بیانیه مرکز بین المللی میانجیگری قومی-مذهبی به نهمین اجلاس کارگروه آزاد سازمان ملل متحد درباره سالمندی

تا سال 2050، بیش از 20 درصد از جمعیت جهان 60 سال یا بیشتر خواهند بود. من 81 ساله خواهم بود و از برخی جهات، انتظار ندارم که دنیا قابل شناسایی باشد، همانطور که برای "جین" که در فوریه در سن 88 سالگی درگذشت، غیرقابل تشخیص بود. متولد یک منطقه روستایی در ایالات متحده در آغاز رکود بزرگ، او داستان هایی از دسترسی محدود به آب جاری، جیره بندی منابع در طول جنگ جهانی دوم، از دست دادن پدرش به دلیل خودکشی و مرگ خواهرش بر اثر بیماری قلبی چند سال قبل از شروع جراحی های قلب باز به اشتراک گذاشت. جنبش حق رای زنان ایالات متحده بین جین و سه خواهرش رخ داد و به او استقلال و فرصت های بیشتری داد، اما او نیز در معرض خطر قرار گرفت. quid pro quo آزار و اذیت جنسی در محل کار، سوء استفاده مالی در خانه، و تبعیض جنسی نهادینه شده در دادگاه، زمانی که از شوهر سابقش حمایت می کند.

جین منصرف نشد. او به نمایندگان دولت خود نامه نوشت و از اعضای خانواده، دوستان و اعضای جامعه کمک گرفت. در نهایت، او به حمایتی که نیاز داشت و عدالتی که سزاوارش بود، دست یافت. ما باید اطمینان حاصل کنیم که همه مردم به چنین منابعی دسترسی برابر دارند.

خودمختاری و استقلال

در ایالات متحده، اکثر ایالت ها قوانین سرپرستی دارند که با ارائه ارزیابی دادگاه از هرگونه محدودیت در این حقوق، از استقلال و استقلال سالمندان محافظت می کند. با این حال، هنگامی که بزرگتر داوطلبانه تخصیص می دهد یا به اشتراک می گذارد، حمایت های کافی وجود نداردs برخی از حقوق، از جمله از طریق وکالتنامه (POA) تعیین یک وکیل در واقع (AIF) برای تصمیم گیری در مورد اموال واقعی، اموال شخصی مشهود، سرمایه گذاری، و سایر معاملات مالی. به طور معمول، تنها چالشی برای چنین معاملاتی وجود دارد، جایی که سوء استفاده و ناتوانی را می توان اثبات کرد، و اکثر خانواده ها فاقد آموزش خاص برای تشخیص علائم سوء استفاده هستند.

از هر شش نفر بالای 60 سال، یک نفر از سوء استفاده رنج می برد. همانند بیشتر موارد سوء استفاده، قربانی زمانی که از سیستم‌های حمایتی، آموزش و سایر خدمات توسعه اجتماعی جدا باشد، آسیب‌پذیرترین و راحت‌ترین کنترل را دارد. ما باید کار بهتری برای ادغام شهروندان مسن خود در خانواده ها، محل سکونت، مدارس، محل کار و جوامع خود انجام دهیم. ما همچنین باید توانایی‌های افرادی را که با بزرگسالان سالخورده مواجه می‌شوند بهبود بخشیم، تا آنها علائم سوءاستفاده و فرصت‌هایی را برای بهبود زندگی افراد به حاشیه رانده با هر پیشینه‌ای تشخیص دهند.

دو روز قبل از مرگ جین، او یک POA بادوام امضا کرد که به یکی از اعضای خانواده اختیار قانونی می داد تا برای او تصمیم بگیرد. AIF درک نمی کرد که اختیارات او محدود به تصمیماتی است که به نفع جین گرفته می شود، و او برنامه ریزی کرد که اکثر دارایی های جین را خرج کند. AIF تلاش می‌کرد تا جین را برای کمک‌های دولتی وابسته به دارایی واجد شرایط کند، بدون توجه به توانایی جین برای پرداخت هزینه مراقبت از او و ابراز تمایل او برای بازگشت به خانه‌اش. AIF همچنین در تلاش بود تا دارایی های دارایی را حفظ کند، که او یکی از ذینفعان آن بود.

