود داشته باشند؟ در اینجا آمده است که چگونه یک انتقاد در مجلس نمایندگان می تواند راه را برای بحث های سخت اما انتقادی در مورد مناقشه اسرائیل و فلسطین از دیدگاه های مختلف هموار کند.

این وبلاگ با اذعان به دیدگاه‌های مختلف به درگیری اسرائیل و فلسطین می‌پردازد. این مقاله با بررسی انتقادات نماینده رشیده طالب آغاز می‌شود، و سپس گفتگوهای رو به رشد میان جوامع مختلف - در سطح محلی، ملی و جهانی - را در نظر می‌گیرد که شکافی را که در اطراف وجود دارد برجسته می‌کند. این وضعیت بسیار پیچیده است و شامل مسائل متعددی مانند اختلاف بین مذاهب و قومیت‌های مختلف، برخورد نامتناسب با نمایندگان مجلس در فرآیند انضباطی اتاق، و یک درگیری عمیق بین نسلی است. پیچیدگی‌های محکومیت طلیب و تأثیر لرزه‌ای که بر بسیاری از افراد گذاشته است، بررسی وقایع بین اسرائیل و فلسطین را حیاتی‌تر می‌کند. به نظر می رسد همه پاسخ های درستی دارند، اما هیچ کس نمی تواند موافق باشد. چرا باید اینجوری باشه؟

اشتراک گذاری