با دانستن اینکه ایالت جین دارای الزامات گزارش اجباری است، هنگامی که برخی از مقامات از سوء استفاده احتمالی آگاه شدند، یکی از اعضای خانواده جین 11 نشانه مشکوک سوء استفاده را به مقامات اطلاع داد. با وجود دستورات، هیچ اقدامی صورت نگرفت. اگر جین به این زودی پس از امضای POA نمی‌مرد، AIF احتمالاً به دلیل کلاهبرداری از Medicaid و سوء استفاده از سالمندان تحت تحقیق قرار می‌گرفت.

ما هرگز نخواهیم فهمید که قانون چقدر از حقوق جین برای استقلال و خودمختاری محافظت کرده است. با این حال، با افزایش سن جمعیت ما، داستان های بیشتری مانند داستان او وجود خواهد داشت، و بعید است که بتوانیم برای محافظت از بزرگانی مانند جین صرفاً به حکومت قانون تکیه کنیم.

طولانی-مدت مراقبت و تسکین دهنده مراقبت

جین از طب مدرن بهره برد و سه بار سرطان را شکست داد. با این حال، او همچنین مجبور بود برای همه چیز از درمان مورد نیاز تا احترام به انعطاف پذیری و صلاحیت ذهنی خود، با شرکت های بیمه، تیم پزشکی، بخش های صورتحساب ارائه دهنده و دیگران مبارزه کند. پس از بازنشستگی، او به مدت 18 سال در یک پناهگاه زنان برای بی خانمان‌ها داوطلب شد، از اعضای جوان‌تر خانواده مراقبت کرد و به رهبری خانواده و خانواده‌اش ادامه داد، با این حال اغلب با او طوری رفتار می‌شد که انگار باید برای زندگی طولانی‌اش قدردان باشد، نه اینکه بخواهد. به درمان بیماری های مختلف او ادامه داد. تا زمانی که او به سرعت در یک عمل جراحی قرار گرفت، کیسه صفرا او توسط سنگ های صفراوی که تقریباً 10 سال در حال تجمع بودند سوراخ شده بود - در حالی که تیم پزشکی او شکایات معده او را به عنوان بخشی از "پیری" رد کرد. او بهبود یافت و نزدیک به سه سال دیگر زندگی کرد.

این سقوط نسبتاً جزئی بود که منجر به آخرین پذیرش جین در مرکز توانبخشی شد. او در خانه‌اش، جایی که مستقل زندگی می‌کرد، به زمین افتاده بود و کوچک‌ترین انگشت دست راستش شکست. او با یکی از دخترانش شوخی کرد که چگونه باید راه رفتن با کفش های جدیدش را یاد بگیرد. هنگام خروج از مطب جراح، جایی که تحت مشاوره توصیه شده قرار گرفت، افتاد و لگنش شکست، اما انتظار می رفت که پس از چند هفته فیزیوتراپی و کاردرمانی به وضعیت اولیه خود بازگردد.

جین قبلاً از سرطان سینه، پرتودرمانی و شیمی‌درمانی، پنومونکتومی، تعویض جزئی مفصل ران، برداشتن کیسه صفرا و تعویض کامل شانه بهبود یافته بود - حتی زمانی که متخصصان بیهوشی بیش از حد او را درمان کردند و تنها ریه‌اش را فرو ریختند. بنابراین، اعضای خانواده او انتظار بهبودی به مراتب بهتر از قبل را داشتند. نه آن‌ها و نه او شروع به برنامه‌ریزی برای بدترین وضعیت نکردند، تا اینکه دو عفونت (که می‌توانستند از آن جلوگیری شود) مبتلا شد. عفونت ها برطرف شد، اما به دنبال آن پنومونی و فیبریلاسیون دهلیزی ایجاد شد.

خانواده جین نتوانستند در مورد برنامه مراقبت از او به توافق برسند. اگرچه او توانایی ذهنی و قانونی برای تصمیم گیری خود را حفظ کرد، اما بحث ها برای هفته ها بدون او یا جانشین پزشکی اش انجام شد. در عوض، تیم پزشکی او گهگاه با یکی از اعضای خانواده که بعداً AIF شد، صحبت می‌کردند. طرح پذیرش جین در خانه سالمندان - برخلاف میل او اما برای راحتی AIF - در مقابل جین به گونه‌ای مورد بحث قرار گرفت که گویی او در آنجا حضور نداشت، و او بیش از حد گیج شد که نمی‌توانست پاسخ دهد.

جین حقوقی را به کسی واگذار کرده بود که در تجزیه و تحلیل بیمه نامه های پیچیده ای که درمان او را پوشش می داد، بی تجربه بود، کسی که خواسته های او را نادیده می گرفت، و اساساً برای منافع شخصی (و تحت استرس خستگی یا ترس) تصمیم می گرفت. دستورالعمل‌های پزشکی بهتر، اهتمام لازم از سوی مرکز توانبخشی، و آموزش مورد نیاز AIF ممکن است در مراقبت از جین و حفظ روابط خانوادگی تأثیر بگذارد.

با نگاه به آینده

مرکز بین المللی میانجیگری قومی-مذهبی (ICERM) متعهد به حمایت از صلح پایدار در کشورهای سراسر جهان است و این بدون بزرگان ما اتفاق نخواهد افتاد. در نتیجه، ما مجمع جهانی بزرگان را تأسیس کرده‌ایم و کنفرانس سال 2018 ما بر روی سیستم‌های سنتی حل تعارض تمرکز خواهد کرد. این کنفرانس شامل سخنرانی‌هایی از حاکمان سنتی و رهبران بومی از سراسر جهان است که بسیاری از آنها افراد مسن هستند.

علاوه بر این، ICERM آموزش و گواهی در میانجیگری قومی-مذهبی ارائه می دهد. در آن دوره، مواردی را مورد بحث قرار می‌دهیم که در آن فرصت‌هایی برای نجات جان افراد از دست رفته است، تا حدی به دلیل ناتوانی افراد صاحب قدرت در در نظر گرفتن جهان بینی دیگران. ما همچنین کمبودهای حل و فصل اختلافات را تنها با مشارکت رهبران سطح بالا، میان‌رده یا مردمی مورد بحث قرار می‌دهیم. بدون یک رویکرد جامع تر و جامع تر، صلح پایدار ممکن نیست (به هدف 16 مراجعه کنید).

در ICERM، ما گفتگو بین گروه‌هایی را که متفاوت به نظر می‌رسند تشویق و تقویت می‌کنیم. ما از شما دعوت می کنیم که همین کار را در طول این نهمین جلسه از کارگروه آزاد سالمندی انجام دهید:

  1. جهان بینی دیگران را در نظر بگیرید، حتی اگر با آنها مخالف باشید.
  2. با قصد درک، بدون اضافه کردن استدلال یا چالش گوش دهید.
  3. بر تعهدات خود و نحوه انجام آنها بدون از بین بردن اهداف دیگران تمرکز کنید.
  4. به دنبال توانمندسازی شهروندان سالخورده خود باشید و صدای آنها را نه تنها برای محافظت از آنها در برابر سوء استفاده، تقویت کنید، بلکه راه حل هایی را برای خواسته ها و نیازهای واقعی آنها ارائه دهید.
  5. به دنبال فرصت‌هایی باشید که به افراد زیادی اجازه می‌دهد به دست آورند.

ممکن است فرصت هایی برای کاهش نرخ بالای بیکاری با مزایای پرداختی مراقب خانواده وجود داشته باشد. این به حامل های بیمه سلامت (چه به صورت خصوصی و چه از طریق مالیات های اختصاص یافته به برنامه های تک پرداخت کننده) امکان می دهد تا هزینه های زندگی کمکی را کاهش دهند و در عین حال درآمدی برای افراد بیکار فراهم کنند. این امر به ویژه برای هدف 1 مهم است، با توجه به اینکه اکثریت جهانی که در فقر زندگی می کنند، زنان و کودکان هستند، اغلب در مناطق روستایی. ما همچنین می دانیم که زنان بدون دستمزدترین خدمات را معمولاً در خانواده ها ارائه می دهند که ممکن است علاوه بر کودکان شامل اقوام بزرگتر نیز باشد. این می تواند اهداف 2، 3، 5، 8 و 10 را نیز پیش ببرد.

به همین ترتیب، ما رکورددار تعداد جوانانی هستیم که فاقد مربی و شخصیت والدین هستند. ممکن است زمان آن فرا رسیده باشد که در سیستم های آموزشی خود تجدید نظر کنیم و امکان یادگیری مادام العمر، هم در مورد موضوعات آکادمیک و هم در مورد مهارت های زندگی را فراهم کنیم. مدارس ما اغلب بر روی "یادگیری" کوتاه مدت و آزمون محور تمرکز می کنند که دانش آموزان را برای ورود به کالج واجد شرایط می کند. همه دانش‌آموزان به کالج نمی‌روند، اما بیشتر آنها به مهارت‌هایی در امور مالی شخصی، فرزندپروری، و فناوری نیاز دارند - مهارت‌هایی که بسیاری از شهروندان سالخورده دارند، اما ممکن است بخواهند آن‌ها را تقویت کنند. یکی از راه‌های بهبود درک، آموزش یا راهنمایی است که به دانش‌آموزان مسن اجازه می‌دهد مغز خود را تمرین دهند، ارتباطات اجتماعی ایجاد کنند و احساس ارزشمندی را حفظ کنند. به نوبه خود، دانش آموزان جوان تر از دیدگاه های جدید، مدل سازی رفتار و رهبری در مهارت هایی مانند فناوری یا ریاضیات جدید بهره مند می شوند. علاوه بر این، مدارس می‌توانند از بزرگسالان بیشتری بهره ببرند تا رفتارهای نامطلوب جوانان را کاهش دهند که هنوز تعیین می‌کنند که چه کسی هستند و در کجا مناسب هستند.

هنگامی که به عنوان مشارکت در میان طرف هایی با منافع سازگار، اگر نگوییم مشابه، برخورد می شود، احتمالات بیشتری ایجاد می شود. اجازه دهید گفتگوهایی را باز کنیم که به ما کمک می کند اقداماتی را برای تبدیل آن احتمالات به واقعیت خود تعیین کنیم.

نانس ال. شیک، اسق.، نماینده اصلی مرکز بین المللی میانجیگری قومی-مذهبی در مقر سازمان ملل متحد، نیویورک. 

دانلود بیانیه کامل

بیانیه مرکز بین المللی میانجیگری قومی-مذهبی به نهمین جلسه کارگروه آزاد سازمان ملل متحد در مورد سالمندی (5 آوریل 2018).
اشتراک گذاری

مقالات مرتبط

ادیان در ایگبولند: تنوع، ارتباط و تعلق

دین یکی از پدیده های اجتماعی-اقتصادی است که تأثیرات غیرقابل انکاری بر بشریت در هر جای دنیا دارد. به همان اندازه که مقدس به نظر می رسد، دین نه تنها برای درک وجود هر جمعیت بومی مهم است، بلکه در زمینه های بین قومی و توسعه ای نیز مرتبط است. شواهد تاریخی و قوم‌نگاری درباره مظاهر و نام‌گذاری‌های مختلف پدیده دین فراوان است. ملت ایگبو در جنوب نیجریه، در دو سوی رودخانه نیجر، یکی از بزرگ‌ترین گروه‌های فرهنگی کارآفرین سیاه‌پوست در آفریقا است، با شور مذهبی بی‌گمان که بر توسعه پایدار و تعاملات بین قومیتی در مرزهای سنتی آن دلالت دارد. اما چشم انداز مذهبی ایگبولند دائما در حال تغییر است. تا سال 1840، دین(های) غالب ایگبو بومی یا سنتی بود. کمتر از دو دهه بعد، زمانی که فعالیت مبلغان مسیحی در این منطقه آغاز شد، نیروی جدیدی آزاد شد که در نهایت منظره مذهبی بومی منطقه را دوباره پیکربندی کرد. مسیحیت رشد کرد تا سلطه این دومی را کوچک کند. قبل از صدمین سالگرد مسیحیت در ایگبولند، اسلام و دیگر مذاهب کمتر سلطه گر برای رقابت با ادیان بومی ایگبو و مسیحیت به وجود آمدند. این مقاله تنوع مذهبی و ارتباط عملکردی آن با توسعه هماهنگ در ایگبولند را دنبال می‌کند. داده های خود را از آثار منتشر شده، مصاحبه ها و مصنوعات می گیرد. این استدلال می‌کند که با ظهور مذاهب جدید، چشم‌انداز مذهبی ایگبو به تنوع و/یا سازگاری، یا برای فراگیری یا انحصار در میان ادیان موجود و در حال ظهور، برای بقای ایگبو ادامه خواهد داد.

اشتراک گذاری

ایجاد جوامع تاب‌آور: مکانیسم‌های پاسخگویی متمرکز بر کودک برای جامعه ایزدی پس از نسل‌کشی (2014)

این مطالعه بر دو راه متمرکز است که از طریق آنها می توان مکانیسم های پاسخگویی را در جامعه ایزدی پس از نسل کشی دنبال کرد: قضایی و غیر قضایی. عدالت انتقالی یک فرصت منحصر به فرد پس از بحران برای حمایت از انتقال یک جامعه و تقویت حس انعطاف پذیری و امید از طریق یک حمایت استراتژیک و چند بعدی است. در این نوع فرآیندها رویکرد "یک اندازه متناسب با همه" وجود ندارد، و این مقاله چندین فاکتور اساسی را در ایجاد زمینه‌ای برای رویکردی مؤثر نه تنها برای حفظ اعضای دولت اسلامی عراق و شام (داعش) در نظر می‌گیرد. پاسخگوی جنایات خود علیه بشریت هستند، اما برای توانمندسازی اعضای ایزدی، به ویژه کودکان، برای بازیابی احساس استقلال و امنیت. در انجام این کار، محققان استانداردهای بین المللی تعهدات حقوق بشری کودکان را ارائه می کنند و مشخص می کنند که در زمینه عراق و کردستان مرتبط است. سپس، با تجزیه و تحلیل درس‌های آموخته‌شده از مطالعات موردی سناریوهای مشابه در سیرالئون و لیبریا، این مطالعه مکانیسم‌های پاسخگویی میان رشته‌ای را توصیه می‌کند که حول تشویق مشارکت و حمایت از کودکان در بافت یزدی متمرکز شده‌اند. راه های خاصی که از طریق آنها کودکان می توانند و باید در آن شرکت کنند فراهم شده است. مصاحبه‌ها در کردستان عراق با هفت کودک بازمانده از اسارت داعش باعث شد تا حساب‌های دست اول از شکاف‌های فعلی در رسیدگی به نیازهای آنها پس از اسارت مطلع شود و منجر به ایجاد پروفایل‌های شبه‌نظامی داعش شد که متهمان ادعایی را به نقض خاص قوانین بین‌المللی مرتبط می‌کرد. این توصیفات بینش منحصر به فردی از تجربه بازمانده جوان ایزدی به دست می دهد، و هنگامی که در زمینه های مذهبی، اجتماعی و منطقه ای گسترده تر تجزیه و تحلیل شود، در گام های بعدی کل نگر وضوح ارائه می دهد. محققان امیدوارند که احساس فوریت را در ایجاد مکانیسم‌های عدالت انتقالی مؤثر برای جامعه ایزدی منتقل کنند و از بازیگران خاص و همچنین جامعه بین‌المللی بخواهند تا از صلاحیت جهانی استفاده کنند و تشکیل کمیسیون حقیقت و آشتی (TRC) را به عنوان یک کمیسیون ترویج دهند. روشی غیر تنبیهی که از طریق آن تجارب ایزدی ها را گرامی بدارید، همگی در عین احترام به تجربه کودک.

اشتراک گذاری

گرویدن به اسلام و ناسیونالیسم قومی در مالزی

این مقاله بخشی از یک پروژه تحقیقاتی بزرگتر است که بر ظهور ناسیونالیسم قومی مالایی و برتری در مالزی تمرکز دارد. در حالی که ظهور ناسیونالیسم قومی مالایی را می توان به عوامل مختلفی نسبت داد، این مقاله به طور خاص بر قانون تغییر مذهب اسلامی در مالزی و اینکه آیا این احساس برتری قومی مالایی را تقویت کرده است یا خیر، تمرکز دارد. مالزی کشوری چند قومیتی و مذهبی است که در سال 1957 استقلال خود را از بریتانیا به دست آورد. مالایی ها به عنوان بزرگترین گروه قومی همواره دین اسلام را بخشی از هویت خود می دانند که آنها را از سایر اقوام که در دوران استعمار بریتانیا به کشور آورده شده اند جدا می کند. در حالی که اسلام دین رسمی است، قانون اساسی به سایر ادیان اجازه می دهد تا توسط مالزیایی های غیرمالایی، یعنی چینی ها و هندی ها، به صورت مسالمت آمیز انجام شوند. با این حال، قانون اسلامی که بر ازدواج مسلمانان در مالزی حاکم است، مقرر کرده است که غیر مسلمانان در صورت تمایل به ازدواج با مسلمانان باید به اسلام گرویدند. در این مقاله، من استدلال می کنم که قانون تغییر اسلام به عنوان ابزاری برای تقویت احساسات ملی گرایی قومی مالایی در مالزی استفاده شده است. داده های اولیه بر اساس مصاحبه با مسلمانان مالایی که با غیرمالایی ها ازدواج کرده اند جمع آوری شد. نتایج نشان داده است که اکثر مصاحبه شوندگان مالایی، گرویدن به اسلام را آن گونه که دین اسلام و قوانین ایالتی لازم است، ضروری می دانند. علاوه بر این، آنها همچنین دلیلی برای مخالفت غیرمالایی‌ها با گرویدن به اسلام نمی‌بینند، زیرا پس از ازدواج، فرزندان به طور خودکار طبق قانون اساسی، که دارای موقعیت و امتیازات نیز می‌باشد، مالایی محسوب می‌شوند. دیدگاه‌های غیرمالایی‌هایی که به اسلام گرویده‌اند بر اساس مصاحبه‌های ثانویه است که توسط دانشمندان دیگر انجام شده است. از آنجایی که مسلمان بودن با مالایی بودن همراه است، بسیاری از غیرمالایی‌هایی که تغییر مذهب داده‌اند احساس هویت مذهبی و قومیتی خود را از دست داده‌اند و برای پذیرش فرهنگ قومیتی مالایی احساس فشار می‌کنند. در حالی که تغییر قانون تبدیل ممکن است دشوار باشد، گفتگوهای باز بین ادیان در مدارس و بخش های دولتی ممکن است اولین گام برای مقابله با این مشکل باشد.

اشتراک گذاری